چیزی که من خودم بهش رسیدم و تجربه کردم، اینه که خیلی وقتا من ترجیح میدم مثلا مطالبی که دوست دارم رو تو اینترنت بخونم. کاری هم که الان خیلی مد شده اینه که یه شبکه اجتماعی انتخاب میکنی (مثلا تو ایران: تلگرام) و میری تو کانالهایی که علاقه داری مطالب تو اون فضا عضو میشی و خب از مطالبی هم که گذاشته میشه لذت میبری.
من فکر میکنم یکی از دلایلی که شاید کتابخونی خیلی کمتر شده همین رشد شبکههای اجتماعی هست.
مثلا من خودم قبلا کسی بودم که یه کتاب رمان رو یه روزه تموم میکردم! اما الان کتابی که دارم میخونم که ۱۲۰ صفحه هم بیشتر نیست هفتهها طول کشیده…
سوال خوبی مطرح کردین، فضای دیجیتال رقیب سفت و سخت نه تنها کتابخونی بلکه خیلی از فعالیت های تفریحی قشر جوون و تا حدی قشر بزرگسال شده.
و مقابله باهاش کار راحتی نیست، به جاش بهتره از این فضا برای توسعه و ترویج کتابخونی و یا سایر فعالیت های خوب بهره برد. مثالی که الان به ذهنم رسید فرض کنید افراد در گوشی شون کتابخوان داشتند! یعنی اپلیکیشنی که با روشن شدن سایر اپلیکیشن ها رو میبرد در حاشیه و از نظر دور میکرد و میشد توش فقط کتاب خوند (و البته با تنظیم نور صفحه گوشی طوری که چشم خسته نشه).
یا فرض کنین یه سری از کانال های تلگرام، فقط داستان هایی رو صفحه به صفحه میذاشتن. و درامد ناشی از تبلیغ یا هر چی در کانال رو به عنوان حق خوانده شدن کتاب به نویسنده پرداخت میکردند.
اگه کتابخونی به منظور تفریح و سرگرمی باشه(توی این طبقه بندی که به نظرم رسید) ، شبکه هایی مثل تلگرام رقیب خوبی براش هستند.
اما در پاسخ به سوال، به نظر میاد این اتفاق میزان کتابخوانی رو کاهش داده (مثلا به دلیل همون کمبود وقت که اشاره شد) اما میزان مطالعه رو کاهش نداده بلکه افزایش هم داده.
توی وسایل نقلیه عمومی همه تقریبن بیکارن
و خب تا قبل فراگیر شدن گوشی های هوشمند دیگه واقعن بیکار بودن و تک و توک کتاب میخوندن و بقیه هم اون موقع بلوتوث یا پیامک بازی.
خب حالا که چی؟!
یعنی تا وقتی که کتابخونی ارزشمند نشه فعالیت های به نسبت ساده تر و در دسترس تر جاش رو میگیرن
یعنی به نظرم حالا که انقدر تاثیر دارن باید توی بستر کتاب الکترونیک فعالیت زیاد بشه.
به نظرم لزوما نمیشه فضای مجازی رو رقیب مطالعه دونست، اونم به چند دلیل:
فضای مجازی فقط مربوط به کشور ایران نیست، و کاربران ایرانی تنها کاربران شبکههای اجتماعی نیستن، اگه رقابتی از سمت فضای مجازی وجود داشته باشه، تاثیرش باید توی تمام دنیا مشهود باشه و نه فقط برای ایران.
اسطورههای پشت این فضای مجازی، میزان مطالعهٔ مثال زدنیای دارن، برای نمونه میتونین لیست مطالعهٔ بیل گیتس، مارک زاکربرگ و الون ماسک رو ببینین.
حداقل از جانب خودم، همین مقدار کم مطالعم رو، مدیون فضای مجازی هستم. جدای از هزینهٔ گاها غیر قابل باور چاپ کتاب (صادق باشیم، خیلیها توان خرید با این وضع اقتصادی رو ندارن)، سانسور و عدم دسترسی به کتابهای چاپ شده خارجی (مثل چیزهایی که آمازون عرضه میکنه) رو تنها همین فضای مجازی بوده که تونسته تا حدی فشارش رو کم کنه. از طرفی به نظرم فیدیبو هم (و شاید سایر رقباش) با حضورش تو این مدت تاثیر خوبی (باز هم حداقل برای من) داشته.
مثلا من خودم قبلا کسی بودم که یه کتاب رمان رو یه روزه تموم میکردم! اما الان کتابی که دارم میخونم که ۱۲۰ صفحه هم بیشتر نیست هفتهها طول کشیده… چه پیشنهادی برای مقابله با این چالش میدید؟
این رو شاید بشه بیشترین دلیلش رو عدم تمرکز و همراهی اهمال کاری (procrastination) دونست و متاسفانه خودم هم گرفتارش هستم. در این خصوص یه کم تحقیق کردم و این موارد هست که میتونه پیشنهادهای خوبی باشه:
اولیش این مطلب روی Medium هست که به چند نکتهٔ خیلی خوب برای افزایش میزان مطالعه اشاره میکنه: اگه از موضوع کتابی خوشت نمیآد بذارش کنار، از زمانهای سوخته (مثل موقعی که منتظر هستی) استفاده کن، چیزایی که میتونن حواست رو پرت کنن از خودت دور کن و …
کتاب A mind for numbers، و دورهٔ مجازی Learning how to learn (که نویسندشون یه نفره) برای مقابله با اهمالکاری استفاده از روش پامودورو رو پیشنهاد میکنن، خیلی ساده ۲۵ دقیقه تمام تمرکزت رو میذاری روی مطالعه و به عنوان جایزه به خودت ۵ دقیقه استراحت میدی. در این مورد میتونی بیشتر اینجا بخونی. این یکی رو من خودم هم تو اکثر زمینهها استفاده میکنم.
کتابهای صوتی هم گاها میتونن خیلی کمک کننده باشن.
این دو نکته ی جالب توجه بی ربط نیست به موضوعی که در لینک زیر مطرح شده:
اینکه بستر مطالعه کتاب در ایران کم و کسریهایی داره که اگه در نظر بگیریمشون، به نظر میرسه برای افزایش آگاهی و انتقال تجربه، بهتره فعلا از ابزارهای جایگزین کتاب استفاده کنیم.
منم گرفتارشم. عدم تمرکز دلیل اصلی این اتفاقه. به نظرم فضای دیجیتال در از بین رفتن تمرکز نقش مهمی بازی میکنه.
تجربه
هر وقت میخوام به طور جدی مطالعه کنم، لپ تاپ و موبایل را کنار میگذارم و شروع میکنم به خواندن کتاب. برای من بهترین مکان مطالعه کتابخانه است. اگر دراز بکشم خوابم میبره بنابراین مجبورم برم کتابخانه. اتفاقا شنبه و یکشنبه گذشته که در پادپرس نبودم، به دور از تمام وسایل دیجیتال در کتابخانه نشسته بودم و شروع به خواندن کتابی علمی کردم. در آن دو روز نیمی از کتاب را خواندم. در طول آن مدت تنها تفریحی که داشتم این بود که یک چایی بخورم و کمی بین کتابها قدم بزنم. نه با خودم ساعت بردم، نه موبایل و نه لپ تاپ. فقط یک کتاب، یک مداد و چند تا کاغذ سفید. تمرکزم شدیدا بالا بود. این روش را پیشنهاد میکنم.
مشاهده
در اروپا به اندازه ایران گوشی هوشمند وجود نداره. همکارای من که آلمانی هستند همگی گوشی دکمهای دارند و من تنها کسی هستم که گوشی هوشمند دارم. از طرف دیگر در ایران حتی مادربزرگ من گوشی هوشمند داره و ما حداقل هفتهای یک بار با هم مکالمه تصویری میکنیم. بچههای فامیل (زیر ۱۰ سال) بیشترشان گوشی هوشمند یا تبلت دارند. نمیدانم منشا این تفاوت کجاست. البته به هیچ وجه قصد ندارم که فضای مجازی را تخریب کنم. فقط مشاهداتم را نوشتم. از دوستانم شنیدهام در آمریکا شرایط بیشتر شبیه ایران است تا اروپا.
من هم گاهی با موبایلم مطالعه میکنم اما از آنجا که به تنبلی تمایل دارم همیشه سر از جاهای دیگه در میارم. به نظرم خیلی تمرین خوبیه اگه بتونیم به این تنبلی غلبه کنیم. به نظرم کتابخوان خیلی وسیله ایدهآلی هست چرا که تنها میشه باهاش کتاب خوند. اینجوری تمرکز بالاتر میره.
من این حرفتو اینجوری معنی کردم، که 15 سال پیش که دنیای مجازی نداشتیم مگه سرانه مطالعه مون بالا بود؟
نه نبود. انصافاً نبود. منِ نوعی که اون موقع نوجوون بودم تا حالا یه بارم نرفته بودم یه کتابخونه. اگه کتابی میخوندم به خاطر جَوِ خونمون بود. و هیچ دلیلی باعث نمی شد بین گل کوچیک یا کتاب، دومی رو انتخاب کنم. دور برم هم اتفاقی نمیوفتاد که مثلاً بگیم اون موقعا سعی بر بالا بردن سطح مطالعه افراد میشده.
بخوایم منصفانه نگا کنیم اتفاقاً گوشی و اینترنت باعث شدن بیشتر بخونیم فقط به جای اینکه مطالب خوبی رو تحویل خودمون بدیم بیشتر خزعبلات و چرت به همدیگه دادیم. زور اونایی که واقعاً می تونستن نوشته های خوبی رو تحویلمون بدن به بقیه نرسید، شاید هم نخواستن با تغییرات کنار بیان. حالا وضعیت رو ببین همه شون تو تلگرام کانال زدن.
الان که نگاه میکنم میبینم اتفاقاً همین دنیای مجازی، مثلاً تلگرام باعث شد بیشتر به خوندن اصل کتاب علاقه مند بشم. اینقدر مطالب ضد و نقیض به خورد آدم میدن که قاطی میکنی. گردن درد میشی، چشمات درد میگیرن، دروغ به خوردت میدن. که وظیفه ی خودت میدونی حتمن بری اصل ماجرا رو بخونی.
به نظرم سخت میشه اعتبار همچین گذارهای رو تنها با مشاهدهٔ میدانی توی جامعهٔ همکاران آلمانی شما و بسط اون به کل اروپا تایید کرد. به نمودارهای زیر که درصد پراکندگی سیستمعاملهای موبایل فعال کشورها رو نمایش میده، میتونه شروع خوبی در این مسیر باشه نگاه کنید:
اینها رو از Device data میشه استخراج کرد (و احتمالا مدلهای آماری جالبتری هم در این خصوص میشه ازش در آورد). علاوه بر این جدای از رشد صنعت موبایل، توی این سالها شاهد رشد استارتآپهای موفق مبتنی بر موبایل زیادی هستیم که در واقع میشه اونها رو یکی از ستونهای اصلی اقتصاد جهانی دونست و این موضوع با میزان استفادهٔ کم کاربران اروپایی از گوشی هوشمند در تضاد خواهد بود.
آمار فوقالعاده جالبی هست و ای کاش میتونستیم یه همچین آماری از کشورمون هم داشته باشیم. خصوصا این که نسبت به میزان رشد جمعیت تو همین بازهٔ زمانی (و یه کم دقیقتر اینجا) این آمار رشد چشمگیری داشته. جدول زیر (از اینجا) ضریب نفوذ اینترنت تو ایالات متحده رو در کنار جمعیت این کشور نشون میده:
فقط باز همونطور که گفتین میزان کتابنخوانها از ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۴ تقریبا ۳ برابر شده. ولی شروع گسترش درسترسی به اینترنت از میانهٔ دههٔ ۹۰ میلادیه و اوج گرفتن استفاده از شبکههای اجتماعی به اوایل قرن ۲۱ بر میگرده. در این مدت رشد کتاب نخوانها تقریبا نصف اون بازهٔ بلند مدته. شاید بشه دلایل دیگهای مثل برنامههای تلویزیونی، بازیهای کامپیوتری و … رو هم به میکس دشمنان مطالعه اضافه کرد، ولی با این حال باز به نظرم این تنها رشد انتخابهای مردم در خصوص چگونگی گذروندن وقتشون رو نشون میده،دلیل جهت گیری به سمت این انتخابها در برابر مطالعه رو احتمالا باید جایی در بین سطح سواد جوامع، ضعف جذابیت محصول کتاب (خصوصا از نظر محتوایی تو کشورمون) و فرهنگ با گرایش به سمت پاپ جستجو کرد.
کاملا درسته. اینها فقط مشاهدات هستند و نمیشود به آنها اطمینان کرد. برای همین سعی کردم تا آماری برای ساعات حضور در شبکههای اجتماعی پیدا کنم. آلمانیها به طور میانگین روزانه ۷۵ دقیقه در فضاهای مجازی به سر میبرند. انگلیسیها بیشتر از دو ساعت. در مورد ایران آمارهای عجیبی وجود دارد که به نظر من واقعی نیست و آن این که ایرانیها روزانه بین ۵ تا ۹ ساعت در شبکههای مجازی وقت میگذرانند.
متاسفانه به دلیل نبود آمار شفاف چیزی نمیتوان در این مورد گفت. از طرفی توزیع سیستم عاملها چیزی در مورد ساعات استفاده از شبکههای مجازی به ما نمیگوید. هرچند ثابت میکند که مشاهدات من نادرست هستند.