میتونه برای خودش تبدیل بشه به یه دیتا بیس که بتونه به نحوی براش یادآوری بشه چه راه هایی رو رفته وچه کارهایی رو کرده . در ضمن میتونه که از یک سری مشاهدات هدفمند و… دیتاهای به درد بخوری بیرون بکشه وتبدیلش کنه به ریپورت اگر ذهن علمی داشته باشه و شاید بتونه ازین دیتاها پولی هم در بیاره
شناخت بهتری از اتفاقات و تجربه ها به دست میاره و تجربه های بعدی رو بهتر مدیریت میکنه . همیشه یه جایی برای رجوع کردن به گذشته داره که همه چی رو واضح نشون میده .
ممكنه بعدا خود شخص از اون ها استفاده كنه. ممكنه به پروژه اي مشابه بر بخوره و بتونه با تغيير اطلاعات ارشيوش خيلي سريعتر و راحتر به حل مشكل جديد بپردازه.
كلا احتمالش زياد هست كه ثبت تجربيات بعدا به درد خود فرد بخوره، حتي ممكنه بعدا بخواد اون ها رو به كسي اموزش بده
چیزی که تو مستند سازی وجود داره علاوه بر ثبت خود وقایع و دستاورد ها ، حال و هوای اون لحظات رو هم نگه میداره . یه جمله معروفی هست که میگه بهتر است یادمان نرود آنچه امروز داریم آرزوی دیروزمان بوده است . مستند سازی همیشه از این منظر قابل ستایشه که همیشه صاحب اون تصاویر گذشته خودش رو از یاد نمیبره و بالاتر از اون گذشته، حس و حال خودش رو در اون زمان.
تجربه ها و رویداد ها چیزی نیستند جز عاملی برای آبدیده شدن و پخته شدن فرد که در اون زمان واکنش های احساسی یا رفتاری یا فکری داشته که امروز نداره.
جدا از همه این دستاورد ها این خودش یکی از تمایلات بشره که اثری از زمان خودش برای آینده خودش برجا بزاره . بشر از زمانی که خودش رو پیدا کرد شروع به ثبت زندگی خودش روی دیوار ها کرد تا به امروز که گاهی ما با دیدن جملات دفترچه خاطراتمون یا فیلم های سالهای قبل نا خداگاه دچار شعف میشیم .
از ایم منظر هم قابل تحسینه که شخصیت آدم با دیدن گذشته خودش از کرختی ای که بر اثر گذر روزگار دچار شده دوباره هم میخوره و به جنب و جوش درمیاد علاوه بر همه این ها شخص میتونه در راستای انتقال تجربیات خودش به دیگران هم از مستند سازه بهره ببره و استفاده کنه