اعضای قابل توجهی از پادپرس در حال گرفتن مدرک دکترا هستن و یا برای ورود به دوره دکترا نقشه کشیدن. معمولا گرفتن دکترا به این معناست که طرف میخواد وارد حوزه تحقیقات و کار آکادمیک بشه. یا به عبارتی یکی از آینده های محتمل هر دکترایی استاد دانشگاه بودنه.
اتفاقا این شغل خیلی هم آب و تاب داره و به اصطلاح دهن-پر کن هست. ولی خب چالش های خودش رو هم داره.
اگه تجربه کار آکادمیک داشتی بهمون بگو که
چه نقاط قوت و خوبی هایی در شغل یک هیات علمی میبینی؟
و چه چیزهایی در چنین شغلی چالش هست و میتونه بهتر بشه؟ حالا چه از طرف دانشگاه و چه از طرف جامعه ی هیات علمی ها.
اگه خارج از ایران و در یه کشور پیشرفته هستی، از نقاط قوت هیات علمی و کار تحقیقاتی در سیستم های پیشرفته برامون بگو.
فکر میکنم انتقادات از وضعیت پیرامونی این شغل بالا باشه ، نه به خاطر ماهیت شغل بلکه به خاطر تصمیمگیران و برخی افرادی که چنین کرسی رو تصاحب کردند. (مصداق استاد اقتصادی که نمیدونه G7 گروهه ، شرکته ، تیمه ، اسم مستعار یه خواننده رپر امریکاییه و … ؟!؟)
يكى از بديهاى مشاغلى مثل هيات علمى و معلمى، تمركز بالاى اين سيستمها روى حاشيه ها و ناسلامتى سيستم آموزشى هست! طورى كه استاد و معلم به سختى ميتونن روى وظيفه اصلى شون فكر و انرژى بذارن.
يكى ديگه از ايرادهاى اين سيستمها، مخصوصا سيستم دانشگاهى، اينه كه به جاى استخدام مديرهاى توانا و مجرب، ترجيح ميدن مديريت رو به اساتيدى كه هيچ تجربه مديريتى ندارن بسپرن. و تازه به موازات پستهاى مديريتى، تدريس دروس و كارهاى پژوهشى هم بهشون ميسپرن! اين باعث ميشه فرد كلا كارايى ش رو از دست بده! اگه دانشجوى اهل تحقيق باشين، ميدونين كه استاد راهنماتون نبايد پست مديريتى داشته باشه.
پ.ن. اصلا هم فكر نكنين وقتى استاد شدين، ميتونين مديريت كنين يا اصلا وارد نقشهاى مديرينى نشين. اولى با اصول انسانى جور نيست و دومى با توجه به اينكه رشدتون از استاديار به بالا وابسته به اين نقشاس ( بازيوارسازى سيستم).