یکی از راههای برنده شدن که کمتر بین شرکت کنندهها دیده میشه، توجه کردن به مسئله میزبانیه. اگه هدف میزبان فقط ساختن غذای خوشمزه باشه موفقیتش تضمین شده نیست. میزبان باید بتونه با مهمونا ارتباط برقرار کنه و سرگرمشون کنه. به علاوه باید صبر و تحمل بالایی از خودش نشون بده و تحمل شوخی رو داشته باشه به خصوص جلوی دوربین که رفتار مهمونا خیلی عجیب میشه.
من خیلی این برنامه رو ندیدم ولی همونهائی که دیدم از این نظر برام جالب بود که نکته خیلی مهمی توش داشت و اون اینکه مثل زندگی واقعی، در کارها یه سری داورهائی وجود دارن که هدف تحت تاثیر قرار دادن اوناست نه لزوما درست انجام دادن کار! از این نظر با @Ali_Shakeri موافقم. برای برنده شدن توی رقابتی که داورها انسانی داره باید داورها را به هر وسیله ای تحت تاثیر قرار بدید. شاید استراتژی خوب این باشه که فرد در زمانی معقول بتونه شناختی از ادمای قضاوت کننده به دست بیاره و بعد از اون استفاده کنه!
شاید فیلمهائی که در مورد پوکربازهای معروف میسازن رو دیده باشید. چن دور از بازی رو میزارن برای شناخت ادمای توی بازی و دنبال بردن نیستن ولی بعدش از همون شناخت استفاده میکنن!
میزبان واقعی و درست و حسابی مستحق برنده شدنه و خب خیلی مسائل دخیل هستند مثل غذای خوب، رفتار مناسب و نکات حرفه ای در این مورد که آموزش های میزبانی هست میشه مطالعه و تجربه کرد. در مجموع وقتی عشق کنار سفره باشه و سفره صمیمی بشه همه رضایت خواهند داشت بخش غذا هم اضافه کنیم پادپرس
چنین برنامه ای از اساس اشتباه است. وقتی که خود رقبا داور می شوند مسلم است که قضاوت صحیح نخواهد بود و این برنامه در بهترین حالتش انداختن این افراد به جان یکدیگر است. دیگر واقعا مهم نیست که میزبان خوبی باشی یا نباشی بلکه مهم آن است که گیر چه کسانی افتاده باشی؟ آدم های بی انصافی که به قصد برنده شدن هرکاری لازم باشد می کنند و فرومایگی خود را به نمایش می گذرانند؟ یا آدمهایی که به هنر خود تکیه می کنند؟ این می شود که بعضی وقتها می بینی مثل گرگ به جان هم می افتند برای یک مقدار پول ناقابل. اگر دقت کنید خود سازندگان برنامه به این جو ناسالم دامن می زنند و با لود دادن امتیاز های داده شده باعث می شوند مثلا آقای فلان روز بعد یکدفعه از امتیازی که به دیگران داده پشیمان شود و آن را تغییر دهد. دوست ندارم آدمها را اینطور بازیچه دیگران ببینم. آنهم برای سرگرمی… فرقش با به جان هم انداختن گلادیاتور ها در رم باستان چیست؟
با این گفته موافق نیستم. تو بازی بفرمایید شام رقیب داور نیست، بلکه داوری هم به جزئی از رقابت و بازی تبدیل شده! یعنی اگه داری استراتژی میچینی، لازمه روی ارتباط با مهمونها هم کار کنی، طوری که مهمون به دلیل اینکه حس خاصی نسبت به شما پیدا کرده دیگه سراغ امتیاز پایین نره [1].
این اتفاق مشابه هر بازی دیگهای هست، فوتبال، والیبال، … و حتی مشابه بازی گلادیاتور. چیزی که بازی گلادیاتور رو بیمعنا میکنه اینه که جان انسان رو به عنوان یکی از بازیچه ها تو بازی وارد میکنن! یعنی جان میشه یه ابزار. وگرنه بازی گلادیاتورها در رم باستان مشابه بازی کشتی یا بوکس و یا هر نبرد تن به تن دیگهای هست که الان حکم ورزش داره و حتی گاهی هیجانانگیز و مفرح هست.
خودتان دیده اید چند بار این اتفاق افتاده که مهمان ها به دلیل حس خاص دیگه سراغ امتیاز پایین نره؟ در عوض چند بار مهمان به همون دلیل شما به قول خارجی ها فیر بازی کرده( قانون بازی رو رعایت کرده) و امتیاز داده و فردایش امتیازش را عوض کرده( این شیطنت لو دادن امتیاز ها واقعا آفت برنامه شده)
در مورد گلادیاتور ها شما ظاهرا کنایه ماجرا را نگرفتید. بگذارید برایتان روشن کنم: برد به هر دلیل و از هر وسیله.
خود افراد خیلی وقتها می گویند: غذایش عیبی نداشت ها فقط من اینطوری دوست ندارم. می بینید که وقتی حتی معیار سنجش غذا " سلیقه" است درصد قبولی شما حتی اگر آشپز خبره ای هم باشید بسیار کم است. این یک شو است که اتفاقا برای بررسی رفتار اجتماعی ایرانیان خارج رفته بسیار مناسب است.
یعنی میخواهید بگویید سطح فرهنگ جامعه حال حاضر در دنیا با روم باستان قابل مقایسه کردن است؟
اینکه ۴ نفر انسان نتوانند با هم عادل و صادق برخورد کنند در حال حاضر هم در دنیا دیده می شود اما این موضوع باعث شرمساری نوع بشر است هرچقدر که بین انسان ها دنبال داور و قاضی سوم شخص بگردیم روابط کثیف تر و گول زننده تر خواهد بود اما اگر هرکس فقط خودش را داوری کند دنیا جای بهتری خواهد بود. برای اینکه سطح فرهنگ و شعور به آنجایی برسد که این اتفاق بی افتد، آموزش ها و تجربیاتی لازم است. داوری در بفرمایید شام و یا هزارتا رقابت دیگر که شخص توسط رقبایش داوری می شود شاید بتواند این حس خوابیده در نوع بشر را دوباره بیدار کند. آن موقع شاید کمی آدم شدیم
به نظر شما نیست؟ همین جامعه خودمان را نگاه کنید.با روابط اقتصادی فاسدی که بر آن حاکم است؟ ما حتی به خودمان هم رحم نمی کنیم. به بهانه گرانی دلار هر بلایی بخواهیم سر همدیگر می آوریم. یک مثال می زنم برایتان: مدیر مدرسه ای که تا سه سال پیش تنها یک آموزشگاه زبان زپرتی داشت الان در اهواز سه مدرسه غیر انتفاعی دارد خوب دستش درد نکند لابد برای پیشرفت علم است ولی وقتی در مدرسه این خانم به بچه ها میگویند 50 هزارتومان بیاورید برای فلان کتاب کمک درسی و خوب بچه ها هم می برند و می خرند ولی وقتی تحقیق می کنیم می بینیم این کتاب در بازار 40 هزارتومان قیمت خریدار است و بعد هم می دانید که این خانم برای مدرسه کتاب را به قیمت خریدار نخریده و چون خرید عمده کرده حتما ارزان تر است متوجه می شویم این مدیر محترم کوشا روی هرکتاب حد اقل بیست هزار تومان سو دخالص داشته…و دقت کنید این اتفاق در مدرسه افتاده یعنی در مهد آموزش پرورش ،آنوقت هم شما هم بچه تان به این نتیجه می رسید که نخیر نمیتوان در اینجا با رقابت شرافتمندانه به جایی رسید… این تنها یکی از مثال هایی بود که از سطح فرهنگ جامعه زدم. قصدم نه توهین بود نه چیز دیگر بلکه این بود که بله وقتی نفع بنده و شما در قضاوت باشد مسلما قضاوت چندان بیطرفانه نخواهد بود.
حرفتان کاملا صحیح است اما نه درباره جامعه جهانی جامعه ایران که به نظر من یک تیر خلاص کم دارد چون بفرمایید شام بین المللی بود حداقل در جامعه ای خارج از ایران بود من جامعه جهانی را مصداق فرار دادم و حرف شما درباره جامعه داخلی صحیح است
اتفاقا بفرمایید شام نشان میدهد طیف ایرانی که به خارج از کشور رفته اند خیلی از خصوصیات خود را با خود برده اند. توجه شما را جلب می کنم با آن خانم انگلیسی که در ایران بزرک شده بود و در اخلاق رفتارش ذره ای حسادت و تنگ نظری به چشم نمی خورد… یکی از دوستانم با خنده گفت با دیدن این برنامه می فهمم اینایی که از ایران رفتند همچین آش دهن سوزی نبوده اند…
فرهنگ مقوله ای ریشه ای است و بسیاری از آموزش های مورد نیاز برای فرهنگی درست و صحیح در سنین کم باید آموزش داده شود. اینکه ایرانی ها آش دهن سوزی نبوده اند یا نیستند مهم نیست اینکه میخواهند باشند یا خیر مهم است در انتها نمی توانیم بگوییم ما جدا از این مردم هستیم.
شاید این نشون میده که ما دیدگاه درستی به نقاط ضعف اجتماعی نداریم، یعنی اون چیزهائی که فکر میکنیم باعث وضع بد در مملکت شده، در واقع دلایل اصلی نیستن. این دیدگاه غلط به خصوصیات انسانی و ارزیابی اجتماعیشون خطرات زیاد و طولانیمدتی داره، چون باعث میشه حتی در صورت اصلاح اجتماعی، مسائل فرعی رو اصلاح کنیم.
من کلا ترجیح میدم به نمایش گذاشته نشم. بیشتر حس مورد استفاده قرار گرفتن دارم وقتی شرکت کننده های چنین برنامه هایی رو میبینم.
در نهایت هم فکر میکنم که بهترین استراتژی فکر نکردن که بردن هست. برد در چنین رقابت هایی یک افتخار محسوب نمیشه یا ارزشی به من و زندگی من اضافه نمیکنه.
با حرف دوستمون موافقم. وقتی داوری به شرکت کننده ها سپرده میشه فقط مهمه که گیر چه آدمایی افتاده باشی.
شاید بشه در تئوری و صحبت این موضوع رو بست و گسترش داد ولی در عمل واقعیت همین بوده، هست و میمونه