دستنوشتههای بعضیها رو دیدید چقدر تمیز و مرتبه؟ سر کلاس جزوه مینویسن آدم کیف میکنه نگاه کنه! اما من هیچ وقت این جور نبودم و هنوزم نیستم، چرا؟
تازه تو این شرایط من خیلی هم خط خطی و نقاشی میکنم، یعنی باید خودمو نگهدارم یا چرکنویس بذارم کنارم که دفتر یادداشت اصلی کثیف نشه!
اگه از کلاسی یا سخنرانی خوشم بیاد، عمیق میشم و سوالای خوب برام پیش میاد و میپرسم، جوری که ممکنه بقیه هم از سوالای من خوششون بیاد، مثه من که زیبایی نوشتههای اونا مبهوتم میکنه
نمیشه هردوش رو با هم داشت؟ معمولا اونا که جزوه کامل و زیبا دارن سوال کم میپرسن، تکنیک یادداشت برداری مفید و منظم چیه، جوری که از فکر کردن جا نمونی، از طرفی بتونی بعدها از یادداشتها استفاده کنی برای یادآوری؟
راستی موقع درس دادن و نوشتن رو تخته کلاس هم همین مشکل رو دارم، خیلی صاف و مرتب نمینویسم، البته نظم منطقی مطلب سرجاشه ولی صحنه به زیبایی نوشتههای بعضیا نیست!
چرا من در تمیز نوشتن و یادداشتبرداری منظم ضعیف هستم؟
شما چطور هستید؟
چه باید کرد؟ چه تمرینهایی سراغ دارید؟
دست خط هر کس به خصوصیات و مقدار تمرین او بر میگرده .
در وهله اول اینه که دید ما به موضوع جامع باشه و از همه زوایا بررسی بشه . دوم اینکه سوالات باید تازه باشند و ایجاد اشتیاق کنند. پرسشهای روتین و تکراری زیاد نمیتونه انگیزش و شوق ایجاد کنه .
در ضمن به فکر این باشیم که هر چی گفتیم عمیقا بهش رسیده باشیم . کلماتی که از جان برآیند بر دل نشینند .
اگر من کلاس برای بچه ها داشتم،شاید نوع درس دادن رو عوض میکردم .
حتما نباید تدریس کتاب رو بگید .
از خود حاضران گاهی سوال بپرسید .
اگر بحث شاخه به شاخه شد ناراحت نشید گاهی زیبایی سخنرانی در اینه
منم همیشه خطخطی میکنم توی یه صفحه که میشه 20 خط نوشت جوری خطخطی مینویسم که 5 خط جا میشه با کلی شکل و خط و درشت و ریز نویسی
تحقیقات نشون داده افرادی که سرعت پردازش مغز بالایی دارن (مغزشون فشرده تره) دست خط تندنویس تر و گاها بدخطتری دارن و به نظر شخصی من این افراد از هوش شنوایی بالاتری برخوردارن و با شنیدن سریع یاد میگیرن؛ به همین دلیل چون یاد میگیرن زیاد به نوشتن اهمیتی نمیدن چون نیاز مبرمی بهش پیدا نمیکنن
از طرف دیگه افرادی که به صورت بصری یا خوانشی یادگیری قوی دارن همیشه نمرات کامل میگیرن و خط خوانا و تمیز و دفاتر زیبایی دارن
من اینجوری نتیجه گیری میکنم
افرادی که هوش شنوایی قوی تری دارن خلاصه و نتیجه موضوعات رو به ذهن میسپارن؛ در حالی که افراد با هوش بصری و خوانایی قوی تر کل موضوع با جزئیات رو در خاطر دارن اما شاید در نتیجه گیری ضعف داشته باشن
اینکه جفتش باهم باشه شدنیه تمرین و آموزش و از همه مهمتر حوصله میخواد که توی خط خوانا و تمیز نویسی من حوصله ندارم اصلااااا
انقدر تایپ و طراحی کردم با کاغذ و قلم حس راحتی ندارم ترجیح میدم تایپ کنم
بنده هم جزء همین افراد هستم، البته اگه خودتعریفی نباشه، بدخط نیستم، ولی هرگز یه جزوه مرتب و تمیز و بدون خط خطی نمی تونم بنویسم…
توجه داشته باشیم که اين اشکال و خطوط، هيچ ارتباطي به دستخط فرد ندارد و در واقع حاصل فعل و انفعالات ضمير ناخودآگاه شخص است و البته نتايج و پيام هاي بسياری نيز دارد.
و اما این کار دلایل مختلفی می تونه داشته باشه:
گاهی می تونه بیان بی قراری باشه.
گاهی می تونه برای رهایی از تنش باشه.
اگه بی جهت و بدون هدف این خطوط یا نقاشی ها ترسیم میشن، اغلب کسانی این کار رو می کنند که با کاغذ و قلم راحت هستند و رسم اين اشکال، نقش ها، خط خطی کردن ها بعلت فعال بودن و خلاق بودن سمت راست مغز، هستش.
گاهی این کار می تونه بمنظور آزادسازی مغز از فعالیت ها باشه.
برخی روانشناسان رسم اين اشکال و خطوط را به عنوان شکل بصری خيال پردازی ارزيابی می کنند. برطبق نظر اين روانشناسان سه نوع خيال پردازی وجود دارد: الف)برآورده شدن آرزوها، ب)غصه خوردن و ج)برنامه ريزی های آينده. به عقيده آنها، اين خطوط و اشکال معمولا با حس لذت بخش برآورده شدن آرزوها در ارتباط است و کسانی که اين خطوط و نقوش را ترسيم می کنند، معمولا آدم های مستعد خيال بافی هستند. به عنوان مثال در اين نوع تصويرگری، قايق ها و هواپيماها اغلب بالا می روند و ممکن است اين حالت بيانگر يک نوع اشتياق برای فرار از همه ناملايمات باشد.
برخي متخصصين روانشناسی دستخط می گويند: کسانی که عادت به ترسيم اين گونه خطوط و نقوش ندارند، داراي شخصيتی نکته سنج، صريح و رک هستند. البته اين خطوط و اشکال هم مانند دستخط می توانند مورد تجزيه و تحليل قرار بگيرند، زيرا کليدهايی در مورد شخصيت افراد به دست می دهند. گرچه خط شناسی (شخصيت شناسي از روی دستخط) گاهی اوقات سوء برداشت هايی نيز می تواند به همراه داشته باشد. بسياری از کارفرمايان از دستخط به عنوان آزمايش سنجش روانی کارمندان خود استفاده می کنند. با تمام اينها، دستخط هم به نوعی، مانند اين خطوط و علائم، از ذهن تراوش می کند و متخصصان در جهت شناسايی شخصيت فرد يا دريافت اينکه در ذهن فرد چه مي گذرد از آن استفاده می کنند. همه ما در مدسه يادگرفته ايم که به روش استاندارد بنويسيم، اما بزرگتر که می شويم به مرور دستخط فردی تر می شود. در 16 سالگی يا همين حدودها، دستخط به تناسب شخصيت فرد شکل می گيرد. به علت همين ويژگی فردی و خصوصی بودن دستخط است که وقتی شما کارت تبريک يا نامه ای از کسی دريافت می کنيد، بلافاصله از دستخط روی پاکت نامه می توانيد فرستنده آن را بشناسيد.
از نظر علم روانشناسی هر یک از خطوط بیان گر مفهوم خاصی ست؛
خطوط راست: اشخاصی که خطوط راست ترسيم می کنند، اغلب آدم های کند و ديرفهمی هستند.
خطوط متقاطع: خطوط متقاطع، بيانگر شخصيتی رقابت طلب است.
ستاره پنج پر: افراد ايده آليست و آرمانگرا هم معمولا ستاره مي کشند. ستاره پنج پر می گويد فرد سوار بر آرزوهاست اما ستاره شش پر مبين ظرفيت تمرکز فرد است.
اشکال هندسی: دايره ها فرد را خيال پرداز معرفی می کنند، درحالی که مربع يا مستطيل می گويند فرد فعال، منطقی و دارای ذهن دقيق و روشن است.
برخی از اين علائم و اعداد مفاهيم جهانی دارند مثل شکل درخت، خطوط پيچ در پيچ، مار، اشکال سه وجهی، خطوط متقاطع و ماهی و روشی که هر کسی اين خطوط و نشانه ها را ترسيم می کند، به زندگی شخصی اش يا هر درگيری حتی ناخودآگاهی که فرد تجربه کرده است، بستگی دارد. بازتاب علائمی که يک نفر موقع ترسيم اين خطوط ايجاد می کند، می تواند به معرفی دانش و بينش فرد کمک کند; کاری که کلمات قادر به انجام آن نيستند. به همين دليل بسياری از درمانگرها از اين اشکال يا نقاشی های آزاد در شيوه درمانی شان بهره می گيرند. اين گروه روانشناسان معتقدند «هنر مي تواند نقش بسيار موثری در درمان داشته باشد زيرا هنر و روانشناسی کاملا در هم پيچيده و به هم مرتبط اند.» وقتي که يک نقاشی يا برگه يادداشت پر از خط و نقش درهم و برهم، تجزيه و تحليل می شود، بايد در پی نشانه های مهم آن بود مثل اينکه آيا نقوش تمام صفحه را پوشانده است يا تنها در گوشه ای از صفحه قرار گرفته اند؟
اما اگه خطوط منحنی بین خط خطی ها زیاد استفاده بشه، نشون میده که خلاقیت در این افراد موج میزند.اغلب اوقات کارهای متفاوت و جدید ارائه میدهند.نظم و ترتیب برایشان کسالت آور است .
من وحشتناک مینویسم ولی اصلا خط نمیزنم چون کاغذ خط خطی من رو عصبی میکنه
راستش من اصلا نمینویسم اصلا نمیفهم چی رو باید بنویسم، مثلا از یه کلا ۲ ساعته من فقط ۵ تا جمله ناقص مینویسم
همیشه واسم سوال بود بقیه چرا مینویسند و از کجا میفهمم چی باید بنویسن؟؟؟
لطفا راهنمایم کنید که این خیلی بده؟؟؟ من از کل دوران مدرسه و دانشگاه و کلاس های آموزشی کاری، شاید اندازه ۲۰ صفحه هم نوشته و نوت برداری ندارم
به جاش فقط و فقط حال و هوای کلاس و حال و هوای دلم رو نوشتم
این به معنی که درس رو نمیفهمیدم یا حواسم نبود نیست، من نمیدونم چی رو باید بنویسم آخه؟؟