فرض کنین یک نفر که میدونین پولش رو از راه غیرصحیح مثل دزدی به دست آورده، از شما میخواد با این پول کار خیری که خیلی بهش علاقهمند هستین و در اون کار توانا، انجام بدین و از این کار خیلی از مردم رو منتفع کنین.
پینوشت- در عنوان سوال، اون دزد میتونه یه سرمایهگذار با ظاهری موجه باشه که جیبش رو از مسیرهای مشکلدار پر کرده. اون مدرسه و بیمارستان هم استارتاپ شماست که با نیت و هدف درست شکل گرفته .
اگه اون سرمایه خرج کار درست نشه، کجا خرج میشه یا چه سرنوشتی داره؟
اگه ایده کار درست سرمایه پیدا نکنه، چه اتفاقی براش میوفته؟
چرا اون شخص میخواد پول به اصطلاح کثیف رو خرج کار تمیز کنه؟ چه دلیلی برای کارش داره و چه اثری داره این کار براش؟ راستی راستی هیچی نمیخواد به ازای سرمایهاش؟ حتی نمیخواد نامی ازش برده بشه؟
یه بار خرج کردن پول کثیف برای کار تمیز چه اثری تو جامعه داره؟ مثلا توجیه و ترویج درآوردن پول کثیف
چه کسایی قراره در جریان این قضیه قرار بگیرن؟ مثلا اگه مدرسه بسازیم و بچههای اون مدرسه جریان رو بفهمند چه آثار تربیتی داره؟
اگه کار درستی برای شکلگیریش بره سراغ پول کثیف، زمان و انرژی رو خریده، اما خلاقیتش رو چی؟
چه تعداد از خلافکارا و در چه شرایطی حاضر میشن سرمایهشون رو بیارن تو کار درست؟
این سوال منو یاد این قضیه میندازه؛ تو اخبار دیدم اموال قاچاق رو معدوم میکنن، مثلا چند روز پیش یه کشوری با چندتا ماشین لوکس این کار رو کرد، برام سواله که چه راههای بهتری وجود داره برای استفاده از پول و مالی که خلاف قانون بدست اومده؟
مرسی از سوالایی که پرسیدی، مسئله قطعاً میتونه فروع متنوعی داشته باشه. اما برای موردی که من تو ذهن دارم، جواب بعضی از سوالاتت به این صورت هست:
در هر صورت اون سرمایه به دست کسی میرسه که قبولش کنه، و این احتمال وجود داره که دست آدم یا گروهی برسه که شوآف میکنن در حالی که توانایی انجام کار درست که عموم مردم رو متنفع کنه نداشته باشن.
دقیقاً معلوم نیست و احتمالهای متنوعی وجود داره. شاید معدوم بشه، شاید به سختی برای یه مدت دوام بیاره، شاید هم خیلی شانس بیاره و بتونه سرمایهگذاری در اون مقیاس پیدا کنه که از راه صحیح پولش رو بهدست آورده.
نه در فرض سوال این نیست که چیزی عاید اون سرمایهگذار نمیشه. هم سهام میبره و هم اون کسب و کار موفق رو در پورتفولیوی خودش قرار میده.
من این پول را قبول نمی کردم .و ترجیح ام اینه که به جای ساختن مدرسه وبیمارستان این پول به صاحبان اصلی اش برگشت داده بشه .مراوده با این افراد واین پولها هرچند در ابتدا با نیت های خوب تعریف میشه ولی در مسیر و درنهایت ماروهم الوده می کنه .و از ان نتیجه خیر و درستی که درابتدای کار به مانشون میدهند خبری نیست .همون مدرسه و بیمارستان هم میتونه وسیله ای برای دزدی بیشتر بشه.
هرگز چون صاحب پول اون شخص نیست !
شاید کار خیر بخواد بکنه و خیلی هم گوگولی مگولی بنظر بیاد اما مسیله کاری که میخواد بکنه نیست
مسیله اینه که چطور میخواد این کارو بکنه
از اهمیت شیوه انجام کار همین مثال بس که داعش میخواست صلح جهانی رو با دیکتاتوری و خون ریزی به اجرا دربیاره ! (این صرفا یه مثاله گیر ندید ! )
اون که بدتره !! اون وقت پول 80 میلیون ادمو دزدیده !
و تازه از کجا معلوم همه مردم راضی باشن !!
تو یه جا بیمارستان میسازی ولی اون بیمارستان صرف بخشی فوق العاده محدود از مردم میشه تهش بگو اصلا کل تهران استفاده کنن پس بقیه شهر ها چی ؟؟ مگ مال همه مردم نیست ؟؟ باید خرج همه بشه مردم بشه دیگ !
و قبل از اینکه بپرسید خب دولت هم پول همه مردم رو اینجور خرج میکنه :
دولت نماینده مردمه و منتخب مردمه و حق اینکار رو گرفته اما مگ ما این حق رو داریم ؟؟ ایا ما منتخب مردمیم ؟ نه ! ما بخشی از مردمیم
پس این حرکت هم اشتباهه
ایا از ۸۰ میلیون نفر اجازه گرفتی ؟
اگر میخوای اینجوری بری جلو که سنگ رو سنگ بند نمیشه
هرکاری حسابی داره و ما امار ها دستمون نیست که بدونیم کجا چی بسازیم کجا نسازیم سوادشم نداریم
بعدشم جلوترش گفتم اونجوری بدتره چون پول 80 میلیون ادمو دزدیده
چه از ۱ نفر بدزدی و اینکاری کنی چه 80 میلیون نفر
فرض کنین معلوم نیست صاحبان اصلیش چه کسایی هستن. و عملا امروزه کارهای خلاف و دزدی اون قدر پیشرفته هست که مبدا پول رو نشه پیدا کرد ، اما میدونین که این پول بیتالمال هست که به روشهایی دست اون سرمایهگذار رسیده.
حالا چه طور میخواید اون پول رو به صاحبانش برگردونین؟
یه کسب و کار که بهش علاقه دارید و سودش به مردم میرسه با این پول راه میندازین یا اون پول رو قبول نمیکنین؟
دزد دزده، و سخت بشه چنین عادتهایی رو از سر افراد بیرون کرد. و احتمال اینکه در اینده ضرر کنم خیلی بالاس. یعنی ریسک ساختن یه کار روی سرمایه دزدی بالاس.
دزد دزده، و اگه من میدونم اون دزده و باز هم میگم حالا مشکلی نیست پولش رو به کار خوب میزنم، معنیش اینه که آنتی-دزدی جز ارزش های اولیه من نیست و احتمالا من هم تمایلات دزدانه دارم. پس بهتره همین الان خودم رو گول نزنم که میخوام کار خوب کنم.
دزد دزده، اگه حاضر نشده اشتباهش رو بپذیره و بابتش محاکمه شه، و اومده داره به شما میگه یه کار خوب کن، احتمالا میخواد عذاب وجدانش رو کم کنه تا بتونه دزدی های بعدی رو بکنه (یه جور مثل اینا که هی گناه میکنن و بعد هی توبه میکنن تا بتونن گناهای بعدی رو بکنن!). پس من با قبول پول دارم به نوعی بهش کمک میکنم برای دزدی های اینده ش.
اگه واقعا باور دارم که در اون کار توانا هستم، پس خودم مسیری مناسب براش میابم و نیاز به پول دزدی و بنا کردن اون کار بر اشتباهات دیگران ندارم.
خلاصه که نه! هزار تا دلیل دیگه هم میتونم براتون لیست کنم، فقط از حوصله م خارجه. به نظرم پاسخ سوال باید بدیهی باشه: کسی که دزدی کرده، باید محاکمه شه تا جلوی دزدی های اینده گرفته بشه. نباید در مسیر دزدی-شویی کمکش کرد.
پذیرفتن چنین سرمایهگذاریهایی در درازمدت دو مشکل اساسی برای اون جامعه به وجود میاره.
مشکل اول پولهایی با مبدا نامشخص (غیرقانونی) به رسمیت شناخته خواهند شد. اونوقت ما نمیتونیم معترض امثال خاوری باشیم. چرا که پذیرش چنین سرمایههایی در گام اول به معنای شیوع اختلاس ، فسادمالی و بانکی خواهد بود چرا که ثروتاندوزی با هر روشی به رسمیت شناخته خواهد شد. (تشویق شدن نه تنها دزدی ، بلکه هرکاری که پولساز است ولی غیرقانونی است.)
مشکل دوم شیوع گسترده پولشویی در آن کشور خواهد بود. اساسا پولشویی یعنی چی؟ یعنی پولهایی با مبدا نامشخص (پولهای کثیف) که با سرمایهگذاری در کارهایی قانونی شسته و تمیز میشن. مثلا راهاندازی خشکشویی ، کارواش ، سرمایهگذاری در ساخت بیمارستان ، مالها ، بورس و یا همان استارتاپی که پذیرای این پول کثیف است.
پ.ن:
وقتی در موضوعی دیگه معتقدم برای اصلاح جامعه باید از خودمون شروع کنیم یعنی همین. کسانی که مشکلی با پولدرآوردن از راه غیرقانونی ندارند و کسانی که با پذیرفتن این پولها و اصطلاحا پولشویی کردن مشکلی ندارند. این جامعه اینجوری به کجا میرسه؟ هنوز نمیتونیم در مقابل این اقدامات ضدتوسعه تصمیم محکم بگیریم. چون جامعه هنوز در برخورد با این مثال شک داره ، هرعضوش که به مقامی میرسه هم در مبارزه با این مسائل شک خواهد داشت.
فرض کنین اون دزد بعد از سرمایهگذاری مداخلهای روی کسب و کار شما نداره. مثلا توی قراردادتون حق مداخله رو ازش سلب میکنین. اون وقت چی؟
نمیشه راحت این نتیجه رو گرفت. حداقل تو ذهن من مثال نقضش هست. مثلا خواجهنصیرالدین طوسی وزیر هلاکوخان مغول شد و امیرکبیر صدراعظم ناصرالدینشاه. طبیعتا اینها با پولی که از بیتالمال و غارت به دست اومده بود، خدمات ارزندهای رو به انجام رسوندند و به نظر میاد در دستگاه حاکم غارتگر بودن رو به انزوا ترجیح دادن، نه اینکه خودشون هم تمایل به غارتگری داشته باشن.
یه سرزمین کاملا خیالی رو در نظر بگیر (!) که قاضی و حاکم هم دزدند! و حتی فرآیندهای کاملا قانونی وجود داره که به عدهای امکان دزدی میده. در چنین سرزمینی اصلا امکان محاکمه این دزد وجود نداره. دزد هم اصلا نمیخواد عذاب وجدانش رو کم کنه. از این کار عایدی داره، سهام میگیره و کسب و کار شما در پورتفولیوی اون قرار میگیره. حالا نظرتون چیه؟ منظورم اینه که گرفتن یا نگرفتن پول ایشون توسط شما، تاثیری در تمایل ایشون به دزدی ایجاد نمیکنه.
حتی اگه مسیر دیگهای برای علایق خودت بیابی، باز هم یه سرمایهی هنگفتی بهت پیشنهاد شده، که میتونستی باهاش کلی کار خوب بکنی. نپذیرفتن این پول به خاطر پایبندی به ارزش «همکاری نکردن با دزدا» در تعارض با ارزشی به اسم «مسئولیتپذیری و کنش فعالانه» قرار میگیره. چرا فکر میکنی اولی باارزشتر از دومیه؟
نظرم من اینه که هدف وسیله را توجیه نمی کنه و پول دزدی درهیچ شرایطی قابل قبول نیست اگر صاحبان اصلی پول مشخص نیستند و فرد مورد نظر از کارش پشیمون شده این یک سوال جدیده که باید مطرح بشه که ببینیم دراین شرایط فرد چه کاری کنه درست تره.ولی ازسوال شما اینجور استنباط میشه که فرد در راستای کارهای قبلی اش می خواد برای خودش خوشنامی کسب کنه و به قول تیرداد پولشویی کنه .ازاین ادم حداکثرفاصله رو می گیرم…
اصل این کار به نوعی پولشویی است. نه تنها دزد بلکه پذیرش این پول توسط فلان شرکت هم در جوامعتوسعه یافته یک جرم غیرقابل بخشش و سنگین است.
در وضعیت حاکم و قاضی دزد مسئولیتپذیری و کنش فعالانه نه شراکت در دزدی و ترویج جرم و تشویق جنایت بلکه در نهی مردمی آن است. به عبارتی مردم به جای احترام گذاشتن به پولداران دزد آنان را طرد کنند. اصلاح از پایین در وضعیت بنبست از بالا یعنی همین. یعنی اینکه اجتماع قبح دزدی و سایر جرایم مثل پولشویی را نشکند بلکه به سوی چنین افرادی پشت کند. همچنین مردم بین خود تمرین کنند که دزدی و نهایتا شراکت با دزد جرم است. جرمی که در دفتر قانون «توسعه و خوشبختی» نوشته شده حتی اگر در دفتر قانون فلان کشور نباشد.
قضیه حاکم و حاکمیت با مجرم دو موضوع جدا هستند. امیرکبیر شریک رهبر راهزنان نشد که با پول او خدمت کند. ناصرالدینشاه و هلاکوخان راهزن و مجرم نبودند. حاکمان ساختار سیاسی _ اداری کشور بودند. یکی به واسطه وراثت و یکی به واسطه قدرت شمشیر (که در گذشته تصاحب قدرت با شمشیر امر بدی نبود. امروزه است که تا حدی کودتا به دلیل بسط سیستم حکمرانی دموکراتیک قبیح است.)
پ.ن: در این وضعیت بیآیندگی پذیرفتن پولهای کثیف برای موفقیتهای کوتاهمدت امر بدی نیست. اساسا در کشورهای شکستخورده یا درحال شکست مثل مکزیک و برخی دیگر ، غیراخلاقی نیست. نه تنها کسبوکار بلکه با این پولها بیمارستان رایگان برای فقرا ، مدارس رایگان برای یتیمان و امثال آن میسازند ولی در مجموع نه تنها سوی برای اجتماع ایجاد نشده که شاهد یک واپسروی سنگین هم هستیم. ما هم مثل برخی از این کشورها. من این کار رو محکوم نمیکنم.
فقط! آن کسبوکار نگوید به خاطر پیشرفت یا خدمت به کشور یا خدمترسانی بهتر چنین کردیم! این کار کاملا در جهت واپسگرایی ، ضدیت با توسعه و مدرنیته است. بلکه بگویند پول حلال مشکلات (کوتاهمدت) ماست. مهم نیست از کجا ، مهم این است که پول است و کار ما راهمیافتد و چندصباحی خوشخبتیم.