تا حالا شده کسی غیر از خودتون از تجربههاتون استفاده کنه؟ کدوم تجربهها؟
چه سودی برای شما داشته که این تجربهها رو در اختیار نفر مقابل گذاشتین؟
دنبالهی موضوع مستندسازی اتفاقات و تجربهها به چه درد ثبت کننده میخورن؟
تا حالا شده کسی غیر از خودتون از تجربههاتون استفاده کنه؟ کدوم تجربهها؟
چه سودی برای شما داشته که این تجربهها رو در اختیار نفر مقابل گذاشتین؟
دنبالهی موضوع مستندسازی اتفاقات و تجربهها به چه درد ثبت کننده میخورن؟
تجربیات آشپزی، روابطشون با اطرافیان.
بیشتر سودش این بوده که حس مفید بودن داشته برام، بیشتر یه وظیفه دوستانه بوده.
خودم هم علاوه بر موارد بالا در موارد مربوط به موقعیت هایی که تجربه قبلی ازشون نداشتم مثل: سخنرانی و سمینار، استفاده از یه نرم افزار، تدریس و …
یه روزی یه جایی یه تجربه ی شخصی رو بدون در نظر گرفتن شرایط طرف مقابلم به یه دوستی انتقال دادم، بعدا طبق گفته اون دوست معلوم شد که عمل به اون (البته به روش خودش) تاثیر منفی تو زندگیش داشته:sweat:
بعد از اون تا جایی که میتونستم ،سعی کردم تو چیزایی که واقعا تخصصی ندارم (تقریبا تو هیچ کاری تخصصی ندارم:disappointed_relieved:) به بقیه نظر مشورتی ندم (هر چند که ناکام بودم تو این سعی کردنه)
منظورم از این اعتراف این بود که من بر اساس شخصیت خودم تو یه سری مسائل تجربه بدست میارم و این لزوما باعث نمیشه که شخص دیگه ای با خصوصیات متفاوت بتونه از اون تجربه استفاده مفیدی داشته باشه!
البته یه برداشت دیگه ای هم میشه از این قضیه داشت و اون اینه که با تجربه ای که اون دوست گرامی داشت تجربه ی مورد نظر به سمت تکامل پیش رفت و الان تجربه ی ما دو تا رو هم میتونه واسه نفر سوم مفید باشه !
بله. تجربه در برنامه نويسي. بهم حس خوبي داده كه تونستم با يه مهارت يا تجربم، به يكي كمك كنم…
بله. زمینه کاری. دوستم بوده
آره خیلی ها با خوندن مطلبایی که نوشتم از تجربیاتم استفاده کردن ! مدت ها پیش ما توی یه گروهی بحث می کردیم یه دوستی داشتیم که مطلب می نوشت از بحث های توی گروه ما برای نوشتن مطلباش استفاده می کرد ! البته اون دوستم فیلمنامه نویس وطنز نویس بود :)) تجربه هایی هم که ما به اشتراک میذاشتیم حاصل خونده ها ودیده ها وشنیده هامون بود. سودش این بوده که من خوش حال بودم که کس دیگه ای هم از این تجربه ها داره استفاده می کنه! من زیاد با خودخواهی مخصوصا توی چیزایی که یه شخص داره راحت نیستم ! مطلب یا آگاهی رو دوست دارم برای همه باشه واسه همین خود این عمل به اشتراک گذاری !
هم برای من واجد ارزشه!
بله
تجربه ی روابط متقابل با افراد
وقتی تجربه هام رو با دیگران در اشتراک میذارم نظرات متفاوت و نگاه های متفاوت به یک موضوع واحد را دریافت میکنم که برایم جالب است. و به من کمک میکند که بتوانم یک موضوع واحد را از نقطه نظر های متفاوت بررسی کنم.
بله
تجربیات عملی ای که حین کار بدست آوردم . مشاهداتم
اون فرد احساس همراهی بیشتر با من کرده است.
بیشتر تجربه هایی که از جنس طی کردن مسیری یا بودن در جایی بود. سود خاصی نداشته و بیشتر جنبه به اشتراک گذاشتن و کمک کردن داشته
تا حالا مسابقه دوی امدادی رو دیدی؟؟؟
مهم نیست انجامش داده باشی همین که دیدی کافیه
توی دوی امدادی 4 نفر هر کس 100 متر رو طی میکنه برای همین بجز دوی امدادی بهش 100*4 متر هم میگم . اساس این رشته بر کار گروهیه اما یه فرقی با کار گروهی تو بسکتبال و راگبی و فوتبال و… داره . اونا همه با هم پیروز میشن
اما اینجا فقط 1 نفر از خط پایان عبور میکنه .
تجربه در واقع اندوخته آدمه که کسب میکنه مثل اون چوبکی که توی دو میدانی دست دونده دیده میشه . این همون تجربه آدم هاست . اگر هدف پیروزیه که یه نفر نمیتونه برای رد شدن از خط پایان یه تنه تجربشو بگیره بقل و بدو سمت خط پایان . عمرا اصلا محاله . یجا خالی میکنه . اگه میخوایی پیروز بشی و فکرت یا ایدت به ثمر بشینه باید تجربت رو در اختیار بقیه قرار بدی که تازه نفس ترن .
آهان راستی فراموش نکن اون اینجوری به جای اینکه 400 متر رو یه تنه طی کنی 4 نفره هر کدون 100 متر رو طی میکنیم و با بازدهی بیشتر و خستگی کمتر .
من تقریبا تو هر کاری که انجام شدنش برام مهم بود بدون چشم داشتی تجربیاتمو منتقل کردم . واقعا نگاهم اینه که چرا مسیری رو که من طی کردم اونا هم باید طی کنن . من رفتم ، خب چوبک رو تحویل بدم که حالا اونا برن … اینجوری یاد میگیرن یروزی خودشونم همین کارو بکنن
بیشتر تو زمینه کار پژوهشی یا فرهنگی و یکم تو فاز مدیریتی از خطراتو پیچ و خم ها و همیشه یه آس تو آستین داشتن به بقیه منتقل کردم
برای نمونه ما تو دانشگاهمون یه کانون داشتیم . من بعد از 5 سال شدم دبیرش . میتونستم مثل همه دبیر ها بیام و کار انجام بدم و افتخار رزومه برای خودمو تیمم جمع کنم و برم تا بعدی بیاد . اما من این کارو نکردم . از روز اول تا زمانی که دبیر بودم یعنی 1 سال تمام انجام کار ها شد اولویت دوم و تربیت نیرو شد هدف اولم . به تک تکشون کار تیمی یاد دادم . مدیریت اوضاع تو حالات بحرانی و اینکه هیچوقت غافلگیر نشن . خودشونو برای همه چی آماده کنن و برای همه چی برنامه داشته باشن . اینکه برای انجام کارشون کجا برن و چی بگن و چطور حرفشونو بزنن و چطور از حقشون دفاع کنن . چطور بتونن کار!
رو با روابط شخصی قاطی نکنن و صرفا هدف گرا نباشن .
بهشون یاد دادم چطور به خودشون ایمان داشته باشن و نترسن از اینکه کوچیکن و تازه وارد دانشگاه شدن . تو چند ماه ، چند سال بزرگتر و با تجربه ترشون کردم . شاید سال اول دانشگاه باشن ولی رسما 5 سال بهشون اضافه کردم .
هدفم این بود که زجرایی که من کشیدن و نکشن و نا امید نشن چون خیلی آدمهایی رو دیدم که نفس بریدن و ادامه ندادن بخاطر مشکلات ولی من بهشون یاد دادم چیکار کنن که منظم عمل کنن
بزرگترین سود اینه که حالا بجای اینکه من تکی برگزار کننده باشم . میشینم و از اجرای برنامه هایی که یروز آرزوم بود ولی خسته میشدم از تنهایی و بیخیالش میشدم رو تماشا میکنم .
حس مثل وقتی که قهرمانت جام و مدال رو بالای سرش میبره و تو هم لذت میبری امیر کبیر یه جمله داره میگه
اگر هدف 1 ساله داری برای سود ، گندم و جو بکارید
اگر هدف 10 ساله دارید ، درخت گردو
ولی اگر فکر 100 ساله داری آدم پرورش بده
رهبری هم یه گزیده به این جمله اضافه کردن که : امیر کبیر همه این تحولاتی که
شاهدش هستیم را در 3 سال بدست آورد.
امیر کبیر 3 سال بود اما 30 سال یه کشور رو پیش انداخت
امیر کبیر نه سوپرمن بود نه رستم که به یه اشاره بتونه یه ملت رو جابجا کنه .اتفاقا کارهای بزرگ توسط عمل های کوچکی صورت میگیره .
انسان سازی کلاس دانشگاهی نیست که بخواییم با گذروندن یه دوره درسی به اونا پیشرفت داد .
این انتقال تجربه و تعلیم انسان هاست که باعث تحول یک کشور میشه
بلي،توي بعضي گروه هاي علمي يا فرهنگي…فايدش اينه كه هر فردي با توجه به طرز فكرش و نكاتي كه بهشون توجه ميكنه،ايده هاي مختلفي راجب به يك موضوع خاص به ذهنش ميرسه…كه اشتراك اين ايده ها باعث ميشه بهترين نتيجه حاصل بشه
فکر میکنم بله,بیشتر تجربه هایی که تو روابطم داشته, دوست داشتم اگر اشتباهی کردم فرد دیگه تکرارش نکنه
من فکر نمی کنم کسی بتونه با استفاده از تجربیات کس دیگر به همون نتیجه برسه چون تجربیات زمان خودشون و شرایط خودشونو دارن ولی میتونه یه زاویه دید به آن فرد منتقل کنه تا به اون هم فکر کنه.
انسانهای پیر و باز نشسته دائره المعارف تجربه ها هستند که صحبت با ایشان تو طرز فکر انسان موثره.