همه آمارها نشان از وضع بحرانی منابع آب ایران میدن. ضمن اینکه کاهش بارش ها هم مزید بر علت شده. به نظر من در چنین شرایطی تنها راه بقای ایران و ایرانیان، کاهش مصرف آب در بخش های مختلف شامل خانگی، کشاورزی و صنعت هست. یکی از راه های کنترل تقاضا برای هر کالایی از جمله آب مکانیسم های قیمتی هست.
اما سوالم اینه که چرا حکومت ایران تن به این اقدام یعنی افزایش قیمت آب نمیده؟
پس چطور اروپا که اتفاقا از نظر منابع آبی بسیار وضعیت بهتری نسبت به ایران داره، قیمت آب شرب اش 31 برابر ایران هست (منبع) و هیچ مشکلی هم پیش نمیاد؟
این چیزی که اینجا مطرح کردید سوال همیشگی منم بوده. همچین چیزی رو میشه در مورد “هدفمندی یارانه ها” هم دید.
همینطور اینکه چرا کشاورزیمون بنا بر منابع محدود هر منطقه هدفمند نمیشه از لحاظ نوع محصول و یا چرا بعضی جاها ممنوع نمیشه.
حس می کنم اجرای همچین سیاست هایی یه ضرر کوتاه مدت و یک نفع بلند مدت داره. ضرر از اونجایی که : نارضایتی بین افراد جامعه وجود داره و حاکمیت تا جایی که بتونه نمی خواد با این آتش زیر خاکستر مواجه بشه و در عمل به جای “اعتماد سازی و رفع موانع و ایجاد زیرساخت ها” فقط این قضایا رو به تعویق می اندازه.
در صورتی که مشکل گفتگو کردن و اعتماد بین حکوکت-ملت رفع بشه فکر می کنم جامعه ما بتونه از این سراشیبی ها به سلامت عبور کنه. حس می کنم مشکل اینجاست که سیاستمدارانی داریم محافظه کار، که نه حاضر هستن از منافع خودشون پایین بیان (شفاف سازی و مبارزه با فساد سیستماتیکی که این روزها خیلی ازش صحبت میشه) و نه حاضرن تن به جراحی این سیستم بیمار بدن.
اگر استدلال بنده درست باشه، سوالم اینه که :"چطور میشه این اعتماد متقابل رو بازسازی کرد؟ در صورت رفع نشدن این قضیه در بلند مدت چه ضررهایی خواهیم کرد؟"
نکته مهم تر اینکه: من نمی دونم چقدر بالا درست مسائل رو دیدم. خوشحال می شم دوستان نقد کنن و اینکه می ترسم دچار ساده انگاری شده باشم.
البته این نسبت الان بزرگتر هم شده است (لینک).
هر اقدامی از طرف دولت (به عنوان نهاد اجرایی) عواقبی دارد. برای مثال افزایش قیمتها به اقشار ضعیف فشار بیشتری وارد میکند. از طرفی محدود کردن کشاورزی هم نتایج منفی زیادی برای مردم روستاها و در نتیجه کل کشور به همراه دارد. بنابراین باید بر روی این نکته هم تاکید کنیم که افزایش قیمتها باید با حمایت از اقشار آسیبپذیر همراه باشد.
مسئله اصلی به نظرم این است که ما و مسئولان ما به قدری در این سالها بی خیال بودهایم که کار به اینجا رسیده است. فکر میکنم افزایش قیمت آب و حاملهای انرژی امروزه خیلی سختتر از دهه پیش است و هر چه بیشتر صبر کنیم این کار سختتر خواهد شد. شرایط امروزی به گونهای است که هر تصمیمی از طرف دولت به بخش زیادی از مردم (قشر ضعیف و متوسط) آسیب میزند.
شدیدا معتقدم که قیمتها باید چند برابر چیزی باشند که امروز هستند. با نگاهی به قبض آب خانهمان میتوانیم بفهمیم که چرا هنوز عدهای با آب شرب فرش یا ماشین میشویند، گیاهان استوایی در حیاط خانهشان میکارند و در حمام آب را نزدیک به یک ساعت باز میگذارند. متاسفانه به نظر میرسد که مجلس و دولت سادهترین راه که تغییر ندادن قیمت آب و حاملهای انرژی است را برمیگزینند.
موضوعات مرتبط
آیا با افزایش قیمت حاملهای انرژی موافق هستید؟
قیمت هر متر مکعب آب شرب چه قدر است؟
چرا تمام نقدها به بودجه سال ۱۳۹۷ به موضوع افزایش قیمت حاملهای انرژی برمیگردد؟
من فکر میکنم این مقایسه بسیار خام هست. درآمد متوسط و سطح زندگی رو هم باید در نظر بگیرید تا مقایسه منصفانه ای به دست بیارید. هر چند قبول دارم، قیمت آب کم هست ولی صرف همین عدد و رقم نمیتونه چیزی رو نشون بده.
بالا بردن قیمت سوخت، با همین ایده انجام شد ولی در نهایت به این رسید که صرفا تورم رو افزایش داد، فشار بر قشر ضعیف رو زیاد کرد و با ایجاد این اثرها و برآورد نکردن ایده های خام پشت این کار، ناامیدی اجتماعی رو در جامعه گسترش داد. به همین خاطر،
این مکانیسم، در جامعه ای که اقتصاد نامعلوم و به شدت قطبی داره، مکانیسم غلطیه و مثل خیلی از مسائل نتیجه ای رو به دست میده که به راحتی قابل جبران نیست.
این اتفاق بهترین راه حل در حال حاضر هست. یعنی اگر که اکثریت جامعه امید به آینده ایجاد بشه و مردم جامعه رو مال خودشون بدونن اون موقع خیلی از این مسائل با فرهنگ سازی قابل حل هست. مشکل ایران، فقط پائین بودن درآمد نیست، بلکه بالا بودن توقع از زندگی و عدم اطمینان از آینده هم هست که آدمها رو با احساس فقر روبرو میکنه. تعاملی به این شکل میتونه با پائین آوردن توقع و امید به آینده، آستانه تحمل اجتماعی رو بالا ببره و از این طریق برای ایده های مفید اجتماعی فرصت اجرا ایجاد کنه.
وضعیت الان، وضعیت لج و لجبازی هست و دو طرف با کارهای خودشون به این دیوار بی اعتمادی دامن میزنن. واکنشها نشون میده که مردم ضربه زدن به اجتماع رو مترادف با خالی کردن عقده های خودشون از سیاستهای نادرست میدونن.
برای اینکه بدونید این مسئله در این سیستم چه اهمیتی داره و چرا مسئولان اینجوری رفتار میکنن، به این بحثها نگاه کنید.
برای مثال کلی تر در مورد خطرناک بودن فشار بر قشر ضعیف، واکنش جامعه آمریکا به سیاستهای تغییرات اقلیمی اوباما در انتخابات رو ببینید. من فکر کنم یه نکته مهم رو باید یادمون باشه،قشر نزدیک به خط فقر که امروز در ایران هر روز بیشتر و بیشتر میشه، افق دیدش برای زندگی ده سال و صد سال نیست، امروز و فرداست.
اگر در جامعه ایران که درصد این قشر بالا رفته، نخوایم این دیدگاه رو بپذیریم، به راحتی در مقابل دیدگاههای پوپولیستی شکست میخوریم. چیزی که بارها پیش آمده و باز هم پیش خواهد آمد.
نکته خیلی مهمی است.
احتمالا با من موافق هستید که چنین مسائلی چند وجهی هستند. من حداقل دو وجه این قضیه را خیلی پر رنگ میبینم:
۱. از طرفی همانطور که گفتید جمعیت فقیر روبه افزایش است و شخصی با وعدههای پوپولیستی از این وضعیت بهترین بهره را خواهد برد.
۲. از طرف دیگر جمعیت کشور روبه افزایش است در حالی که منابع آبی اگر کاهش نیابند، افزایش هم نخواهند یافت.
به نظرم راهحل پیشنهادی برای مسئله آب باید تمام این جوانب را همزمان در نظر بگیرد نه حدود نهایی را. منظورم از حدود نهایی این دو راهحل هستند:
الف) قیمت آب و حاملهای انرژی را ثابت نگه داریم. در این صورت به روندی اشتباه ادامه خواهیم داد و مردم همچنان با فرض اینکه وضعیت آب در ایران در حالت عادی است به زندگی پرمصرفشان ادامه میدهند تا جایی که به جیرهبندی آب برسیم و آسیبهای جبران ناپذیری به طبیعت ایران وارد شود.
ب) قیمت آب و انرژی را به قیمت واقعیشان (چند برابر قیمت فعلی) برسانیم. در این صورت افراد زیادی آسیب میبینند. فاصله بین قشر فقیر و ثروتمند افزایش مییابد و امکان فروپاشی اجتماعی و اقتصادی قویتر میشود.
پ.ن. در چند روز اخیر وضعیت خوزستان اصلا خوب نیست. گرد و خاک در فصل زمستان به قدری زیاد است که شاید زندگی در فصل تابستان در این استان غیر ممکن شود.
من از دیدگاه سیاستمدار به این قضیه نگاه کردم نه دیدگاه خودم.
شاید جز معدود دیدگاههای درست و رایج، دیدگاه تعدیل جمعیت هست. این دیدگاه میتونه کمی این خطر رو کاهش بده.
سئوال: این افزایش قیمت قراره کجا بره؟
1- برگرده به جامعه از هر طریقی. باز هم صرفا نقدینگی بالا رفته و مردم به مصرف عادی برمیگردن.
2- برنگرده به بطن جامعه. بدبینی به مسئولین رو افزایش میده و پدیده های زیادی رو با خودش همراه داره.
حرفم ادامه این روند نیست. حرف اینه که چرا فکر میکنید افزایش قیمت مشکل مصرف رو حل میکنه! در قیاس با این راه حل، من با دیکتاتوری موافقتر هستم. یعنی سرانه مصرف تعیین بشه و اگر کسی رعایت نکرد، تنبیه بشه با قطع آب مصرفی و موارد غیر مالی. این موثرتر هست به نظرم. البته شلاق زدن دیگه رایج نیست وگرنه اونم راه بدی نبود. چون مسئله پول هم وارد نمیشه، کسی خیلی حساسیتی به خرج نمیده. تازه در کنار این، برای مدت زمانی به مالکان ساختمانها فرصت داده بشه که وسایل مصرفی (شیر آب، لوله ها و …) رو استاندارد کنن و گرنه اونها هم تنبیه میشن. من مطمئنم که این مسئله بهتر جواب میده تا مسئله افزایش قیمت. بویژه اینکه در بسیاری از موارد، وسایل غیراستاندارد، باعث مصرف زیاد آب هست نه لزوما بی توجهی.
افزایش قیمت شاید واژه مناسبی نباشد. واقعیسازی نسبتها به نظرم واژه بهتری است.
زمانی که در ایران بودم میدیدم که پدرم در حدود یک دهم درصد از درآمدش را صرف هزینههای آب و انرژی یک خانواده چهار نفری میکند. وقتی به آلمان آمدم نزدیک به ده درصد درآمدم را صرف هزینه آب و انرژی یک خانواده دو نفره کردم (آن هم با صرفهجویی). چیزی که میخواهم بگویم این است که بالا بودن یا پایین بودن قیمتها شاید ملموس نباشد اما نسبت هزینهها هست.
با توجه به نسبت هزینهها در ایران، صرفهجویی چه معنایی دارد؟ مثلا چه چیزی مانع از آن میشود که همسایه ما در تهران بیخیال درختان استواییای شود که در باغچه خانهاش کاشته است و هر روز دو مرتبه آنها را آبیاری میکند؟
با این هم موافقم. اما این هم به هر حال نارضایتی به همراه دارد.
من هم با چند وجهی بودن این مسأله موافقم و نظراتی دارم که بیان می کنم:
در این جهان همیشه هزینه و فایده ها در کنار هم هستند.
هیچ فایده ای را نمی توان متصور بود مگر اینکه مجبور باشی هزینه ای برایش بپردازی.
چند مشکل اساسی در مورد این مسأله خاص به نظر من می رسد.
-
قیمت فروش آب پایین تر از قیمت تمام شده (حتی فقط استحصال آن) است.
[هر مترمکعب آب در بخش شهری هزار تومان و در بخش روستایی 1200 تومان تمام میشود، اما قیمت فروش آن در بخش شهری زیر 400 تومان و در بخش روستایی 100 تومان است]. چرا؟
(http://www.yjc.ir/fa/news/5741153/قیمت-هرلیتر-آب-چقدر-است) -
حاکمیت از نارضایتی مردم شدیدا ترس دارد و علاقه ای به بیشتر کردن آن ندارد. (اگر این مقدمه را بپذیریم پس حاضر است منابع نسل های آینده از بین برود تا حکومت کوتاه مدت خود را حفظ کند)
-
حاکمیتی که به فساد دچار است نمی تواند بودجه های خود به اجزای فاسد زیردست را حذف کند و برای مسأله مهمی چون آمایش سرزمینی، پایداری سرزمینی، حفظ منابع و اعتمادسازی با مردم صرف کند.
-
حاکمیت علاقه ای به صرف وقت برای حل مسائل پیچیده ندارد و با ساده سازی مسائل (چیزهایی از جنس دشمن سازی و حواله دادن مشکلات به توطئه های خارجی)، از زیر بار آنها شانه خالی می کند.
-
حاکمیت و مردم، سیستم در هم پیچیده و تاثیرگذار و تاثیرپذیری از هم هستند. تفکر حاکم بر حاکمیت را نمی توان چندان جدا از تفکر مردمان دانست. به هر دلیل که نمی دانم چیست بسیاری از ایرانیان نسبت به کشور خود احساس تعلق نمی کنند و یکی از نمودهای آن رفتارشان با طبیعت و منابع طبیعی است.
-
ابزارهای رسانه ای حاکمیت در زمینه انتقال واقعیت، از دید بسیاری از مردم قابلیت اطمینان کمی دارند به علاوه اینکه خود رسانه های ملی نیز آنطور که باید در زمینه فرهنگ سازی تلاش قابل توجهی نمی کنند در صورتی که توانایی بسیار زیادی در این زمینه دارند.
- راه چاره ای که به نظر می رسد کوتاه مدت و یکباره نیست و هم هزینه دارد و هم نیاز به صبر. اگر فرض کنیم حاکمیت علاقه مند است مشکلات سرزمینی را حل کند:
-
حاکمیت باید به معنی واقعی کلمه به پژوهش معتقد باشد و پژوهش های با کیفیت بالا را پشتیبانی کند و نتایج آنها را فارغ از اینکه به نفع کوتاه مدت خودش هست یا نه اجرا کند.
-
اگر این ماهی ایرانی از سر گنده نشده باشد، و فرض کنیم فساد واقعا سیستماتیک نباشد و بالاترین نهادها از فساد مبرا باشند باید با مقابله با فساد از هدررفت منابع اقتصادی ایران کاسته و آنها را به سمت حمایت ها در عرصه های مختلف (کمک به قشرهای نیازمند، توسعه فناوری، جذب سرمایه گذاری و …) سوق دهند.
-
لازم است نگاه مردم نسبت به منابع در دسترس تغییر کند. یکی از ابزارهای آن رسانه و فرهنگ سازی است و ابزار دیگر مکانیسم های قیمتی.
-
در نهایت بخشی از چکیده مقاله ای از صادق خلیلیان وزیر سابق کشاورزی:
نتايج حاصل از تحقيق نشان داد که افزايش در قيمت آب ميتواند منجر به کاهش استخراج از آب زيرزميني شده و بيلان آب را بهبود ببخشد. اما کشاورزان مدرن در اين زمينه عملکرد بهتري دارند. از اين رو کشاورزان مدرن به علت اينکه حساسيت کمتري نسبت به تغيير در قيمت آب دارند، ميزان درآمد خالص ايشان در نتيجه اعمال سياست قيمت گذاري کمتر دچار تغيير خواهد شد. حال با توجه به اينکه غالب کشاورزي در منطقه به صورت آبياري سنتي مي باشد، توصيه مي شود که قيمت گذاري آب همراه با سياست مکمل مانند دادن يارانه براي بهبود کارايي سيستم آبياري همراه باشد.
با ارائه این چکیده مقاله این سوال مهم ایجاد می شود که: با وجود چنین پژوهش هایی از سمت کسانی که ظاهرا یکی از تصمیم گیرندگان کلیدی در بخش آب بوده اند، چرا هیچ تغییری در سیستم اتفاق نمی افتد؟
پس چه کسی تصمیم گیر بخش کشاورزی و منابع آب این سرزمین بوده است؟
ویدئوی بسیار خوبی در تد درباره این موضوع دیدم.
خانم لانا مظاهره اهل اردن (یکی از 10 کشور خشک جهان) به «سه راه حل متفکرانه برای صرفه جویی آب» می پردازه.
این راه ها عبارتند از:
1- به مردم بگوئید حقیقتا چقدر آب دارند.
2- مردم را در راه صرفه جویی آب توانمند کنید.
3- به عمق موضوع بپردازید. (صرفه جویی آب می تواند از نقاط غیر قابل انتظار انجام شود)
- ویدئوهای یوتوب رو می تونید با extension دیدئو (Dideo) بدون نیاز به فیلترشکن تماشا کنید.
در خوزستان هزینه ابونمان و نرخ آب درست مثل تهران محاسبه می شود. یک فرق کوچک این است که من و شما تهرانی ها پول آب سالم و با فشار را می دهیم.برای شما آب سالم و با فشار می آید درحالی که آبی که وارد خانه های خوزستانی ها می شود نه سالم است نه پرفشار. بنابر این مردم برای اینکه آب را سالم کنند دستگاه تصفیه آب می خرند و برای فشار آب هم یک پمپ آب( که بدون آن نه آپارتمانها آب دارند و نه خانه های ویلایی) اینجا یک هزینه برای خرید صرف می شود. به آن اضافه کنید هزینه برق دستگاه پمپ آب و تصفیه که به برق خانه اضافه می شود. این یعنی شما یک لباس را به قیمت سالم می خرید و می بینید پاره است و رنگ و رو رفته و دوباره هزینه صرف درست کردن آن می کنید درحالی که شما پول لباس سالم داده اید. با این اوصاف گران کردن آب برای ما فاجعه است چون همین الان همین آب ناسالم که برای حمام استفاده می شودمشکلات پوستی و مو را نیز پدید آورده است.
مصرف آب مردم در صد زیادی از آب را در بر نمی گیرد. چیزی که مهم است کشاورزی است که آب شرب را می بلعد. راه حلش هم بازیافت فاضلاب برای مصارف کشاورزی است . چیزی که در خیلی از کشور ها انجام می شود.
وقتی بچه بودم آب در منطقه ما مدام قطع بود ولی در قسمتهای مرفه شهر از این معضل خبری نبود. یادمه به مدت 3 هفته آب نداشتیم. هر شب تانکر می اومد،مردم دنبالش می دویدند تا حداقل آب برای تهیه غذا داشته باشند.
شب ها هم شیر آب رو باز می گذاشتیم چون گاهی نصفه شبها آب با فشار کم می اومد. همسایه همدیگر رو خبر می کردند تا ظرف هاشون پر آب کنند هر چند مقدارش کم بود. همیشه در مصرف آب صرفه جویی می کردیم. مجبور بودیم. موقع مسواک زدن شیر آب رو می بستیم، ته مانده آب تو لیوان نباید دور ریخته می شد، یا به اندازه چای دم می کردیم، حتی زمان استحام کوتاه بود و شیر آب هم مدام باز نبود در غیر این صورت بقیه اعضاء خانواده حتما اعتراض می کردند به ویژه مردان خانواده.
وقتی این خاطره رو برای بقیه تعریف میکنم سخت باور می کنند اما این تجربه به ما یاد داد که طور دیگه ای زندگی کنیم.
هنوز این نکات رو رعایت میکنم اما میدونم هنوز رفتارهایی دارم که باعث هدر رفت آب می شه.
در آن دوره دوستانی بودند که خیلی افتخار می کردند استحمامشون یک ساعت طول می کشه در حالی که تجربه مشترک درباره قطعی آب داشتیم. در این دوره هم آدم های تحصیلکرده و روشن فکری رو می شناسم که معتقدند چرا باید رعایت کنند وقتی همه چی خراب شده البته بعد از مدتی با دیدن مستندی تغییر روش دادند. که به نظرم زمان زیادی از دست رفت.
تجربه شخصی و پاورقی کتاب جغرافیا که یادآوری می کرد جنگ آینده جنگ آب است و ایران یک کشور خشک به من کمک کرد تا درباره آب رفتار بهتری داشته باشم. اما کافی نیست. اثر گذار نیست در واقع.
نمیدونم جیره بندی آیا شیوه درستی برای مدیریت منابع است؟
کاری که در شهری مثل قم به شیوه متفاوت انجام میشه.
واقعا چقدر در روز آب نیاز داریم؟
سوال شما تخصصیه و من جوابی ندارم براش. در تجربه ای که داشتم و دارم تنها خود مردم مهم هستند یادم نمی آید راه حلی از جانب نظام برای حل این موضوع دیده باشم و یا دخالت موثر!
ممنون که از تجربه های کودکی گفتین. باورش سخت بود ولی تجربه ها و داستان های شخصی همیشه الهامبخش هستن.
این نکاتِ ساده، عالی و کاربردی بود
فکر نمیکنم ما دچار ورشکستگی آب در ایران باشیم. دسترسی کشور ما به منابع آب خوبه اما چندان تکنولوژی استحصال این منابع آبی رو نداریم. لازمه که در استفاده از آبها توجه بیشتری به توسعه تکنولوژیکی داشته باشیم.