امروز چه تیپی بزنم؟
آیا من واقعا به پوشش خودم اهمیت میدم؟
آیا من لباسی میپوشم که شخصیت من رو همونطوری که هست، معرفی کنه؟
پادپُرسی ها اکثرا قشر نخبه و اهل مطالعه جامعه هستن و طبق مشاهدات فردی من، این قشر کمتر به ظاهر خودشون اهمیت میدن و ساده پوش هستن یا گاها تیپ شلخته دارن. دوست داشتم با پرسیدن این سوالها اول از همه تو ذهن افراد یه چالش ایجاد کنم.
۲۰ پیشنهاد برای خوش تیپ بودن آقایان
به شخصه به عنوان آقا تجربه هایی در زمینه پوشش و برای شیک پوشی داشتم که در زیر لیست کردم. منتظرم شما هم تجربیاتتون رو راجع به سبک پوشش به این مجموعه اضافه کنید:
کت - شلوار برای یه آقا جذاب ترین پوششه.
رنگ پیراهن همیشه باید متضاد با کت - شلوار باشه.
همیشه پیراهن یه مرد باید ساده و تک رنگ یا با طرح های کم باشه.
پیراهن یه مرد، اگه بلنده، باید توی شلوارش باشه.
اگر آستین های پیراهن رو تا میکنید، مرتب تا بزنید.
اگر کت - شلوار نمیپوشید، رنگ شلوار و پیراهن نباید خیلی با هم یکی باشه. باور کنید خیلی قشنگ تر میشه اینجوری.
تی شرت رو نباید با شلوار کتون یا پارچه ای پوشید. تیشرت با شلوار جین بهتره.
شلوار کتون و پارچه ای همیشه باید خط اتو داشته باشه و روی کفش نیاد.
اگر زیر چشمات کبود نیست، عینک بدون فریم بیشتر بهت میاد.
اگه پوستت روشنه، لباس تیره باید بپوشی و برعکس.
یه ساعت شیک و ساده همراه یه پیراهن و تی شرت تک رنگ معجزه میکنه!
اگر از کمر بند استفاده میکنید، حتما بعد از بستنش شلوار رو به طرفین بکشید تا صاف وایسته، خیلی خیلی مهمه.
اگه مثل من وسط سرتون یه تورنادو دارین، با آب موهارو شونه بزنید.
عطر فراموش نشه، معجزه میکنه.
عطر رو پشت یقه و پشت دکمه بزنید، تا نه لباس رو کثیف کنه نه برای پوست ضرر داشته باشه.
همیشه صاف بشینید و صاف راه برید.
اگر تو جمعی هستید که خانوم هست، سعی کنید بلند و رسا صحبت کنید، خیلی تاثیر داره.
در نهایت از شما دعوت میکنم بعد از اینکه به سوالای چالشبرانگیز ابتدای موضوع راجع به خوش تیپ بودن، پاسخ دادین، اگه تجربهای در زمینهی خوشپوش بودن دارین، در اختیار من بزارین
نکات موثری رو درباره آراسته لباس پوشیدن مطرح کردید
و خود موضوع هم جالبه. مشتاقم بدونم افراد این جمع، چه جوری به مسئله ای مثل تیپ فکر میکنن. فکر میکنم فیت اون قضاوت توی سوال باشم: «معمولا ساده پوش و گاهی هم شلخته! » و برا همین تجربه هام بعید میدونم مستقیم به درد کسی بخوره!
به سبک خودم به پوشش خودم اهمیت میدم، منظورم از سبک خودم اینه که لزوما از نُرم جامعه پیروی نمیکنم و البته هدفم هم متفاوت بودن نیست. صرفا سلیقه خودم رو ترجیح میدم به خواست جمع در این مورد.
و در ضمن سلیقه م به میزان زیادی تحت تاثیر راحتی م هست. یعنی اگه لباسی داشته باشم که باعث شه آزادی حرکتیم کم شه، نمیپوشمش. حتی اگه شیک باشه.
روز دفاع از تزم با تیپی که میرفتم میدویدم رفتم دفاع. چون بعضی از قسمت ها رو میخواستم با حرکت نمایش بدم و ترجیح میدادم تمرکزم روی لباس هام نباشه.
وقتی میخوام مانتو یا شلوار بخرم، اول به این سوال جواب میدم که ایا اگه با این لباس بخوام برای مترو یا اتوبوس و یا همینجوری و به قصد کیف و حال بدوم، میتونم؟
از لباس های تک رنگ بیشتر از چند رنگ استقبال میکنم. در عین حال لباس-شلوار یا مانتو-شلوار با رنگ متفاوت به نظرم مناسب تر از مانتو-شلوار یک دست و یک رنگ هست. تقریبا مشابه نکته ای که در سوال اصلی مطرح شد.
برا خانم ها هم فکر کنم مانتوهای کوتاه قد فرد رو بلندتر نشون میده و مانتوهای بلند شخصیت ایشون رو لطیف تر!
من به شخصه همانطور که گفتید یک مینیمالیسم شلخته هستم!
سبک مینیمالیسم برای پوشش شخصی و همچنین خانه و … سبکی بسیار ساده با استفاده از طیف رنگ های تیره است. مینیمالیسم امروز جدا از یک سبک هنری، یک سبک زندگی است و نوع متفاوتی از نگاه به اطراف را میطلبد، مینیمالیستها معتقدند زیبایی باید در نگاه بیننده باشد و برای ابراز جذابیت هنری نیاز به المانهای عجیب و غریب و پرزرق و برق نیست.
پالت رنگی لباس مینیمالیستی محدود به رنگهایی اغلب خنثی همچون مشکی، سفید، خاکستری و طیف متنوعی از رنگ بدن، خاکی و بعضی از رنگهای روشنی که تا حد بسیار زیادی خاکستری داشته باشد، است. یکی از ویژگیهای اصلی مد و استایل مینیمال جنسیتزدایی است؛ یعنی در این سبک لباسها مدام براساس زنانه یا مردانه بودن دستهبندی نمیشود.
من خودم همیشه لباس های گشاد با رنگ های ساده و راحت میپوشم و فکر میکنم که با یه عینک گرد هم خوب دیده میشم {باهرچی که راحتم میرم بیرون}.
من قبلن از رنگ های قهوه ای و مشکی خیلی استفاده می کردم چون ساده هستن و با هر لباسی می شه جورشون کرد البته در مورد تی شرت و پیراهن منظورم هست. ولی چند وقتی هست که کلن پیراهن نمی پوشم و فقط تی شرت می پوشم چون حوصله و وقت اتو کردن ندارم. یه تجربه ای از تی شرت پوشی دارم اون هم اینکه خیلی رنگ در حالات آدم تاثیر میزاره مثلن یه تی شرت سبز دارم (تو مایه های سبز سیدی ) که حس می کنم هر روزی که اون رو می پوشم حس خیلی خوبی بهم میده و شاید بتونم بگم روز هایی که این تی شرت رو می پوشم موفق و شادتر هستم و رنگ قرمز یکم حس شیطنت بهم میده و آبی هم آرامش خالی البته باید بگم رو یه سری از تی شرت ها این حس رو بیشتر دارم که شاید تلقینی باشه نمیدونم.
در نهایت خیلی بحثه جالبیه و دوس دارم به این سوال دو تا سوال دیگه هم اضافه کنم.
من یک ایدهای داشتم همیشه اما هنوز کاملا عملی نشده.
ایدهام این بود که دقیقا از یک نوع تیشرت چند دست داشته باشم (در رنگهای مختلف) و هر روز هفته یک رنگش را بپوشم. مثلا سهشنبهها همیشه تیشرت قرمزم را بپوشم. در مورد شلوار هم همینطور. دوست دارم همیشه یک شلوار بپوشم.
برای لباس رسمی کت و شلوار مشکی یا سرمهای با پیراهن سفید را خیلی دوست دارم. یک کراوات قرمز یا آبی نفتی هم خیلی به این رنگها میاد به نظرم.
خیلی ایده جالبیه . اتفاقا تو یه مجله مد چند روز پیش خوندم که نوشته بود
سعی کنید برای خودتون یه تم پوشش خاص مشخص کنید تا شمارو همیشه با اون تم بشناسن ولی تو همون تم تا جایی میتونید تنوع به خرج بدین تا همیشه شیک به نظر بیاید و تکراری نشه ظاهر شما برای مخاطب .
من خیلی ظاهر برام مهم هست و هر ماه یک بودجه هر چند کوچیک را برای ظاهرم خرج میکنم. تازه اگه بهم اجازه بدن برای ظاهر بقیه دور و بری هایم هم خرج میکنم.
توی اتاقم در محل کار یک آینه اندامی بزرگ نصب کردم و هر وقت خیلی خسته هستم و یا بدون انرژی و بی انگیزه به آینه نگاه میکنم و از ظاهر خودم انرژی میگیرم. غیر از تناسب اندام، توی ظاهرم اول به پوستم و وضعیت ظاهریش اهمیت میدهم. همیشه با خودم مرطوب کننده صورت و دست دارم. یک عدد رژ و رژگونه و یک عدد خط چشم نیز برای مواقع خیلی ضروری همراهم هست. یک عدد عطر کوچک هم با خودم دارم چون بوی خوش هم همیشه به بنده انرژی میدهد. کمایانکه به نظرم بقیه گناه دارن ما را در هر وضیعتی مجبور باشن تحمل کنند.
توی پوشش هم راحتی برام مهم هست و هم شیکی و خوشپوشی.
پیشنهادهایی برای شیکپوشی خانمها
به نظرم هر کس باید خصوصیت خوب خودش را بولد و پررنگ کنه: مثلا اگر لاغر و قد بلند هستیم یک کفش پاشنه دار 5 سانتی و یک مانتوی برش دار و اندامی برای یک جلسه رسمی خیلی میتونه توی دیده شدن و جدی گرفته شدن تاثیر گذار باشه. مسلما با چنین تیپی پارک نمیرم. ولی اونجا هم مهم هست که ظاهرت به خودت انرژی بده.
به نظرم رنگهایی مثل سورمه ای، آبی روشن، کرمی و خاکستری به عنوان مانتوی رسمی برای یک جلسه کاری خیلی مناسب هستند. خیلی راحت میشه این رنگ مانتوها را با کیف و کفش هایی به رنگ های مشکی و یا قهوه ای ست کرد.
ولی خب برای پارک و دشت و کوه میشه به سراغ رنگهای مناسب با فصل رفت. رنگ های صورتی و سبز و قرمز و خلاصه هر چه قدر جیغ تر باحالتر.
من فکر نمیکنم تحصیلکرده ها باید شلخته و خوشحال بگردن. نمونه وطنی الان خاطرم نیست که مثال بزنم ولی خانم اوباما، کیت میدلتون، امل کلونی و خیلی زنهای تحصیلکرده و شیک دیگه هم هستند که هم درس خوندن و هم به ظاهرشون اهمیت میدن.
به نظر بنده یک جفت کفش کالج و یک شلوار کتان و یک عدد تی شرت تمیز و ساده خیلی ظاهر مناسب و شیکی برای یک آقا هست. البته که مهم تر از همه اینها سلامت ظاهری و تناسب اندام هم هست و بوی خوش. ولی کلا مسئله ظاهر خیلی مسئله شخصی هستش. الان یاد آقای استیو جابز افتادم و اینکه ظاهرش چه قدر به نظر من شیک بود با اونکه خیلی ساده بود. فکر کنم شخصیتش و عملکردش خیلی ظاهرش را تحت تاثیر قرار میداد.
موافق نیستم، مخصوصا باقسمت شلخته اش. اتفاقا من افراد زیادی را دیده ام که هم از لحاظ علمی پایگاهی داشته اند و هم به ظاهر خودشان می رسند. یک نمونه ی معروفش پروفسور سمیعی.
شوربختانه تفکر غالب در مورد افراد مذکور اینچنین است، اما لزوما نمی توانند و نباید شلخته باشند! به نظرم این فرهنگ آراسته بودن را باید افراد مختلف چه عالم و چه جاهل(!) در خود نهادینه کنند. ارتباطات بین افراد خیلی موثرتر و کارا خواهد بود اگر هر روز آراسته باشیم. حتی در سطح جامعه و جهان هم چنین است. یک سیاست مدار آراسته خیلی می تواند جذاب تر باشد از یک نوع شلخته اش. گرچه این جزو ویژگی های پوپولیستی ست اما اگر به قیمت ترویج آراستگی در جامعه باشد چرا که نه!
تصور کنید فردی را با دهانی بد بو و موهایی ژولیده و لباسی عرق کرده و نامتناسب بخواهد با شما چند کلمه صحبت کند، اصلا شما رغبت می کنید؟ من که نه! حتی اگر آن شخص دانشمند بزرگی باشد، ترجیح می دهم جاهل بمیرم اما از محضر جناب ایشان یک «واو» هم نیاموزم!
به نظرم در امر آموزش هم چنین مصداقی به روشنی عیان می شود، حداقل برای من و هم کلاسی هایم در اکثر موارد دبیر یا استادی که آراسته و مرتب باشد کلامش نافذ تر بوده و هست.
مثلا در دوران دبیرستان یک دبیر ریاضی داشتیم که هر دو خصوصیت شلختگی و خساست را با هم داشت! همین قدر بگویم که زنگ اول دو روز در هفته را باید با بوی عرق همیشگی و بی هوش کننده ی لباس های ایشان و کمربندی که با چسب برق مشکی به خودش وصله کرده بود می گذراندیم. اما در مقابل دبیری هم داشتیم که صبح به صبح بوی aftershaveاش خواب و هوش از سر شاگرد مدرسه ای ها می پراند. حالا مقایسه کنید تاثیر تدریس آن یکی را با این یکی!
یک دبیر هندسه و آمار داشتیم همیشه می گفت: «نمی گم لباس هاتون نو باشه ولی انصافا هر روز لباس هاتون رو بشورین و تمیز سرِ کلاس حاضر بشین تا اینقدر کلاس ها بوی گوسفند نده!» و انصافا خودش هم تمیز بود.
البته در همه ی موارد بالا منظورم از آراستگی و تمیزی، شیک بودن نیست، گرچه شیک بودن هم خوب است، اما آنچه به نظرم اهمیت دارد رعایت حداقل معیار های پاکیزگی ست.
بخش بزرگی از این تمیز بودن و آراستگی هم به تربیت خانوادگی بر می گرده که باید براش تلاش بشه + به نظرم هنرمند یا دانشمند بودن به شلختگی نیست که این قدر به شلخته ها برچسب هنرمند یا عالم می زنند!
توی انتخاب لباس گذشته از اینکه شخصا دلم میخواد با پوشیدن اون لباس حس خوبی داشته باشم، پس در نتیجه باید راحت باشه، و هم اینکه لباس متناسب با موقعیت باشه (dress code)، خود لباس ها هم خیلی مهمه که با هم متناسب باشن.
یکی از موارد تناسب هم رنگ لباس هست. مثلا شلوار و تیشرت چه رنگی با هم خوب می شن. و توی ذوق نمی زنن. راه های مختلفی هم برای ست کردن رنگ ها وجود داره که همشون با استفاده از “دایره یا چرخ رنگ ها” بدست می آن. مثلا اینکه می تونن رنگ های هم خانواده باشن یا رنگ هایی از خانواده های مکمل.
یک نوعش که من یاد گرفتم اینه که از بالا به پایین رنگ می تونه کم کم تیره بشه (گرادیان رنگ). مثلا تیشرت روشن تر از شلوار و کفش تیره تر از همه. ولی نوع های دیگه ای هم هستن که جذاب می کنن. مثلا اگر دو تا لباس اصلی از یک خانواده رنگن، لباس ها و وسایل جانبی مثل شال گردن یا کمربند و زیورآلات و کیف و غیره اگر از رنگ مکمل باشن قشنگ می شه یا برعکس لباس های اصلی مکمل و لباس های جانبی در خانواده. ساده ترین و بی دردسر ترین رنگ ها هم رنگ های خنثی مثل سفید و مشکی و خاکستری هستن
توی این لینک یکی از این راهنماهای تنظیم رنگ لباس ها وجود داره:
به نظر من تناسب اندام تا جایی که برای فرد ممکن باشه خیلی خوبه و جذابه ولی برای شیک بودن شرط لازم نیست. چون مثلا آدم هایی رو دیدم که دچار چاقی مفرط هستن، ولی اینقدر خوب و متناسب لباس می پوشن که این چاقی بیش از حد زیاد به چشم نمی آد و گاهی خیلی هم زیباست.
من مد و فشن رو زیاد فالو نمی کنم چون معتقدم هرچیزی که مد میشه به همه نمیاد و همیشه دنبال لباس های ساده و راحتم. اما اگه بخوام از جایی برای انتخاب لباس ایده بگیرم قطعا از Pinterest کمک می گیرم.
من وب سایت های معتبر در زمینه شیک پوشی رو مطالعه می کنم. البته نه وب سایت هایی که فقط مدل میذارن ، وب سایت هایی که در زمینه شیک پوشی اطلاعات کافی میذارن. بیشترشون خارجی هستن ولی فارسی هم هستن بعضی هاشون. وب سایت هایی مثل:
شیک پوشی صرفا پول خرج کردن نیست. بلکه به نظر من می تونه معنیش هنر درست ست کردن لباس هایی که داریم باشه. شما اگه لباس هاتون رو به لحاظ نوع و ترکیب رنگ درست ست کنید قطعا همیشه خوشتیپ به نظر خواهید اومد.
شیک پوشی؟ یعنی چی؟
من اصلا خودم برای خودم لباس نمی گیرم برام میگیرند.
یعنی بهم میگن این پیراهن دیگه داره می پوسه منم میگم یکی واسم بگیر ، چند ساعت بعدش یه پیراهن روی میزه ، حالا این پیراهن امکان داره مال دایی باشه ، امکان داره مال شخص مرده ای باشه یا امکان داره برام خریده باشند.
من انتخابم محدوده به چیزی که جلوم هست یعنی میرم جلوی چوب لباسی و میگم چی داریم بعدش همون و میپوشم.
فقط لباس راحت باشه برام کافیه.
من سعي ميكنم لباس هايي كه نياز به اتو كردن داره نخرم
خيلي كم پيش مياد از خودم بپرسم چي بايد بپوشم؟؟؟
چون پوشيدن لباس تكراري اذيتم نميكنه
دلم هميشه شلوارهاي گشاد و كوتاه ميخواد و مانتوهاي به شدت گشاد و بلند
بسته به جايي كه ميخوام برم با لباس هام بازي ميكنم ولي با وجود داشتن كلي كفش، هميشه به يكيش گير ميدم و واسه اينكه ضايع نباشه كيف ست اون كفش رو هميشه همراهم دارم
با این ایده موافقم که شلوار و لباس و کت و لباس همرنگ نباشن.
ولی من متد خاصی ندارم معمولا رنگ پیراهن و شلوارم هر دو تیره هست
عاشق رنگ سیاه و سرمه ای برای شلوار و کت و لباس دکمه دار هستم ولی در مورد تی شرت کمی منعطف ترم و دوست دارم از رنگهای مختلف استفاده شه ولی در کل تیپ ندارم و هر لباسی گیرم بیاد و خوشم بیاد می پوشم و به جزئیات و خط اتو و تا زدن لباس و…معتقد نیستم .