معقولش در سطح دنیا و همین طور در ایران چی هست؟ یه کسب و کار نوپا، در کدوم مرحله از چرخهي حیاتش به شتابدهنده وارد بشه بیشتر برد کرده؟ و چه انتظاراتی میتونه از شتابدهنده داشته باشه؟
من حضور در شتابدهنده های مختلف رو تست کردم، شتابدهنده ی مپس، شتابدهنده ی آواتک، شتابدهنده ی شریف (ستاک)، شتابدهندهی کوانتوم شیراز، و شتابدهندهی نوران شیراز.
در بعضی یک ماه و در بعضی تا یک سال هم حضور داشتم. در بعضی فقط از فضای اشتراکی استفاده کردم و در بعضی دیگر در دوره ی پیششتاب آن شرکت داشتم و در یکی هم در دورهی شتابدهی.
با توجه به تجربیات و مشاهداتم میتونم بگم تو ایران بهتره یه استارتاپ به شتابدهنده اقدام نکنه! چون شتابدهنده ها هنوز خودشون در حال تست و خطا و در ضمن در حال جا انداختن موقعیت خودشان در دل بزرگترها و جامعه ی کسب و کاری هستن. و برای این منظور از هیچی دریغ نمیکن، از جمله از هدر دادن وقت و انرژی استارتاپها و یا فدا کردن آنها.
مثال بخوام براتون بزنم، شتابدهنده برای اینکه بتواند روابط خود با مربیان و منتورهای فضای استارتاپی را تقویت کند، ممکن است برای شما نسخه ای از حضور در دوره های یک مربی بپیچد. دیالوگ داشتیم از این جنس:
همه ی تیم ها موظف هستند در فلان دوره شرکت کنند در غیر این صورت از دوره ی شتابدهی حذف میشوند! ثبت نام کنید و بعدتر شتابدهنده هزینه ها را به شما میپردازد.
این در حالی بود که برای مخارج اصلی کسب و کارها، مثلا مارکتینگ، شتابدهنده به زور حاضر بود از بودجه ای که برای هر استارتاپ تخصیص و وعده داده شده بود، هزینه کند.
مزایای محدود شتابدهنده ها
حضور در دوره های شتابدهی البته مزایای خودش را هم دارد، ولی شما این مزایا را به طرق ارزانتر نیز میتوانید به دست بیاورید. از جمله مزایای حضور در دوره های شتابدهی:
-
آشنایی با سایر تیم ها و افراد فعال در اکوسیستم استارتاپی ایران که البته تعداد خیلی محدودی هستن و شما با شرکت در چند دوره ی بزرگ اکوسیستم با اکثر ایشان ملاقات میکنید!
-
دسترسی به فضای کار، میز و صندلی بدون نیاز به پرداخت اجاره
-
دسترسی راحتتر به بعضی دانشگاه ها در صورتی که از محیط دانشگاه خارج شده باشید و برای کارتان نیاز به این فضا داشته باشید.
نتایج شتابدهنده ها تا کنون
در ضمن فارغ از تجربه ی من میتونین به نمونه های استارتاپ های موفق نگاهی بندازین. هیچ کدوم از دل دوره های شتابدهنده ها بیرون نیومدن. علی بابا، دیجی کالا، آپارات، … .
شتابدهنده ها بیشتر یه جور دورهمی دوستانه هستن، فضایی برای اینکه یه سری پول از یه جیب دولت بره تو جیب های دیگه ش و یه سری جوون هم سرشون گرم شه.
تحلیلتون عالی بود:ok_hand:
فکر می کنم نسل الان تو بی برنامگی محض در حال شنا کردنه و همیشه در حال سرگرم شدن به بازیهای مختلفی هستیم که این بی برنامگی برامون ایجاد می کنه.
نسل استارتاپ ها هم، یه مشغولیتی هست که ایجاد شده ولی مثل هر کسب و کاری، توجیه اقتصادی می خواد، اونوقت یه شتاب دهنده میشه استارتاپی دیگه، که باید در مقابل هزینه ای که میزاره درامدی داشته باشه.
پس شتابدنده ها هم بیشتر از اینکه تاثیر گذار باشن، انرژی گیر هستند.
من اتفاقی سخنانی رو از موسس علی بابا تو یکی از شبکه های اجتماعی دیدم، سخنانش تاثیر گذار بود و حاصل یه تجربه حسی از فضایی که استارت اپ ها می تونن تجربه کنند. فکر کنم در همایش تجلیل از کارافرین های برتر بود.
جنس حرفاش با چیزایی که تو کتابا و سمینارها در مورد استارتاپ ها گفته میشه متفاوته.
فکر می کنم دیدنش خالی از لطف نباشه.
علی بابا
این مورد رو از چه روش ارزانتری میشه به دست آورد؟
فکر کنم اکثرا به همین انگیزه وارد شتابدهنده میشن، این طور نیست؟
اتفاقا توی اتاق میزگرد تحلیلی در این مورد بحث کوتاهی داشتیم. حرفهاش بسیار جالب و البته دردآور بود:
به لیستی که لاله ارائه داد این خاصیت عمومی رو هم میخوام اضافه کنم: فضای عدم اعتماد در جامعه.
این خاصیت از یک رفتار عمومی که اصطلاحا میتونیم فرصت طلب اسمش رو بزاریم، ناشی میشه. یعنی افراد میان و در جمعی فعالیت میکنن تا ببینن بقیه در چه مسیری هستن. یا به شکل دزدی یا ورود به ساختار یا راههای دیگه، ایده رو تا مرز نتیجهگیری دنبال میکنن (به اصطلاح عمومی همه جا زنبیل میزارن)، بعد از دست صاحب ایده در میارن. این خاصیت رواج بسیار زیادی داره و اگر در محیطهای جمعی کار کرده باشین، با احتمال خوبی با این افراد سروکار داشتین.
نتیجه این فرآیند هم بیاعتمادی هست و هم افتادن کارها دست آدمها بیکفایت. بیاعتمادی، فضا رو از افراد خلاق خالی میکنه و بعد از مدتی صرفا همین تیپ افراد فرصتطلب باقی میمونن. قسمت دوم، باعث میشه که کارهای زیادی به شکست منجر بشه و اعتبار کارهای خلاقانه به تدریج در جامعه کاهش پیدا کنه.
کافیه در چند دورهمی و رویداد استارتاپی شرکت کنین، با اکثر فعالین اکوسیستم آشنا میشین. طوری که از یه جایی به بعد احساس میکنین قانون بقای افراد داریم و افراد فقط از تیمی به تیم دیگر میرن (این حتی برای منتورها هم صادقه!).
میتونین از دورهمی های خیلی ساده و پیش پا افتاده مثل همفکر شروع کنین، و بعد به سایر رویدادهای استارتاپی مثل یلدای کارآفرینی و یا حتی دمودی فضاهای کار اشتراکی و شتابدهنده ها تعمیمش بدین.
برای اینکه بدونیم کسب و کار ما در مرحلهی استفاده از شتابدهندهی استارتاپ هست یا نه ، باید به یه سری سوالها اول خودمون پاسخ بدیم.
سرعت رشد، مربیگری، محصول قابل عرضه
آیا شما به سرعت در حال رشد هستید؟ اگر شرکت شما در حال جمعآوری مشتریان و کارمندان با سرعت خیلی بالایی است، احتمالاً آمادۀ ورود به یک شتاب دهنده هستید تا کسب و کار خود را به سطح بعدی ارتقا دهید.
آیا آمادۀ منتورینگ (مربیگری) یک کارشناس هستید؟ آیا میتوانید چالشهای خود را مشخص کنید؟ اگر کنجکاویها و سوالات بدون جوابی دارید که فقط کارشناسان قادر به پاسخگویی آنها هستند، زمان آن فرا رسیده که به سراغ یک شتاب دهنده بروید.
آیا حداقل محصول قابل عرضهای (MVP) دارید؟ شتاب دهندهها فقط مخصوص کسب و کارهایی هستند که MVP را تعریف و آن را به فروش رسانده باشند.
مشتری، جابه جایی محل کار، هزینهها
آیا پروفایل مشخصی برای مشتریان خود دارید؟ شتابدهندهها برای کسب و کارهایی فایده دارند که میدانند در حال فروش محصولات خود به چه کسانی هستند و مایل به انجام تحقیقات گستردهای جهت دسترسی به جزء به جزء اطلاعات پروفایل مشتریان هستند.
آیا مایل به جابجایی محل کار خود هستید؟ بسیاری از شتاب دهنده ها به جابجایی فیزیکی شما نیاز دارند تا بتوانند بهرۀ کامل را از منابع و پیشنهادات شما ببرند- این مسلماً یک فداکاری کوچک در ازای پاداش بزرگی است که از رشد کسب و کار شما حاصل میشود.
آیا میتوانید از عهدۀ هزینههای شتاب دهنده برآیید؟ هرچند که شتابدهندهها بودجهای را برای شما تأمین میکنند، ولی تمام هزینههای شما در این برنامه را پرداخت نخواهند کرد. مطمئن شوید که کسب و کارتان میتواند در چند ماه فشردهای که شما بر رشد خود تمرکز میکنید، از عهدۀ هزینهها برآید.
ما این موضوع را به طور کامل در مقاله شتاب دهنده چیست و چه کاربردی برای استارتاپ دارد، شرح دادهایم:
خیلی ممنون از مطالب خوبی که به اشتراک گذاشتین. چند تا سوال/نقد داشتم در صحبتهاتون
این مربوط به همهی شتابدهنده میشه؟ به نظرم شتابدهندهها میتونن ساختارها و رویکردهای متفاوت داشته باشن و من شتابدهندههایی رو می شناسم که تیمها بدون داشتن ام-وی-پی واردش شدن و حتی شتابدهندههایی در دنیا داریم که یک فرد صرفا با داشتن ایده و مهارت میتونه واردش بشه.
فکر میکنم کمک مهمی که یک استارتاپ از یک شتابدهنده میتونه دریافت کنه، همین منتورینگ و گرفتن مشاوره درباره بازار هدف و مشتریان بالقوه است. یعنی در این مورد هم شاید یک کسب و کار بعد از ورودش به شتابدهنده دقیقا متوجه بشه که بهتره روی کدوم مشتریها تمرکز کنه یا به تصمیمش تغییر قابل توجه بده.
در کل چون موضوع بحث حول «ورود» به شتابدهنده است، فکر کردم شاید لازم نباشه اینقدر سخت بگیریم، چون شتابدهندهها هم فازهای مختلف دارن و تهش اینه که تیم وارد میشه و بعد در یک فاز از شتابدهنده جدا میشه و این خودش یک قدم ِ روبه جلو هست.