تا حالا سعی کردین لیست ده یا بیست یا … تا فیلم محبوبتون رو بسازین و خودتون کارشناس تحلیل و ارزیابی چرایی وجود این فیلما تو لیستتون باشین.
پادپُرس بستری هست که توش تفکر انتقادی تمرین میکنم، و تلاش میکنم برای هر چی یه بهتری در نظر بگیرم و با کمک تعامل با دیگران به اون چیز بهتر نزدیک شم. و به نظرم حالا که تو پادپُرس دستهبندی موضوعی فیلم و فیلمسازی و سینما داریم؛ چرا ازش بهره نبریم برای خواستن چیزای بهتر در این زمینهها.
خلاصه که گفتم تو زنگ تفریحم تک و توک فیلمایی که برام شاخصتر بودن رو لیست کنم و از دید خودم نقدشون کنم. با اینکه میدونیم اکثرتون با لیست من موافقین ، مطمئنیم اگه هم کسی موافق نباشه مطرح میکنه.
این لیست کوتاه رو بر اساس لذتی که شخصا از اون فیلم بردم و اینکه فیلم چقدر در خاطرم مونده میذارم؛ البته کلی معیار حرفه ای هم از نحوه نگارش فیلمنامه، نحوه فیلمبرداری و … واسه این کار وجود دارن که متاسفانه از تخصص بنده خارج هستن:
قیصر
ساخته مسعود کیمیایی – 1347
یکی از تنها فیلمای ایرانی هست که با عینک هنری سعی میکنم ببینمش. داستانش ساده س و از رنگ و بوی احتمالی زندگی قدیم ایران نشات گرفته. فیلمیه که هر بار ببینم کسی داره میبینش بهش میپیوندم.
قیصر داستان زندگی مردیه که برای گرفتن انتقام خون برادرش و حیثیت خواهرش همه زندگیش رو میذاره وسط گود.
سازنده فیلم سعی کرده در ادامه ماجرا هر چیز دیگه ای هم واسه قیصر مونده ازش بگیره و به بیننده این رو برسونه که انتقام هزینه داره: مادر به مرگ طبیعی میمیره جوری که گویی دق کرد و مرد. نامزدش رو تنها میذاره به صرف اینکه میدونه مسیری که شروع کرده یا به زندان ختم میشه یا به مرگ.
اسامی بعضی شخصیتهای فیلم تعجب آدمو در میارن: فرمون و قیصر برادران دختری به اسم فاطمه یا اونجور که تو فیلم اسمش میاد فاطی هستن!
برادران آب منگل: منصور شخصی که به فاطی هتک حرمت کرده، رحیم و کریم برادرانش که در قتل فرمون بهش کمک میکنن.
* دانستنی بی مورد: آب منگل اسم یکی از محله های قدیمی تهرانه.
کاغذ بی خط
ساخته ناصر تقوایی؛ بازیگران: خسرو شکیبایی – هدیه تهرانی – جمیله شیخی
یه دیالوگی که بارها تو این فیلم به از طرف هدیه تهرانی گفته میشه و من هم سعی کردم تو زنگیم ازش زیاد استفاده کنم: «سلام سوسن جون» بود . با تغییر سوسن به هر اسمی که مدنظر باشه این دیالوگ خیلی میتونه تاثیر داشته باشه. «سلام سوسن جون» فیلمیه که باید بشینی ببینیش.
هامون
ساخته داریوش مهرجویی -1368
یکی از اون فیلماییه که دوست داشتم سازندش ناصر تقوایی باشه. ولی خوب با اینکه این فیلم تو ذهن من به اسم ناصر تقوایی ثبت شده، ولی کارگردانش داریوش مهرجوییه. از این فیلم استیصال خسرو شکیبایی به خاطرم مونده، اونقدر که دست به هرکاری میزنهگ مثلا خودکشی (خودشو به دریا میسپره) یا اقدام به قتل (اگر گلولهای که از تفنگ قدیمی پدرش شلیک شد به همسرش میخورد چی؟) و … .