تقریبا واضحه که تقلب در یک رقابت امکان برد را افرایش می دهد. ولی برعکس این مطلب کاملا تعجب برانگیزه. در تحقیقی که انجام شده، نشان داده شده که برنده شدن در رقابت با دیگران تمایل به رفتار غیرصادقانه (تقلب) را افزایش میده!
بله من داشتم .
دونستن جواب این سوال چه کمکی می کنه ؟
با این حال چندتا از تجربه هام:
یه شاگرد اول توی کل شهرمون بود . برای این که باهام دوست بشه توی یه اردوی بخش مسابقات رو بهم داده بودن، ابتدایی بودم، جواب سوالها رو بهش گفتم پیش پیش
توی بازی شطرنج هم داداشم همیشه تقلب می کرد و می برد اما من تا مدتها نمی فهمیدم با تقلب می بره چون سرعت عمل دستهاش بالا بود
توی مدرسه هم چون توی درس تاریخ با دوستم خنگ بودیم. به صورت مشارکتی کتاب رو نصف می کردیم و هر کس یه نصفه از کتاب رو می خوند و سر جلسه بهم تقلب می رسوندیم همیشه هم بیست می شدیم خیلی هم خوشحال بودیم، این رقابت با معلم (یا شایدم با سایر هم کلاسی ها )بود نه با اون دوستم که همزیستی می کردم باهاش:دی
ولی بعد که با نظریه بازیها اشنا شدم اوضاع فرق کرد. قبلشم فرق کرده بود اما نه به صورت علمی، به صورت خودخواسته
تقلب در طبیعت هم خیلی دیده میشه اینو توی مستندها خیلی دیدم. چون طبیعت این شرایط رو فراهم میاره. اگه می خوای زنده بمونی و نسل اینده رو بسازی، برای زندگیت بجنگ. حیوانات هم تقلب زیاد می کنند بر سر منابع . مثلا توی مستند زندگی اسرار امیز پنگوئنها که چند قسمت داشت و با دوربینهای تله ای از نزدیک و به مدت طولانی از زندگیشون فیلم گرفته بودن این تقلبه اشکارا دیده میشد. زمان خونه ساختن و امثال این.
این مسائل از خیلی وقت پیش در کشورهای پیشرفته به طور کامل بررسی میشه. اهمیت فوق العاده زیادی داره. در نظر بگیرید تعداد زیادی از آدمای یک نسل اینجوری مدرکشون رو به دست بیارن وبعد اثر اون روی نسل بعدی که تحت نظر اینا آموزش میبنن چه فاجعه ای به بار میاره. یا رواج این مسائل توی یه جامعه (چیزی که به نظرم امروز توی ایران به طور کامل رواج داره) ایا طبیعیه یا ناشی از فرهنگه.
یه نکته ای که توی بررسی رفتارهای اجتماعی و نحوه برخورد با اونا مهمه اینه که کاملا شناخته بشن نه اینکه انکار بشه. مثلا توی جامعه ای که این دیدگاه برقراره که تقلب (یا رفتار غیرصادقانه) یک رفتار ذاتیه قوانین اون به نحوی نوشته میشه که یک مسئول این امکان را پیدا نکنه که از قدرتش برای اینکار سوء استفاده کنه.
درسته روش خوبیه . توی ای پی ام هم یه سری از اساتید شروع کردن به مطالعه اما نمیدونم دقیقا در چه مرحله ای هستن،دکتر پزشک و دکتر مهدی صادقی از بخش زیست شناسی . بخش شناختی هم رفتارها رو مدل می کردن
توی این لینک به طور مختصری به معرفی فصلهای کتاب پرداخته
…
یه کتاب هم ترجمه کردن به اسم ریاضیات زیبا
نوشته تام سیگفرید، ترجمه مهدی صادقی
ترجمه اش هم خوب بود به نظرم
عکسها خیلی واضح نیستند متاسفانه اما اگه کسی علاقه داشته باشه می تونه استفاده کنه. یا انگیزه ای بشه برای خوندن کتاب
کلیک کنید روی هر عکس بزرگتر میشه کمی
من از 10-11 سال پیش از طرفدارهای نظریه بازیها بودم ولی الان نظرم خیلی مثبت نیست. چون ادما خیلی حرف میزنن توش ولی چیزی رو حل نمیکنن (این مسئله توی ریاضیات خیلی زیاد شده. )
بله توی این کتاب هم به نقصهاش چندین بار اشاره شده . تحربه کار کردن با یه گروهی ریاضی بهم نشون داد که خیلی دنیای زیستی و روانی ادمها رو صفر و یکی می بینند. برای همین هم نیاز به زمان هست تا این نظریه ها و مدلسازی ها به سمت بهبود پیش برن
به قول آماری ها :
all models are wrong but some are useful
تا گوساله گاو شود کلی صاحب باید بیان و برن و مدل و نظریه و فرضیه بسازن و تست کنند
با این حال اطلاعاتم در این زمینه خیلی کمه
اما ایده ام اینه که بهتره حوزه های بین رشته ای گسترده تر بشن تا باگهای این سیستم های تک رشته ای بیرون کشیده بشه.
از تقلب فقط برای نمره گرفتن استفاده کردم نه
بدست آوردن چیز دیگه
فقط نمره اس که وقتی بدستش میاری دیگه تموم شده پس میشه تقلب کرد اما بقیه چیزا به نظرم مسئولیت داره و تقلب کردن باعث تخریب خود آدم میشه در طولانی مدت
اولین تقلب درسی ام مثل یه فیلم جلوی چشم هست.
ما، تقریبن 30 تا دانش آموز دختر و پسر پایه سوم دبستان، توی نماز خونه روی زمین نشسته بودیم و امتحان میدادیم، امتحان علوم بود، و من همه جواب ها رو میدونستم به جز یک لغت، یکی از سوالای جای خالی بود، که به یه بهونه بلند شدم و ایستادم و از معلم یه سوال پرسیدم و توی اون فاصله که معلم جواب بده از روی برگه جلوییم همون جوابی که می خواستم رو دیدم و نشستم سر جام. (اگه یه فیلم بود اسم این صحنه رو میذاشتم «معصومیت از دست رفته»)
آخرین اش هم توی دوره دبیرستان بود، خیلی هم منطقی و منفعت طلبانه، دیگه نمیشد به جواب هر کسی اعتماد کرد و البته بعضی اوقات با دیدن جواب هم نمیدونستم درسته یا نه(همچین آدم مسلطی بودم)!
یادم نمیاد جای دیگه ای تقلب کرده باشم و فقط برای همین نمره ها بوده که تقلب کردم. فقط هم برای به دست آوردن شاگرد اولی بود. این اتفاق افتاده که نمره یکی از درس ها رو اعلام کرده بودن و چون من نمره خوبی نداشتم و دیگه مطمئن بودم که شاگرد اول نمی شم دیگه بیخیال گرفته نمره کامل از همه درس ها میشدم(که باعث می شد برای بعضی عناوین تقلب کنم) از دوره دبیرستان به بعد هم دیگه نمی تونستم شاگرد اول تا سوم بشم(همکلاسی های قوی ای داشتم)، این دلیل هم به کنار گذاشتن تقلب توی اون دوره کمک کرد
يه سوال جا خالي يود، سوم دبستان، حتي يه راهنمايي از طرف معلم هم ميتونست جواب رو به يادم بياره، و فقط يه نظر ديدن لغت كافي يود برام
حتي بعدش دچار عذاب وجدان شدم براي تقلب و به خودم قبولونده بودم كه اون يه نظر ديدن كاملن تصادفي بوده
منم هیچ وقت نتونستم خودمو راضی کنم که تقلب کنم، چون میدونستم بعدش عذاب وجدان سختی میگیرم. همیشه دوست داشتم شیرینی گرفتن نمره ی خوب واقعی باشه، درکل درسخون بودم واسه همین نیازم به تقلب نمی افتاد. ولی همیشه اگه کسی تقلب میخواست بهش میرسوندم.
ولی یه بار توی دانشگاه یکی از هم کلاسی ها اصرار کرد و تا استاد پشتشو کرد برگه منو از رو صندلیم برداشت، دوتا برگه بود موقع پس دادنش استاد دید و هردومونو از جلسه اخراج کرد، بعد از اون دیگه هیچ وقت حتی تقلب هم نرسوندم.
بعضی ها فکر میکنند تقلب کردن ایرادی نداره و تاثیری روی زندگی نداره، فقط یه نمره ای میگیریمو تمام. ولی با اون تقلب نمره میگیریم، با اون نمره مدرک. با مدرکمون کار پیدا میکنیم و با اون کار پول در میاریم و اون پول تاثیر زیادی بر زندگی ما داره.
به نظر من توی مدارس ما فقط به بچه ها گفته شده تقلب نکنید و این بحث اساسی برای اونا باز نشده و جا داره که کار بیشتری روش بشه.
دو تا نکته که شاید کمک کنه به بحث در راستای موضوع:
مسئله فقط مربوط به انجام تقلب نیست، سئوال مهمتر اینه که آیا کسب موفقیت با تقلب، فرد رو به تقلب بیشتر تشویق میکنه؟ بنابراین باید به تجربههای مثبت نگاه کنید و البته کاملا صادقانه برخورد کنید.
تقلب لزوما در مسائل آموزشی نیست، در هر جائی که قانونی اجتماعی وجود داره میتونه اتفاق بیوفته، مثال رد کردن چراغ قرمز، استفاده از لابی برای پیش بردن کارها، دور زدن شریک کاری و … . خیلی وقتها در تقلب، با وجود دور زدن قانونهای موجود، بهانههای اخلاقی زیادی برای توجیه کار پیش کشیده میشه.
من تو کل دوران تحصیلم فقط به اندازه 25 صدم، اونم یه لغت تو ادبیات اول دبیرستان تقلب (به شکل سودبردن) استفاده کردم
البته متاسفانه همیشه به همه تقلب میرسوندم و به دفعات آدمهای زیادی رو از خطر افتادن نجات دادم.
موضوعی که به شدت بابتش ناراحتم!
یادمه یه بار تو دانشگاه یه درس رو خوب نخونده بودم و یکی ازسوالها رو جواب نداده بودم ولی داشتم سعی میکردم که بافهم خودم از موضوع جواب رو پیدا کنم، دوستم موقع تحویل برگه ی خودش، اومد جلوم وایستاد و جواب رو گفت، منم نگاهش کردم و جای جواب رو خالی گذاشتم.
هنوز نفهمیدم تقلب نگرفتنم از روی غرور یا مثلا عزت نفس و کمال گرایی بوده یا به خاطر احترام به صداقت!!!
یه بار هم یکی از همکاران تازه فارغ التحصیل شده خیلی با افتخار ازم دعوت کرد که تو انجام پایان نامه دیگران کمک کنم و برای کارهای آسون و کوتاه مدت پول خوبی بگیرم، ولی یه طوری باهاش برخورد کردم که دیگه بنده خدا خودش هم پایان نامه انجام نمیده
پ.ن.: ای کاش الان تو محل کارم اینقدر پر نبود از آدمهای متقلب! چه اونهایی که کل دوران تحصیل رو تقلب میکردن چه اونایی که الان هم مشغول تقلب هستن و دارن توسعه ی ایران (سیاسی،اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی)رو لحظه به لحظه عقب و عقب تر میندازن!