قیمت پایین حاملهای انرژی در ایران به نظرم منشا بسیاری از مشکلات و هدر رفتن بخش زیادی از منابع کشور است. یادم میآید که پیش از هدفمند شدن یارانهها، تمام بخاریها در خانه پدربزرگم روشن بودند اما پس از افزایش قابل توجه قیمتها اهالی خانه شروع به صرفهجویی کردند و فقط بخاریهای مورد نیاز را روشن میکردند. الان سبک زندگیشان کاملا تغییر کرده است و به سبک زندگی جدید عادت کردهاند.
افزایش قیمت حاملهای انرژی میتواند باعث بروز تغییرات مثبتی در صنایع گردد. همچنین میتواند اهمیت حمل و نقل عمومی را بیش از پیش به مردم نشان دهد. اما هر تغییری در نهایت به عدهای فشار وارد میکند و در نتیجه با مقاومت روبهرو میشود.
مزیت زیاد داره گرون شدن انرژی، عیب خاصی هم نداره جز آسیب مستقیم به قشر متوسط به پایین (که شامل حال خودم هم میشه). و با این وجود، بله؛ با افزایش قیمت حاملهای انرژی موافقم و حاضرم زمان کافی هم بذارم تا به نتایج خوب منجر شه.
ولی در این زمانی که من دارم صبوری به خرج میدم و گذشت میکنم، انتظار دارم حس کنم سیستم هم معقول و سالمه.
بستگی داره این رو از چه دیدی ببینیم اگر انقدر بلوغ بر سیستم حاکم بود که واقعا برای مشکل انرژی و مسائل پیش رو این تصمیم گرفته بشه خیلی خوب هست. اما مشکل اینجاست که اکثر افراد این سیستم رو با توجه به نمونه هایی که به ذهن دارن بالغ نمی دونن.
پس باید ابتدا اعتماد عمومی جلب بشه. چیزی که متاسفانه من الان دارم تو سطح مردم میبینم این هست: میخوان یه منبع جدید برای کسب درآمد پیدا کنند!!! خب برید بودجه رو بهینه تقسیم کنید!!!
اصولا خیلی آدمای کمی هستنکه دید بلندمدت داشته باشن و عاقبت رو ببینند حتی بین مسئولین.
خیر . من موافق نیستم زیرا منجر به کاهش قدرت خرید مردم میشود و این کاهش قدرت خرید در تمام ابعاد جامعه ایران تاثیر مستقیم و مضر خواهد داشت .
دلیل مخالفتم این است که افزایش قیمت حاملهای انرژی خوب است و باید انجام شود اما مقدماتی لازم دارد و باید زیرساختهایی فراهم شود . مثلا یکی از اهداف افزایش قیمت حاملهای انرژی کاهش مصرف داخلی است و اینکه مردم کمتر از وسایل نقلیه شخصی استفاده کنند خب در مقابل این کاهش استفاده باید زیرساختهای حمل و نقل عمومی افزایش چشمگیری در کمیت و کیفیت پیدا کند اما در پایتخت کشور ما حمل و نقل عمومی مطلوب نیست و اکثریت شهرهای ایران وضعیت به مراتب بدتری در حمل و نقل عمومی دارند در نتیجه مردم راغب و مایل به استفاده از امکانات حمل و نقل عمومی نمیشوند چون مشکلات بیشتری به همراه دارد !
پس موفقیت این طرح در گرو فراهم کردن زیرساختهای لازم است . یا پله پله همراه با افزایش قیمت ، هزینهها به سمت بهبود سیستم حمل و نقل عمومی و شهری حرکت کند و یا دسترسی صنایعی که به حاملهای انرژی نیازمندند تسهیل شود ؛ و یا اینکه قبل از شروع طرح این تغییرات ایجاد شده ، زیرساختها فراهم شود و نهایتا طرح با موفقیت به سرانجام برسد و مانند هزاران طرح عقیم مانده سابق نشود .
مهم نسبت قیمت حاملهای انرژی به سایر هزینهها هست
اگر مثلا افزایش ۵۰ درصدی قیمت حاملهای انرژی به افزایش ۵۰ درصدی سایر قیمتها منجر بشه (البته ممکنه انقدر شدید نباشه) اون وقت نتیجه خالص تورم ۵۰ درصدی است و مشکل اصلی پابرجا خواهد ماند
اگر در صنعت رقابت و نوآوری نباشد شرکتها با افزایش قیمت انرژی، قیمت محصولاتشان را افزایش میدهند و به مرور این افزایش قیمت به همه چی سرایت میکنه و دوباره به وضعیتی میرسیم که هزینه انرژی نسبت به سایر هزینهها پایینه
اگر این حالت اتفاق بیفته (قبول دارم که جز حالتهای بدبینانه هست) اون وقت فقط ارزش پساندازهای مردم کم میشه