آیا برای رشد یک استارتاپ حتما به جذب سرمایه احتیاج هست؟

تامین مالی کسب و کارهای نوپا یکی از چالش های مهم اینگونه کسب و کارهاست
موارد زیر رو میشه برای تامین مالی در نظر گرفت
1- تامین مالی توسط خود راه اندازان کسب و کار
2- فروش محصولات و خدمات
3- تسهیلات بلاعوض
4- وام
5- جذب سرمایه گذار

مورد 1 معمولا اتفاقی هست که در ابتدا می افته به خصوص اینکه تا کاری مقداری جلو نرفته باشه نه میشه فروختش نه میشه سرمایه گذار جذب کرد نه میشه وام گرفت و نه … اما روی مورد اول فقط تا مدتی میشه حساب کرد بنابراین باید حتما برای تامین منابع مالی از گزینه های دیگر فکر بشه و استارتاپ براش برنامه داشته باشه

وام میتونه گزینه خطرناکی باشه چون وقتی سررسیدش برسه و استارتاپ توان بازپرداخت نداشته باشه اتفاقات ناگواری پیش روی کسب و کار قرار میگره تا حدی که میتونه همه چی رو تحت تاثیر قرار بده در نتیجه فقط وام هایی رو توصیه می کنم که حتما تنفس داشته باشه، کم بهره باشه (زیر 8%)، تعداد اقساط بالا باشه و از همه مهمتر برنامه مدونی برای نحوه تامین بازپرداخت از قبل وجود داشته باشه. در غیر این صورت ریسک بالایی هست.

تسهیلات بلاعوض عالیه اما باید خیلی پیگیر بود و امکان جذب چنین منابعی هم بسیار محدود است.

جذب سرمایه گذار گزینه خوبیه و میتونه باعث رشد و سرعت بخشیدن به فعالیت های استارتاپ بشه همچنین با توجه به وجود شخصی که سرمایه اش رو گذاشته و نگرانی و پیگیری اون شخص یا تیم باعث میشه استارتاپ نظم و جدیت بیشتری پیدا کنه. اما قبول دارم سرمایه گذار بعضا حتی بخش بزرگی از سهام رو مطالبه می کنه (بسته به میزان شراکت). به هر حال بعضی وقتها لازم هست آدم کسب و کار جدیدش رو که قبول دارم مثل بچه آدم میمونه برای رشد بیشتر با یک سرمایه گذار پرریسک تقسیم کنه. نترسید. اما اگر نگرانید و نمی خواید همه چی رو تقسیم کنید یه بخشی از محصول و خدمات رو تحت قالب یک استارتاپ و یا شرکت جدید با سرمایه گذار سهیم بشید.

اگر به هیچ طریقی نمی خواید استارتاپ رو با سرمایه گذار شریک بشید و اگر رشد آهسته صدمه ای به کسب و کارتون نمیزنه (بستگی به نوع کسب و کار و میزان فعالیت رقبا دارد) پیشنهاد زیر رو برای تامین منابع مالی بدون سرمایه گذار دارم

راه اندازان کسب و کار مجبور هستند تا مدتی هزینه های کار رو به عهده بگیرند و یا بخش هایی از کار رو با تلاش بیشتر خودشون بدون دریافت دستمزد انجام دهند تا چرخ های استارتاپ بچرخه. با توجه به اینکه این حالت خیلی نمی تونه مداوم باشه باید دو تا کار همزمان صورت بگیره:

یک - پیگیری برای جذب تسهیلات بلاعوض
دو - پیدا کردن حالت پایه محصول یا خدماتشون به این معنی که اونجا نزدیک ترین و کم انرژی بر ترین حالتی است که محصول یا خدمت رو میتونن عرضه کنند و بفروشند. سپس با داشتن یک برنامه فروش حساب شده، اقدام به کسب درآمد هر چند کم نمایند و البته تا مدتی این درآمد مستقیم باید برگرده داخل استارتاپ تا بتونه چرخ های اون رو آروم آروم بچرخونه. توی این بخش داشتن یک برنامه مدون برای فروش و داشتن بخش فروش فعال بسیار بسیار اهمیت دارد.

توی این مدل ممکنه تا مدتها راه اندازان کسب و کار درآمد خاصی نداشته باشند و تنها در حال تزریق منابع به درون استارتاپ برای رشد و بزرگ شدن اون باشند.

16 پسندیده

سلام
جذب سرمایه برای استارتاپ‌ها بیشتر به دو مسیر تقسیم میشه:

  1. جذب اشخاص و یا شرکت های خطر پذیر (VC)
  2. به صورت بوت استرپ، یعنی شما با توجه به توانایی هات بتونی پروژه های جانبی پیدا کنی و از اونا یکسری درآمد کسب کنی تا روی کسب و کارتون سرمایه گذاری کنید.

مسلما اکثر این درآمدها به نسبت درآمد پروژه اصلی شما کمتر هستش، یا اگر شما سرمایه گذار خطرپذیر جذب کنید ممکنه بتونه با تزریق پول به کارتون سرعت بده ولی به یک نکته تو این تزریق باید توجه کنید و اون تزریق متوازن پول هست. نباید یک ضرب یک پول بزرگ بهتون بدن چون انتظار زیادی بوجود میاد که ممکنه به فسخ قراردادتون برسه یا تیم شما رو از بین ببره.

با این همه یکی از فواید جذب سرمایه به روش بوت استرپ، افزایش توان اجراییتون و افزایش ارتباطاتتون هستش. که خود این میتونه به شناسایی بازار و انتخاب دقیق تر بازار هدف برای کسب و کارتون کمک کنه.

مسلما روش هایی مثل وام گرفتن، کمک از امکانات و سرمایه های دولتی، استفاده از منابع مالی شخصی و خانوادگی هم هست ولی هر کدوم به دلایلی خطرناکه:

  • شما چون کارتون رو شروع نکردید و تا رسیدن به نقطه سر به سر پروژه‌تون زمان زیادی طول میکشه، وام ها معمولا پیش از موقع مقرر پشتتون رو میزن به خاک.

  • کسب و کارهای کوچک و استارتاپ ها به عبارتی کارافرینانی جزیی از بخش خصوصی هستن و تعریف پروژه دولتی و جذب امکانات دولتی اصلا توصیه نمیشه؛ شما باید کاری کنید که دولت بیاد دنبالتون نه اینکه شما برید دنبال دولت.

  • استفاده از منابع شخصی و خانوادگی هم که کلا ضرره چون شما از سرمایه اضطراریتون دارید در کاری که اضطراری نیست استفاده میکنید و این خودش یک نوع خودزنیه.

امیدوارم با برنامه ریزی دقیق و خودشناسایی بتونید کسب و کارتون رو پیشرفت بدید تا در این اکوسیستم تاثیر مثبت بذارید.

14 پسندیده

چه خوب بازهم یه چالش دیگه :wink:

من چون که به گردشگری و به توریست خیلی علاقه دارم و تا حالا سعی کردم خیلی از جاها رو برم که علاوه بر آشنایی با منطقه به هزینه و جیبم هم فکر کنم.ایده ام فم تریپ هست.اینجا توضح میدم فم تریپ چیه؟

فم تریپ

فم (Fam) به معنای آشنایی هست و وقتی با تریپ (Trip) ترکیب میشه به معنای سفر ارزان هست که سعی میکنه در شهر یا کشورهای مختلف برگزار کند. فم تریپ سعی میکنه از گردشگران، عکاسان، لیدرهای تور، گردشگران، بلاگرها و مشاوران تور بهره بگیره تا به معرفی شهر یا اون کشور بپردازد.

فم تریپ راهی برای این هست که صنعت گردشگری کشوری میزان بیشتری درآمد داشته باشند. این ایده اگر در سطح کشوری راه بیفته میزان درآمد گردشگری رو تا سطح خوبی بالا میبره.

در یک سفر فم تریپ، کشورِ دعوت کننده از بلاگر یا عکاسان یا مشاوران سفری و گردشگری دعوت میکنه، و در بازه زمانی کوتاهی سعی میکنه شهر و یا منطقه گردشگری رو که کمتر شناخته شده و یا هتل و یا هاستل هایی رو که کمتر مورد نظر مسافران هستش رو به خوبی با مزایا معرفی کند .

هدف فم تریپ

هدف از این کار این هستش که آژانس های هواپیمایی تورهای خودشان را از مکانی غافل نکنند و بتونند بهترین راه رو در کمترین هزینه ها معرفی و جذب کنند.
البته ممکنه همیشه ارزان نباشه و ممکنه یه هتل 5 ستاره باشه و یا ممکنه کمتر. خب الهام گرفتن از سفر فم تریپ، تولید و محتوای سفری و تجارب کسب شده باعث میشه که مکان مورد نظر در ذهن مخاطب زیبا، ارزان، امن و با فرهنگ معرفی بشه؛ بنابراین کسی که قصد سفر داره اون منطقه رو خواهد پذیرفت.

فم تریپ میتونه کشوری و یا شهری باشه. خب اگر کشوری باشه باید قطعا میزان آشناییت شما با تمام قوانین و زوایای طرح بیشتر باشه؛ مثل انواع ویزا، شرکت های هواپیمایی، تسلط به زبان، تسلط به مناطق گردشگری کشوری و خیلی از موارد دیگر.

ورود گردشگر به داخل کشور میتونه ارز آوری خوبی در بر داشته باشه. خب باید میزان جذابیت و اینکه ایران امن و یا زیباست برای توریست مفهوم سازی بشه. و تماما از فرهنگ و یا هتلهای لوکس و گران قیمت فضاسازی نکنیم. چون اکثر توریست های که وارد کشور میشن کوله گرد هستند و همینطور که خودمون روی هزینه ها بررسی انجام میدیم، توریست ها هم با کوله گردی سعی میکنند میزان مناطق دلخواهشون رو بگردن و ببینند. یا مثلا از استارباکس ها و مک دونالد و کی اف سی نگیم. این چیزا با یک جستجوی ساده توسط فرد مورد نظر میتونه به خوبی با اونها آشنا شده باشه و اینکه میتونه قیمت ها رو با کیفیت غذا بسنجه.

پس هدفش از ورود به کشوری صاحب منسب همچین زنجیره غذایی نیست، نمیتونه باشه،و هدفش آشنا شدن با خود کشور مورد نظر هستش.

من خودم فم تریپ رو برای شهرم در نظر دارم تا شهرم رو بیشتر در نظر و دید گردشگران جالب و جذاب نشون بدم بدون اینکه سختی هایی برای گردشگر در نظر داشته باشه.

به نظرم اگر یه شهر یا یه منطقه بیشتر به سبک خودش باشه، توریست یا گردشگر داخلی بیشتری جذب میکنه. خب تنوع های غذایی و یا میزان رفت و آمد های شهری، و یا حتی استفاده از نوع لباس های یک شهر میتونه برای کسی که تصوری از قبل داشته و وارد میشه فرق میکنه و همیشه اون چیزی نیست که که در تصورش بوده.

دلیل یا دلایلی دیگه که میتونسته به این ایده بهم کمک کنه، کارهای دستی و هنری، خونه ها با ایوون رو به دریا و همه از چوب طراحی شده و غذاها با ادویه های هندی و تند و غروب های رنگارنگ و ساحل که همیشه آشفته و دگرگون نیستش، رو دوست داشتم به بقیه معرفی کنم و بگم که شهرم با شهرهایی که در کشورهای مختلف براش هزینه های گزاف خرج میکنید تفاوتی نداره؛ بلکه زیباست و باید زیبایی هاش رو ببینی.*

همین که من بتونم برای یک یا ده نفر گردشگر (چه داخلی و چه خارجی) ذهنیت خوب ایجاد کنم و زیبایی های تصوری،رو به واقعیت تبدیل کنم کار فم تریپ در شهرم انجام شده. در واقع یک تجربه با تمام زوایا و حال خوب را باید ایجاد کرد.

اگر دفتر کاری هم قرار باشه ثبت کنم دوست دارم یکی از خونه های قدیمی بوشهر رو تبدیل به یه مکان گردشگری تبدیل کنم که تماما بافت قدیم و با معماری روز دخیل نشده و حتی جای گردشگران مشخص شده باشه و از دستمال های گلدوزی شده با دست و میزها و صندلی های چوبی با دست نجار طراحی شده و خونه با در های مشبکی رنگی ببینند و نه یه سویئت مجهز. این دلایل رشد یک صنعت گردشگری هستش که اصلا به چشم نمیاد و محسوب نمیشه.

سرمایه

مکان اولیه خیلی مهمه برای این کار. دفتر کار یک مکان هستش که تبلیغات و از سر گیری هدف هارا با همکارها بررسی میکنیم.بنابریان اگر مکانی که از نظر سنتی خیلی میتونه گویای حرف باشه، پیدا نشد (منظورم بافت قدیمی هست)میشه جای کمتری رو بازسازی کرد و نمای سنتی بهش بخشید.

برای شروع میشه از کسانی که تجربه کاری خاصی هم ندارند میشه استفاده کرد درواقع از کسانی که به توریستی و گردشگری و کار فرهنگی علاقه دارند، برای همکاری ،نیرو جذب خواهی کرد.

هزینه از قبل تعیین شده ممکن زیاد نباشه و من بتونم از درآمد شغل های پاره وقتی که دارم بتونم سرمایه اولیه اون رو داشته باشم. خصوصا مکان اولیه مهمه تو این کار و اینکه چقدر من به محیط و شهرم آشنا باشم و هستم.

افرادی که نیروهای کمکی من هستند و از ابتدا میتونند کنارم باشند افراد نزدیکی هستند که هرکدام با توجه به تخصص و نحوه کارکردهاشون بهترین راهکارها رو سعی میکنیم پیش بگیریم و کمترین هزینه ها رو در برداشته باشیم.

2271176

این تصویری که همیشه تو ذهنم داشتم و دارم هنوز. البته این محوطه از داخل هستش و فضای بیرونی رو به دریا و یا ممکنه خونه در بین کوچه های تنگ و باریکی باشه که مثل راهرو هستند.

15 پسندیده

سلام خدمت دوستان عزیز،

خودم به شخصه اولین استارتاپ خودم رو فقط با یک لپتاپ شروع کردم.
من و یک نفر از دوستان نرم افزارهای کاربردی تولید می کردیم.
و بعد با تولید محتوا از طریق گوگل مخاطب جذب می کردیم.
و اینطوری تونستیم به فروش خیلی خوبی در ابتدای راه برسیم.

اگه دوست دارین با شیوه کارمون آشنا بشین این مطلب رو تا آخر بخونید!

تولید یک محصول مناسب و داشتن تخصص کافی

در واقع شاید مهمترین امتیاز ما تخصص و دانش ما بود. ما برنامه هایی تولید می کردیم که هر کاربری رو وسوسه می کرد اونها رو خرید کنه ! از کیفیت محصولاتمون هم مطمئن بودیم

پیدا کردن کاربر هدف

فقط نیاز داشتیم که به طرقی محصولاتمون رو معرفی کنیم که بالا بودن در نتایج گوگل بهترین گزینه برای تبلیغات بود. البته قبلا با سئو و این موارد خودم آشنا نبودم و ظرف مدت خیلی کوتاهی از طریق مطالعه منابع خارجی و داخلی مختلفی تونستم سئو رو هم یاد بگیرم.

به نظرم خیلی از استارتاپ ها مشکل تبلیغات و معروف شدن رو دارن. و حتی سرمایه هایی که جذب می کنن بیشتر صرف تبلیغات پر هزینه میشه. ولی ما هزینه زیادی یا بهتر بگم هزینه ای برای تبلیغات صرف نکردیم.

به قول یکی از اساتید زمانی که صفحه اول گوگل باشی در هر شرایطی فروش خواهی داشت !

بعد از اینکه تونستیم میزان فروش رو به میزان قابل توجهی برسونیم
شروع کردیم به گسترش دادن تیم

چون از اول بر روی تولید محتوا و جذب بازدید کننده از طریق گوگل تمرکز کرده بودیم
تعداد نویسندها رو افزایش دادیم.

با تولید محتواهای خیلی خوب و سئو شده بازید هم بطور چشمگیری بالا می رفت.

بازید سایت بالا رفت و فروش محصولاتمون چند برابر شد، حالا برای تبلیغات هم می تونستیم سرمایه گذاری کنیم.

حالا تبلیغات فقط ابزاری بود برای چند برابر کردن سرمایه و رسیدن سریعتر به اهداف.

این در واقع خلاصه ای بود از کارهایی که ما کردیم.

و اما گام های مهم یک کسب و کار موفق !

چهار گام خیلی مهم یک کسب و کار موفق:

  1. داشتن بستر مناسب ( راه اندازی یک سایت، ساخت یک نرم افزار و … )
  2. تولید محتوا ( تولید محتوا برای ارزش دادن و همچنین معرفی بیشتر کسب و کار )
  3. دیجیتال مارکتینگ یا تبلیغات هدفمند جذب ( مثل بالا بودن در گوگل یا تبلیغات هوشمند )
  4. برنامه داشتن برای بازدیدکنندگان فروش ( مثل ترغیب به خرید محصول و آسان کردن مراحل خرید )

سعی کردم خیلی ساده بگم هر کدام از گام های بالا حوزه های گسترده ای دارن.
هر چقدر مهارت شما در گام های بالا ، بیشتر باشه موفقیت شما هم بیشتر خواهد بود.

و اما چند توصیه کوتاه برای استارتاپ ها :

  • سعی کنید در ابتدا بازار هدف خودتون رو خوب شناسایی کنید
  • همیشه با برنامه ریزی پیش برین.
  • همیشه در حال یادگیری باشید و به روز
  • در اولین فرصت ممکن یک تیم تشکیل بدین.
  • هوشمندانه تصمیم بگیرین
  • رقبا رو زیر نظر داشته باشید
  • جهانی فکر کنید.
  • صبر داشته باشید.

اول می خواستم کوتاه جواب بدم چون
سرم شلوع بود می خواستم روی
یکی از پروژه هایی که عاشقش هستم کار کنم
ولی تا نگاه کردم دیدم خیلی نوشتم.

روی این پروژه جدیدمون دارم کار می کنم : https://typeo.top/

typeo

روی بازی پایینی دارم کار می کنم، :yum: قراره یک بازی آموزشی جدید به پروژه بالا اضافه کنیم :

تایپو اسم یکی از جدیدترین استارتاپ های ماست که در زمنیه آموزش تایپ ده انگشتی
فعالیت می کنه.

امیدوارم براتون مفید باشه.:smiling_face_with_three_hearts:

بهترین ها رو برای همه دوستان عزیز آرزو می کنم:rose:

17 پسندیده

جذب سرمایه دلاری از طریق جمع سپاری

من محمد ملک شاهی هستم. با دوستانم یک استارت‌آپ اجتماعی در حوزه گردشگری داریم که علاوه بر خودگردان بودنش بدنبال هدف اجتماعی «حفظ خرده فرهنگ‌های در معرض فراموشی» هم هستیم. خوشبختانه در پاییز ۹۷ تونستیم با جذب حدود ۳۷۰۰ دلار یک درآمدی داشته باشیم که تا مدتی نیاز به سرمایه‌گذار رو به تعویق بیندازیم.

در زیر متن معرفی کمپین رو ببینید و میتونید کلیک کنید روی لینک و خود صفحه کمپین رو هم ببینید:
فراخوان حمایت از یک کارآفرینی اجتماعی؛ از غوطه خوردن در فرهنگ عشایر لذت ببرید و در عین حال به حفاظت از آن کمک کنید

«نومدتورز» نام کسب وکاری اجتماعی است که از افراد فعال در حوزه توسعه روستایی و علاقمند به «حفظ خرده‌فرهنگ‌های در معرض فراموشی» تشکیل شده است. این گروه با تمرکز بر گردشگری بعنوان ابزار توسعه محلی فعالیت خود را شروع نموده و در طول یک سال گذشته تور کوچ همراه با عشایر را بعنوان اولین نمونه عملیاتی از ایده خود اجرا کرده‌اند و اکنون با توجه به بازخورد‌های مثبتی که از این کار گرفته‌اند بدنبال گسترش این مدل و توسعه سبد محصولات خود در سایر مناطق دورافتاده ایران هستند. از شما دعوت می‌کنم با خریدی هرچند کوچک از کمپین جمع‌سپاری موجود در لینک انتهایی، از این کسب و کار‌ِ اجتماعی حمایت کنید و از خریدتان هم لذت ببرید.

:four_leaf_clover: تور کوچ همراه با عشایر یکی از جذابترین محصولاتی است که در این کمپین پیش‌فروش می‌شود. در فیلم زیر علاوه بر مشاهده‌ برخی صحنه‌های این تور می‌توانید بازخورد طبیعت‌گردان اروپایی از این تجربه بکر را مشاهده‌ کنید. در تور کوچ شم در یک فرهنگ چندهزارساله که هنوز هم جاری و ساری است، غوطه ور خواهید شد. در این تور هیچ چیزی نمایشی نیست و گردشگر خود را با زندگی طبیعی عشایر وفق خواهد داد و به واقعی ترین شکل ممکن زندگی ایل را لمس خواهد کرد. شما همراه با عشایر خواهید خورد، با ایشان زیر سقف آسمان خواهید خوابید، به کمک ایشان گوسفندان را در مسیر کوچ هدایت (چوپانی) می‌کنید، اگر باران گرفت چادر را نصب می‌کنید و صبح‌ها در بار کردن اسباب و اثاثیه بر چارپایان کوشش خواهید کرد و …

:four_leaf_clover: تور کوچ هم برای گردشگران بسیار جذاب است و هم از سمت مقابل برای خانواده‌های عشایر نیز منافع زیادی دارد.گرچه که از نظر اقتصادی همکاران عشایر قسمت عمده درآمد را کسب خواهند کرد اما مهمترین اثرگذاری تور کوچ افزایش خودباوری در میان این جامعه نسبت به سبک زندگی‌شان بعنوان یک داشته‌ی‌ فرهنگی است. باور به اینکه «سبک زندگیِ ما آنقدر ارزشمند است که از اقصی نقاط جهان برای تجربه کردنِ آن رهسپار ایران می‌شوند» کمک خواهد کرد تا عشایری که هنوز پیاده کوچ می‌کنند و این سبک زندگی را به اصیل‌ترین وجه ممکن حفظ کرده‌اند تشویق به ادامه آن شوند. مجموع این اثرات به پایداری بیشتر زندگی عشایری می‌انجامد.

:four_leaf_clover: شما نیز میتوانید با شرکت در کمپین جمع سپاری که فقط تا چند روز دیگر برقرار است، «تور کوچ همراه با عشایر» یا سایر محصولات شامل صنایع دستی عشایری و … را پیش خرید کنید. دقت کنید که بلیط تور کوچ ارایه شده در این کمپین تا سه سال قابل استفاده است و شما با این خرید زودهنگام علاوه بر کمک به توسعه بیشتر این کسب و کار آن را با قیمت کمتری نسبت به قیمت آتی خریداری خواهید کرد.

:pushpin: https://igg.me/at/NomadTours/x/19800109

8 پسندیده

سلام
من چند پاسخ برای سوال به نظرم می رسه

اول این که قبل از شروع باید برآورد هزینه درستی داشته باشیم که به مشکل غیر قابل حل از نظر مالی بر نخوریم. چون اگر بی برنامه و بدون برآورد از هزینه ها شروع کنیم هر قدر هم ایده خوبی داشته باشیم نمی تونیم به مرحله ای که لازم هست برسونیمش و هم وقت مون رو هدر دادیم و هم سرمایه رو.

اما حالا فرض می کنیم که همه حساب و کتاب ها رو کردیم و میخوایم وارد بشیم اما با کم ترین هزینه که بتونیم بودجه رو حفظ کنیم و فقط اونجا که لازمه پول خرج کنیم.

یک اصلی رو به نظرم من باید رعایت کرد و اون “حداقل کردن هزینه ثابته”
یعنی چی؟
یعنی این که تا حد امکان هزینه های ثابت مثل اجاره، استخدام نیرو، ثبت شرکت و این چنین هزینه ها رو حد اقل کرد یا به صفر رسوند.

  • مثلا استفاده از فضاهای کار اشتراکی خب خیلی میتونه کم کنه هزینه ثابت رو اما از اون هم کم تر میتونه استفاده از فضاهای خودمون باشه. حتما شنیدید که خیلی از کسب و کار ها از گاراژ یا زیر زمین یک خونه شروع شدن و رشد کردن. اون ها هزینه ثابت اجاره رو به صفر رسوندن.

استخدام نیرو رو اگر تا اونجا که لازم نیست منوط به کسب درآمد کنیم. یعنی چی؟ از اقوام، دوستان و کسانی که الان انتظار مالی برای کاری که می کنند ندارند میتونیم استفاده کنیم و هزینه های پرسنلی رو به حداقل برسونیم. از خواهر و برادر و همسر و … استفاده کنیم برای این کار و اون ها رو در یک سود معقولی شریک کنیم البته اولش هم لازم نیست طی کنیم تا ببینیم چطور می شود. یک مثال بزنم. کشاورزانی که زعفران می کارند صرف نمی کند که برای برداشت بیایند و کارگر استخدام کنند. از اقوام دور و نزدیک دعوت می کنند که در چند روزی که زعفران ها به گُل می نشینند بیایند و کمک کنند که زعفران ها را بچینند. آن وقت مزد هر کس را مقداری زعفران می دهند. چیدن زعفران را هم بچه از 10 سال به بالا می تواند انجام بدهد پس هزینه و انتظار دستمزد آن بچه خیلی کم تر از هزینه یک کارگر است.

-ثبت شرکت و اداری و اینها: تا جایی که مطمئن از سود آوری نشده اید سراغ ثبت شرکت نروید هم زحمت دارد هم هزینه. یک شماره حساب می توانید بدهید که همه دریافت ها بیاید آنجا بعد از ثبت شرکت آن ها را به عنوان پیش دریافت ثبت کنیم که مالیات هم به ما گیر ندهد و بعد از ثبت، آن وجوه را به حساب شرکت می زنیم.

-پیش فروش: یکی از روش های تامین مالی پیش فروش است. البته باید از کیفیت و کارایی محصولمان مطمئن باشیم اگر نه پیش فروش می تواند کار ما را تمام کند. استیو جابز بعد از ساخت اولین کامپیوترش 20 تا را پیش فروش کرد و با پیش پرداختش توانست خرید های خودش را انجام بدهد و نیاز به قرض نداشته باشد.

-جمع سپاری: من فکر نمی کنم بشود آنچنان از این پولی جور کرد اما کسانی که کرده اند خیلی زرنگ هستند و خیلی خوبه اگر کسی بتونه این طوری تامین مالی کنه. اما زیاد نمیشه روش حساب کرد.

-تاخت زدن: اگر شما بابت خدمت یا کالایی باید پول بدید یه راه هست که پول ندید عوضش کار کنید برای کسی که سفارش بهش دادید. مهارتتون را تاخت بزنید. مثلا اون طرف طراح سایت هست یا این که کالایی داره شما بهش میگید من بهت مشاوره مالی میدم، یا کسی که میخواد کالایی بفروشه میگیم تو بیا تو سایت ما مجانی تبلیغ کن بابت کالایی که به ما میدی یا این که ما کارهای سئوی سایتت رو مجانی برات انجام میدیم.

با روش هایی که گفتم یک مقدار میشه نیاز به تامین مالی رو از طریق قرض گرفتن یا پیدا کردن سرمایه گذار کم کرد.

ممنون از این سوال خوب
با هم توانا تریم
محمدعلی محمدی

13 پسندیده

چه قدر عالی بود پیشنهادهاتون! خیلی جالب بودند :+1:

من با دیدن چالش ذهنم به سمت تجربه‌ی هیچهایکینگ یا رایگان‌سواری رفت. تجربه‌هایی که اینجا مطرح شد، بعضیاش متناظر هست با تجربه‌ی یک هیچهاکر برای کم‌هزینه کردن سفرش.

13 پسندیده

به نظر من برای شروع هر کاری نیاز به جذب سرمایه هست . اما این سرمایه که وجودش حتمی و انکار ناپذیر است دو نوع است :
1_ سرمایه های مادی
2_ سرمایه های ذهنی
برخلاف تصور بیشتر مردم ، تنها سرمایه های مادی نیستند که باعث رونق و شکوفایی کارهای بزرگ شده اند . اگر ما بتوانیم در شروع کار توجه ذهن های بزرگ جامعه و یا بیشتر اذهان جامعه را به خود جذب کنیم میتوانیم کسب و کاری بزرگ و شکوفا ایجاد کنیم

11 پسندیده

ایده فم تریپ رو که خوندم، یاد تریپ ادوایزر افتادم. چنین شبکه‌هایی به دلیل مشارکتی بودن، و کمک گرفتن از افراد مختلف برای رشد، واقعا هزینه ی کمی برای توسعه نیاز داره:

https://www.tripadvisor.com/

نکته مهم توسعه شون اینه که با بازار مناسب (مخاطب درست) شروع کنی و به استراتژی های مدیریت جامعه تسلط داشته باشی. به نظرم برای توسعه ی بهتر فم‌تریپ بهتره تحقیق جامعی روی تریپ‌ادوایزر انجام بدین.

7 پسندیده

ممنون از تجربه خوبی که در اختیارمون گذاشتین @farazsoft_info ، مخصوصا که وقت گذاشتین و خیلی هم خوب و منسجم نوشتینش. برام سوالی پیش اومد درباره نقطه شروع کارتون:

منظورتون بلاگری هست؟ چطوری تولید محتوا میکردین؟ من دوستانی رو میشناسم که تا روزی ۴۰۰۰ بازدید هم از طریق گوگل رسیدن ولی فروشی ندارن! و به نظرم میرسه شما مهارت خیلی خوبی در تبدیل مخاطب به خریدار داشتین. این نیاز رو چطور پوشش دادین؟‌ از تجربه‌هاتون در تبدیل مخاطب به خریدار بگین.

البته کانال گوگل برای جذب هر مدل مخاطبی مناسب نیست، و گاهی بهتره یه کسب و کار روی سئو متمرکز نشه. ولی خب در مورد کسب و کار شما ظاهرا گوگل عالی بوده.

بعد که کسب و کاری به فروش برسه هم، خیلی هنر داشتین که تونستین تیم رو به خوبی مدیریت کنین. یعنی چالش دیگری که میدونم خیلی از تیم‌ها دارن اینه که وقتی از دو-سه نفر به ده نفر تبدیل میشن، حجم ارزش تولیدی به جای بیشتر شدن کمتر میشه. چون مدیریت سرمایه های انسانی کار ساده ای نیست. خوب میشه اگه از تجربه هاتون در مدیریت افراد هم مطرح کنین.

7 پسندیده

فکر میکنم شرایط موضوع کاری و روش کاری آن استارتاپ میتونه پاسخ های متفاوتی رو برای جواب در برداشته باشه
هر استارتاپ نیاز ب رشد داره اما شرایط فرق میکنه که با چه kpi هایی میخواد ب این رشد برسه؟
تبلیغات ، خدمات مشتریان ، تخفیف ، مسئولیت های اجتماعی ، تولید ، نرخ بهینه و …

اما در کل میشه پاسخ داد هر استارتاپی برای رشد به جذب سرمایه نیاز نداره اما استارتاپ هایی هستند که نیاز دارن و بدون جذب سرمایه رشدی نخواهند داشت و تو بازار حذف میشن پس مولفه ای همچون سرعت مدنظر رشد تعیین کننده میباشد.

جذب سرمایه هم که مدل های متفاوتی داره مثلا ی تجربه که در این باب شنیدم این بود که میشه همزمان با جذب سرمایه تبلیغات هم کرد که بیشتر رو بستر جمع سپاری بود جالب بود. یعنی سرمایه جمع میکردی و همین جذب سرمایه خودش تبلیغ شما بود هر چقدر گروه مخاطب شما بیشتر در جذب سرمایه برای شما فعال بود و سرمایه جذب میکردید تبلیغ میشدید. یطوری تبلیغ هوشمند پایدار میشه اسم گذاشت براش و دومینووار… :blush:

11 پسندیده

سلام لاله عزیز،
خوشحالم که تجربیات بنده تونسته برایتون مفید واقع بشه؛

دقت داشته باشید که هر بازدیدکننده ای نمی تونه
برامون سودآور باشه و صرف داشتن آمار بازید بالا به این معنا نیست
که یک سایت می تونه به درآمد برسه.

همونطوری که بالا اشاره کردم بازدیدکننده باید هدفمند باشه.

همون گام سومی میشه که در گام های مهم یک کسب و کار موفق بالا گفتم.
بازدید کننده هدفمند رو میشه از طرق گوناگونی جذب کرد
که برای اکثر کسب و کارهایی که در بستر اینترنت هستن گوگل
مناسبترین گزینه می تونه باشه.

مثلا خود ما از طریق گوگل و تبلیغات هدفمندی که در سایت های مرتبط با حوزه کسب و کارمون هست بازدیدکننده های خودمون رو جذب می کنیم. یعنی اکثر افرادی که میان سایت ما یا بلفغل مشتری هستن یا بالقوه.

**

حالا با داشتن شناخت از دیجیتال مارکتینگ و کانتنت مارکتینگ میشه مشتری های بالقوه رو به مشتری های بالفعل تبدیل کرد.

چندتا از کارهایی که زمان تولید محتوا در نظر می گیریم :

  • ما در ابتدا اطلاعات مفید بسیاری رو در اختیار کاربرامون بصورت رایگان قرار می دیم و بعد انتخاب رو به اونها واگذار می کنیم.

  • قبل از نوشتن مقالات باید در ابتدا یک حوزه برای کسب و کار خودمون مشخص کنیم. و استاد اون حوزه بشیم.

  • مطالب زیاد همیشه به عنوان برگ برنده حساب نمیشه ! کیفیت مطالب و رعایت اصول سئو و غیره نقش کلیدی رو بازی می کنه.

  • باید سعی کنیم کاربرای هدف خودمون رو در ابتدا شناسایی کنیم و سپس تولید محتوا رو برای اونها انجام بدیم. تولید محتوا بدون هدف وقت تلف کردن هست.

و اما مدیریت که نقش اساسی رو در موفقیت یا شکست هر کسب و کاری رو رقم می زنه !

من علاقه شدیدی به مدیریت دارم
با اینکه خودم توی اکثر زمینه های که مربوط به کسب و کارهای تیم هست وارد بودم،
ترجیح دادم از انجام خیلی کارها دست بکشم و فقط تیم رو مدیریت و هدایت کنم.

چون ذهن یک مدیر باید خالی از دغدغه های دیگه باشه و فقط روی مدیریت تمرکز کنه.
مدیری که بخواد تولید محتوا کنه یا مثلا سئو رو انجام بده
یا کارهای دیگه نمی تونه کار مدیریت رو به خوبی انجام بده.

ولی خودم از روی عشق و علاقه گاهی بچه های تیم رو کمک می کنم.
البته بعضی قسمت ها هم هست که فقط خودم روشون کار می کنم. بیشتر کدنویسی :heart_eyes:

برای اینکه مدیر خوبی باشیم، توصیه می کنم :

  1. همیشه مطالعه کنیم
  2. با مدیران برتر جهان آشنا بشیم
  3. کتاب های خوب مدیریت رو بخونیم مثل کتاب مدیر یک دقیقه ای.
  4. تمرین مدیریت انجام بدیم. مدیریت کارها، خانواده، ساعات خواب و غیره

یادتون باشه چهار گام یک کسب و کار موفق که بالا گفتم خودشون مطالب زیادی دارن و پیشنهاد می کنم به ترتیب تک تک اونها رو یاد بگیرین.

امیدوارم مفید باشه :pray::tulip:

12 پسندیده

پادپُرس اصولا هنوز رشدش رو نکرده، برای همین نمیتونم تجربه‌ای به اشتراک بذارم و یا راهکار خاصی ارائه بدم. چه اگه راهکاری بلد بودم حتما تو پادپُرس پیاده ش میکردم :wink:

ولی از ابتدای شروع پادپُرس تا الان، رشد آهسته و پیوسته‌ش رو مدیون دو-سه تا فاکتور بودیم که فکر میکنم با ایده‌های جمع بتونیم تقویتش کنیم و ازش یه ساز و کار رشد بدون نیاز به سرمایه بسازیم:

1. از هر فرد مناسبی، کمک می‌گیریم!

در جاهای مختلف، از هر کسی که فکر میکردیم می‌خواد و می‌تونه، به نفع پادپُرس کمک گرفتیم:

  • از پدر و مادرم گرفته تا پادپُرسی‌های عزیز،
  • از دوستان دور و نزدیک تا افرادی غریبه تو اینستاگرام یا توییتر که صرفا به نظرمون مرتبط بودن،
  • از اساتید دانشگاه‌ها تا گروه‌های مختلف مرتبط مثل دوست‌داران محیط زیست،
  • از افراد مختلف اکوسیستم کارآفرینی که در مسیرمون ملاقاتشون می‌کردیم تا تیم‌های استارتاپی هم‌رده خودمون.

هر جور کمکی که به ذهنتون برسه گرفتیم؛ مشورت، پول قرضی، همراهی در مذاکره، تهاتر، ماساژ(!)، گوش دادن به درددلامون، معرفی به دیگران، طرح پرسش، ساخت بنرهای تبلیغاتی، کارهای اجرایی، منتورینگ، … .

بودن افرادی که تو این مسیر، درخواست کمک و همراهی‌مون رو بی‌پاسخ گذاشتن، ولی تعدادشون نسبت به سایرین خیلی کم بوده؛ خیلی! برعکس، افرادی بودن و هستن که حتی بدون اینکه خودمون پا پیش بذاریم کمکمون میکنن. آدم‌های زیادی هستن که موفقیتمون رو میخوان، نه فقط موفقیت ما، موفقیت هر فردی که در حال تلاشه.

پیشنهاد میکنم حتی وقتی کارتون به درآمد کافی و رشد نمایی رسید هم، با آغوش باز پذیرای کمک‌های اطرافیان باشین. این کمک‌ها و تاثیر اطرافیان مثل ته‌دیگ استامبولی هست که گاهی از اصل غذا مهم‌تره :yum:

2. تلاش می‌کنیم تنبلِ باهوش باشیم!

این رو از یکی از مربی‌های عزیزی نقل قول می‌کنم که مدتی هست با مشورت‌های خوبشون در حال کمک به تیم پادپُرس هستن و عملا باعث شدن خیلی هشیارانه‌تر و با چشم بازتر از قبل مسیر رو طی کنیم، @vafalik. سوالی که اخیرا از خودمون می‌پرسیم اینه که اگه یه فرد باهوش ولی تنبل میخواست کار رو پیش ببره، چطور انجامش میداد؟!

image

3. در تلاشیم تمرکز کنیم، اون هم روی هدف درست!

خیلی از ما استارتاپی‌ها زمانمون رو روی همه چی میذاریم. این مثل یه سرمایه‌گذاری می‌مونه که تو پورتفویش بیش از ۵ سهم وجود داشته باشه. و اگه تجربه‌ش رو داشته باشین می‌دونین که وقتی تعداد سهم‌ها زیاد میشه بازدهی به شدت افت میکنه!

به نظرم بهترین و تنها خوبیِ نیاز به سرمایه‌گذار، همین هست که استارتاپ بعد از جذب سرمایه می‌پذیره که روی KPI های مشخصی که اکثرا از جنس بیزینسی هستن (و ارتباط مستقیمی با سود دارن) کار کنه و همه نگاهش میره روی همین KPIها. حالا اگه استارتاپی میتونست بدون حضور سرمایه‌گذار تمرکزش رو روی این KPIها نگه داره، مشابه علی عزیز، @farazsoft_info، دیگه نیازی واقعا به حضور سرمایه‌گذار نیست! یعنی ارزش افزوده‌ی سرمایه‌گذار، سرمایه‌ش نیست؛ بلکه نگاهش به رشد استارتاپ هست.


حالا به نظرتون این سه فاکتور؛ کمک گرفتن از بقیه، حرکت هوشمندانه و تمرکز روی هدف بیزینسی، رو میشه طوری تقویت/بهینه‌ش کرد که منجر به رشد نمایی بشه؟!

از دوستان با مدل ذهنی ایده‌پرداز، دعوت میکنم با ابتکار عملشون کمکمون کنن تا کمی بریم تو فاز خلاق :bomb: … . @Fatemeh_Shamsali @moalem @s.mortezatayebi @somo849 @Fereshteh_DY

13 پسندیده

سلام دوستان
من تجربه و دانش چندانی در این زمینه ندارم ولی خب چیزی که به ذهنم میرسه اینه که برای رشد یک استارتاپ اولین قدم جذب افرادی با سرمایه ی فکری قوی و نگاه خلاقانه و متفاوت هست.

بعید میدونم در مراحل اولیه ی کار نیاز به سرمایه ی مالی زیادی باشه ،اتفاقا اگه از ابتدا پول زیاد به یه استارتاپ تزریق بشه معلوم نیست که حداکثر خلاقیت افراد تیم شکوفا بشه.

مطمئن نیستم مطالبی که اینجا مینویسم ارتباط مستقیمی با سوال چالش داشته باشه ولی چون توی ذهنم هست مدتها و در ارتباط با این سوال دوباره ذهنم رو قلقلک داد میخوام با شما به اشتراک بزارم:
میدونیم که خیلی از دانشمندان، مخترعین و چهره های شاخص تجارت توی دنیا با سیستم های کلاسیک آموزش مشکل داشتند و این باعث شده که راه پر فراز و نشیبی رو طی کنند و خودشون به تنهایی مسیر جدیدی برای خودشون ایجاد کنند.
چیزی که همیشه ذهن خودم رو مشغول کرده ابداع شیوه ی نوین آموزش هست به بچه ها و حتی بزرگسالان قالب گریز که سیستم های کلاسیک موجود اونها رو پس میزنه ،من عاشق کار کردن با این تیپ افراد هستم و میدونم بهترین اعضای تیم برای یه استارتاپ موفق رو از بین این افراد میشه انتخاب کرد. از نظر من این جور افراد بهترین سرمایه های انسانی برای رشد یه استارتاپ هستند و چون معمولا دیدگاههای مادی کاملا متفاوتی با اکثریت جامعه دارن تا مدت زمان کافی میتونند با حداکثر تلاش و حداقل بازدهی مادی استارتاپ رو جلو ببرن.
همیشه به این فکر میکنم یه تیم داشته باشم که این استعدادها رو از مدارس و یا دانشگاه ها بکشیم بیرون _البته اگه ما هم اونا رو بیرون نکشیم خود مدرسه و سیستم کلاسیک آموزش اونها رو پس میزنه _ و قبل از اینکه خیلی دیر بشه و تبدیل بشن به بچه های بی هدف توی خیابون و یا به ناچار توی یه کسب و کار خیلی سطح پایین نسبت به استعداد و توانایی فکریشون مشغول بشن و یا وارد حیطه های پر خطر بشن به اونها آموزش متناسب با تیپ شخصیتیشون داده بشه و نه آموزشهای معمول و طولانی مدت مدارس که برای اونا کسل کننده و مسخره هست.
خب به مراحل کار هم فکر کردم تا حدودی که توی یه قسمت دیگه ارائه میدم.

8 پسندیده

از تجربه شخصی خودم شروع میکنم و بعد از بیانش میرم سراغ جمع بندی و تحلیلی که میتونم بر پایه اطلاعاتی که دارم ارائه بدم.
ما موفق شده بودیم که سرمایه seed رو دریافت کنیم و محصولمون هم (اپ و وب سایت) لانچ شده بود و مخاطبین اولیه خودش رو داشت.
بعد از 6ماه از دریافت Seed ما رفتیم برای جذب Series A و موفق شدیم با عدد خوبی قرارداد ببندیم، بی واهمه رفتیم برای هزینه کردن آخرین ذخایر شرکت برای آماده سازی واسه گرفتن سهم بازار، منتها چیزی که ما پیش بینی نمیکردیم این بود که سرمایه گذار ها هم میتونن بزنن زیر حرف و قراردادشون :slight_smile: اینجا بود که با وحشتناک ترین جنبه کسب و کار رو به رو شدیم، جایی که دیگه پول نداری، برای شروع دوباره فرایند سرمایه گذاری و جذب سرمایه باید 6ماهه دیگه بدویی، منابع انسانی داری که باید حقوقشون رو تامین کنی، کسب و کارت توی مرحله رشده و هنوز به درآمدزایی نرسیده و اگه رهاش کنی همه اون چیزی که تلاش کردی براش رو از دست میدی و … سایر جنبه هایی که شاید برای شما هم پیش اومده باشه و یا شنیده باشین.
اینها کارهایی بود که ما انجام دادیم تا ازین شرایط عبور کنیم(یک سری از کارها رو هم انجام ندادیم چون فرصت نشد):

  • ایجاد یک تیم یکپارچه و هدفمند
    هر آنچه که اتفاق افتاده بود و داشت اتفاق میوفتاد و پیش بینی میکردیم اتفاق بیوفته رو برای تیم مطرح کردیم، اینکه در مرز شکست هستیم و روزهای سختی رو پیش رو خواهیم داشت. تصمیم گیری در مورد آینده شرکت رو به نظر اکثریت منوط کردیم.
    تیم مصمم و یک دل رفت برای رویارویی با روزهای سخت پیش رو

  • ذینفع کردن افراد کلیدی
    به منظور قدردانی از همه افرادی که تصمیم گرفتن بمونن و باهم یک اتفاق قشنگ رو رقم بزنیم و کاهش هزینه های ناشی از حقوق، به افراد کلیدی شرکت سهام تشویقی اهدا کردیم تا باهم برای کسب سود مشترک به جلو قدم برداریم.

  • درآمد زایی از توانایی های موجود در شرکت
    از دوستان و آشنایان و ارتباطاتی که داشتیم استفاده کردیم و شروع کردیم به گرفتن پروژه از دیگر شرکت ها بر اساس توانایی های فردی و تیمی که داخل شرکت خودمون موجود بود. بخشی از زمانی که توی شرکت بودیم رو اختصاص دادیم به این پروژه ها و درآمد حاصل از پروژه ها رو براساس توافق قبلی که با افراد کرده بودیم بخشیش به هزینه های جاری شرکت تعلق میگرفت و بخشیش هم بین افراد سهیم در پروژه تقسیم میشد.

  • رشد داده محور
    دیگه جایی برای سعی و خطا نداشتیم و باید با بیشترین بازدهی مارکتینگ و تبلیغات میکردیم تا رشد شرکت رو نگه داریم.
    تمام داده هایی که در طول مدت فعالیت شرکت از مشتری ها، هزینه های تبلیغاتی و بازدهی فعالیت های مختلفی که انجام شده بود رو جمع آوری و تحلیل کردیم و براساس تحلیلی که انجام دادیم موفق شدیم پر بازده ترین کانال های تبلیغاتی رو مشخص کنیم، مشتریانی که داشتیم رو دسته بندی کردیم و دوران جدیدی از مارکتینگ رو شروع کردیم.
    توی تصویر زیر میتونید روند رشد شرکت و هزینه انجام شده رو قبل و بعد از این دوره مشاهده کنید.

  • مشتری های وفادار بهترین رسانه تبلیغاتی
    فراتر از رابطه یک فروشنده و مشتری قدم برداشتیم و با مشتریانمون دوست و همراه شدیم، مشتری های ما خودشون رو از ما میدیدن، افرادی پیشگام و نوآور در جامعه که وظیفه خودشون میدونستن فرهنگ کسب و کار ما و کسب و کار ما رو تبلیغ و گسترش دهند.

یک سری از موارد هم بود که فرصت انجامشون رو پیدا نکردیم و ترجیح میدم اینها رو در ادامه متن و در بخش بعدی مطرح کنم.


تحلیل و جمع بندی
بحرانی ترین نقطه برای یک استارت آپ اندکی بعد از لانچ هست که اصطلاحا به اون بازه Valley of Death گفته میشه.

توی این بازه کسب و کار چون در حال تغییرات پیوسته و بهینه سازی های متعددی هست برای وفق دادن خودش با نیاز بازار و در همین حین هم به دنبال جذب مشتری بیشتر هست روند هزینه کردش نمایی میشه و در عین حال به دلیل اینکه میزان استفاده از محصول پایین هست به نقطه cash flow positive نرسیده، همین باعث میشه که تعداد زیادی از استارت آپ ها توی این بازه (دره مرگ) شکست بخورن ( بر اساس آمار از هر 10 استارت آپ، 9 استارت آپ در این مرحله از دور خارج میشن.)
استارت آپ هایی که بتونن این بازه رو پشت سر بزارن احتمال موفقیتشون در ادامه مسیر بسیار بیشتر از پیش خواهد شد. به همین منظور در ادامه چندین تا راهکار که براساس تجربه و مطالعه فکرمیکنم راه گشا خواهد بود در دره مرگ رو بیان میکنم:

  • مدل کسب و کار شما باید خیلی زود به درآمد برسه
    وقتی نقطه سر به سر شما فاصله زیادی تا نقطه شروع شما داشته باشه، همیشه در موضع ضعف خواهید بود و به همین نسبت هم کسب و کار شما جذابیت کمتری برای سرمایه گذار ها خواهد داشت. و شما همیشه در تقلا برای جذب سرمایه خواهید بود تا تمرکز بر روی ایجاد رشد در شرکت. اگر شما درآمدی ندارید پس هزینه ای هم نمیتونید بکنید.

  • از Crowd Founding استفاده کنید
    میشه از پلتفرم هایی سرمایه گذاری جمعی که در حال حاضر وجود دارن استفاده کنید و در اعضای اعطای بخشی از سهام شرکت، جذب سرمایه انجام دهید. این اتفاق علاوه براینکه تزریق مالی به کسب و کار رو هندل میکنه یه جنبه مثبت دیگه هم داره و اون اینه که افراد بیشتری خودشون رو متعهد به کسب و کار شما میدونن و سعی میکنن که پروموتش کنن. (این یکی از کارهایی بود که ما قصد انجامش رو داشتیم، البته نه به این شکل که سهام واگذار کنیم، بلکه محصولمون رو به صورت Bundel بفروشیم و به این شکل تخفیف قابل ملاحضه ای به مشتری داده میشد.)

  • ایجاد کانال های درآمدی دیگر بر پایه دارایی های مادی و معنوی شرکت
    مطمئنن کسب و کار شما مشتریانی دارد که همه دارای ویژگی های مشترکی هستند که سایر کسب و کارها به دنبال جذب آنها هستند، میتونید با برنامه ریزی هوشمندانه موقعیت WIN-WIN-WINی را ایجاد کنید (هم برای مشتری شما، هم کسب و کار شما و هم کسب و کاری دیگر) که یک راه درآمد زایی برای شما خواهد شد.
    شاید کسب و کار شما منابعی رو در اختیار داشته باشد که بتوان آنها رو اجاره داد، مثلا ممکن است دفتر شما بزرگ باشد و از همه فضای آن استفاده نمیشود، میتوانید این فضا رو در اختیار تیم دیگری قرار دهید و درآمد زایی داشته باشید.
    و مثال های دیگری که بسته به نوع کسب و کار شما، مختص شما خواهد بود …


موارد دیگری همچون وام گرفتن، استفاده از سرمایه شخصی، جذب Angel Investor و … هم هستند که در اینجا فرصت پرداختن بهشون نیست و میتونید با سرچ گوگل بهشون دسترسی پیدا کنید.

امیدوارم بیش از حد خسته کننده نبوده باشه.

12 پسندیده

به نظر من کار بدون سرمایه و پول در آوردن بدون سرمایه به معنی فروختن وقت ارزشمند مان به بهای خیلی گرانی است، و بلی امکان پذیر است کاری بدون سرمایه شروع کنیم و رشد کنیم تا حدی که هم سرمایه خوبی به دست بیاوریم و هم شهرت کسب کنیم ولی این کار نیاز به پشت کار سخت کوشی و تلاش بی حد و همچنان یک نیروی درونی قوی است و میتوان ازین دسته تجارت های زیر را نام برد.
معلوم است که شما اکنون که در حال خواندن این مطلب هستید دچار فقدان سرمایه برای به سود رساندن ایده شغلی‌تان هستید اما شک نکنید که شما چیزی با ارزش در وجود خودتان دارید. حالا که پولی در بساط نیست پس چه مهارت شغلی خاصی دارید که رو کنید؟! این همان سؤالی است که سرمایه‌گذاران می خواهند جوابش را بدانند. برای مثال شما یک ایده شغلی خوب که در ارتباط با صنعت و فناوری است را می پرورانید اما هیچ پولی برای تعقیب کردن فرصت‌تان و بالفعل کردن آن ایده ندارید، در اینجاست که می توانید با توسل به مهارت تخنیکی تان به میدان بیایید. مارک زاکربرگ، موسس facebook چنین کاری انجام داد. درکنار مهارت‌های فنی، همچنین می توانید باتجربه‌ای که در رشته‌های مرتبط دیگر دارید جلو بیایید. مهارت‌هایی مهارت فروش، حسابداری، مدیریت و… .

1. هنر دست:
این دسته از تجارت ها که من جز دسته اول تجارت های بدون سرمایه میدانم عبارت است از هنر مندی دست، گروه از هنر مندانی که واقعا چیره دست باشند میتوانند با هم گروه تشکیل داده و از هنر دست خویش به سرمایه هنگفتی برسند در صورتی که شاید سرمایه خیلی کمی به تشکیل آن نیاز باشد، هنر خطاطی، هنر حکاکی، هنر رسامی، هنر میناتوری، و غیره میتوانند از جمله بهترین سرمایه گذاری های بدون سرمایه باشد، اگر رسامی تابلوی زیبا و دلپذیر و آثار باستانی را به تصویر بکشد چی بسا که این رسم میلیون ها دالر ارزش پیدا کند، همه ما و شما دیده ایم که گاهی تصویری نه چندان زیبا ولی از نگاه هنری مقبول است ارزش خیلی بالایی در بازار هنر دوستان جهان دارد، و همچنان هنر میناتوری که بر روی در و دیوار های مساجد کهن و آثار باستانی میناتوری میشود خیلی ارزش مند است، و به همانگونه است هنر خطاطی و حکاکی شرط این است که هنر مند چیره دست باشد، نمونه ازین قبیل هنر مندان را ما در جامعه پادپرس مان داریم مانند خانم @Sedarat.m , خانم @moalem و شاید هنر مندان دیگری هم باشند که ما هنوز از حضور ایشان آگاهی نداریم، این هنر مندان میتوانند اشیای زینتی بیشماری را خلق کنند که حتی در سر تا سر جهان علاقهمندان از آنها خرید کنند و از هنر دست ایشان در زینت و زیبایی خانه و دفاتر ایشان استفاده کنند.

2. گرافیک دیزاینر ها:
در عصر جدید با پیشرفت تکنولوژی گرافیک دیزاین خیلی اهمیت خاصی پیدا کرده و این هنر، هنری است که میتوان با راه اندازی شرکت چند نفره با هیچ سرمایه ای، پولی خیلی خوبی به دست آورد، فقط کافی است هر شرکت کننده یک لپتاپ داشته باشد و نرم افزار گرافیک دیزاین، و اگر مکانی هم برای تجمع داشته باشیم که خوب و اگر هم نداشته باشیم میتوانیم کار های مان را به طور گروهی آنلاین انجام دهیم، در عصر کنونی هر کار و شغلی که آغاز میشود حتماً نیاز به اعلانات تجارتی از طریق پوسر ها و لوگو ها دارد که این کار باعث رشد بیشتر و سریع تر در هر شغلی میشود.

3. یک سبزی فروش خوب و با سلیقه:
حتی یک سبزی فروش میتواند با سرمایه اندک که فقط مقداری سبزی خریداری کند و آن را با سلیقه خاص و متفاوت از دیگران به فروش برساند فقط کمی وقت خود را صرف پاک کردن و دسته بندی نمودن سبزی ها کند و آنهارا پاک شستشو دهد و در جعبه های کوچک شفاف یک بار مصرف قراد دهد و بصورت خاص و یک دیزاین خاص بفروش برساند یعنی در کل چیزی متفاوت از دیگران داشته باشد تا توجه مردم را به خود جذب کند و یک نام هم انتخاب کند مثل " سبزی فرشید" اینگونه است که میتواند این سبزی خاص شسته شده و دسته بندی شده را به تمام شهر پراگنده کند و در عموم دوکان ها به فروش برساند و مفاد را هم جمع آوری کند و به یک سبزی فروش حرفه ای و شکست ناپذیر تبدیل شود که در تمام شهرستان ها سبزی او ا را بشناسند و از مغازه های که فقط سبزی فرشید داشته باشد خریداری کنند، البته این در حد یک ایده تجارت های بدون سرمایه است ولی چنین کاری امکان پذیر است و پشت کار میخواهد که شخصی با تمام سخت کوشی به این کار آغاز کند و تا حد آخر این کار را گسترش دهد.

4. تحصیل کردن:

البته در آوردن پول از طریق تحصیل کمی زمان بر است، میتوان تحصیل کرد و یک مهندس کار آفرین شد، ما میدانیم که تمام پروژه های شهری و شهر سازی مدیون نقشه های ساختمانی و ایده پردازی های یک مهندس خوب و نخبه است، سیستم های کانال شهری، پل های معلق، ساختمان های سر به فلک کشیده و زیبا، مناظر دست ساز سهولت های شهری همه آثار یک مهندس خوب است پس میتوان با تحصیل یک مهندس خوب شد و این آثار را در شهر خود باقی گذاشت و هم ازین طریق کسب سرمایه خوبی کرد.

5. طراحی نرم افزار های کار بردی software engineer or Database /Web designer :

اگر یک نرم افزار نویس خوب و خلاق شویم هم میتوانیم با تشکیل گروه کوچک پروژه های بزگ را اجرا کنیم و نرم افزار های خلق کنیم که در مقابل نرم افزار های مایکروسافت ایسادگی کند و یا هم داتابیس های بزرگ برای سیستم های اطلاعاتی ایجاد کنیم، و همچنان ساخت صفحات وب و دیزاین انواع وب سایت ها میتواند ما را به پول و سرمایه خوبی برساند در صورتی که برای شروع پول هنگفتی نیاز نیست.

6. یک ورزشکار خوب:

البته این بخش زحمات و تلاش زیادی نیاز دارد تا ازین طریق سرمایه خوبی به دست بیاوریم، میتوانیم با تلاش و تمرین به یک ورزشکار خوب تبدیل شویم مانند رونالدو و مسی که در عرصه ورزش فوتبال شناخته شده اند و میلیون ها دلار دارایی دارند، و یا مانند مایک تایسن و محمد علی کلی در عرصه بوکس و هزاران ورزشکار دیگر ما هم میتوانیم به یک قهرمان تبدیل شویم و سرمایه زیادی به دست بیاوریم.

7. نوشتن:
اگر در نوشتن توانایی دارید، می‌توانید آن را به یک منبع کسب درآمد تبدیل کنید. تا زمانی که محتوای خوب و باکیفیت ارائه می‌دهید، مشتری‌های خود را خواهید داشت و کسب و کارتان رشد می‌کند.

8. ترجمه مقالات و محتوا :
اگر به زبان های دیگر هم تسلط داریم شرکت های هستند که نیاز به مترجم دارند که محتواهای سایت های شان به زبان های مختلط ترجمه شود.

9.بازار یابی انترنتی:
امروزه شرکت‌های بازاریابی چندسطحی، فرصت‌های کسب و کار خوبی فراهم می-کنند. اگر در بازاریابی و فروش خبره هستید، می‌توانید این کسب و کار را با هزینه‌ی بسیار اندک شروع کنید.

10. آشپز شخصی:

آیا مهارت آشپزی خاصی دارید و به دنبال راهی هستید تا این مهارت و علاقه‌تان به آشپزی را به یک کسب و کار تبدیل کنید؟ اگر این‌چنین است، شما باید این مسیر ار انتخاب کنید و به یک آشپز شخصی تبدیل شوید. قطعا می‌دانید این شغل یعنی این‌که وعده‌های غذایی هفتگی/ روزانه‌ای را با رعایت ارزش‌های غذایی طیف گسترده‌ای از خوراکی‌ها به مشتری‌تان ارائه کنید. در مورد هزینه‌ی استارت‌آپ باید گفت که هزینه‌ها صرفا شامل هزینه‌ی ایاب و ذهاب بین محل کار، منزل، سوپرمارکت و تره‌بار است. دیگر مخارج توسط مشتری‌تان پرداخت می‌شوند.

11.تعمیر کار مبایل ها و تبلت های:

معمولا این‌گونه کارها در یک مغازه انجام می‌شود، ولی شما می‌توانید به‌صورت سیار این کار را انجام دهید، به‌ویژه اگر از سرویس‌هایی مانند دیجی دکی استفاده کنید. بسیاری از افراد بر این باور هستند که اگر هزینه‌ی تعمیر یک گوشی تلفن از هزینه‌ی جایگزین کردن آن با یک گوشی دیگر بیشتر باشد، مردم گوشی‌های‌شان را عوض می‌کنند: ولی باید بدانند که سخت در اشتباه هستند. گوشی‌ها اطلاعات واقعا مهمی را در خود جای داده‌اند، از این رو مردم مایل هستند پول بیشتری برای بازگردانی داده‌های‌شان بپردازند. امروزه گوشی‌ها داده‌هایی مانند عکس در خود دارند که هر کسی از فضای ابری برای ذخیره‌ی آن‌ها استفاده نمی‌کند.

12.عکاس حرفه ای:

شما میتوانید لحظات شیرین زندگی مردم را ثبت کنید و از آنها عکس های زیبا و حرفه ای بگیرید و با یک لپتات و برنامه فوتوشاپ میتوانید کار و کسب عکاسی را راه اندازی کنید حتی در یک غرفه کوچک لب جاده.

  1. یک تجارت کوچک از داخل خانه‌ تان شروع کنید:

شنیدن بهانه‌ها از طرف افراد تنبلی که به دلیل بیکفایتی، نداشتن سرمایه را دستاویزی برای توجیه ناتوانی‌هایشان می کنند؛ خون انسان را به جوش می آورد. چه بسیار افراد سخت‌کوشی که یک تجارت بسیار کوچک را از داخل خانه ‌شان شروع می کنند و از همان جا آن را بسط و گسترش می دهند. کسانی وجود دارند که با قرض گرفتن مبلغ بسیار ناچیزی از اقوام یا دوستان‌شان، خودشان را وارد بازار تجارت می کنند و از این طریق ثروت هنگفتی به دست می آورند. حتی هستند جوانان با انگیزه‌ای که با استفاده از رایانه دوستان و خویشان به کاری مشغول می شوند، بنابراین دیگر هیچ بهانه‌ای برای از زیر کار در رفتن باقی نمی ماند؛ هرچند که هیچ پولی برای سرمایه گذاری نداشته باشید.

هرگز موقعیتی به وجود نخواهد آمد که یک سرمایه زیاد برای شروع کارتان فراهم شود، پس باید بیاموزید که با همان چیزی که دارید آغاز کنید. صرفا به این دلیل که پولی ندارید، به سادگی گوشه‌ای ننشینید؛ با آنچه که دارید وارد عمل شوید، حتی اگر تمام سرمایه ‌تان تنها یک ایده به اضافه انگیزه باشد. هرجا اراده‌ هست قطعا راهی به موفقیت باز خواهد شد.

8 پسندیده

در این زمینه این مقاله راه پرداخت را پیشنهاد می‌دهم:

نه به سرمایه‌گذاری جسورانه! پیامی ناآشنا از سوی بسیاری از استارت‌آپ‌ها

چند ماه پیش، در یک صبح دل‌انگیز آفتابی در روز شنبه، گروهی از موسسین و مدیران ۵۰ استارت‌آپ، در زیرزمین سرد و نمناک یکی از بار‌های محله لوور ایست ساید (Lower East Side) نیویورک گرد هم آمدند. مدیرانی که با طومار‌های بلندی از جداول و یادداشت‌ها در دست، قهوه می‌خوردند و در حالی که تکه‌ای از پیتزای خود را در د‌هان می‌گذاشتند و برای خودشان نوشابه لاکرویکس (LaCroix) می‌ریختند، در مورد موضوعی بکر در صنعت فناوری بحث می‌کردند. موضوع مهمی‌ با عنوان نه به سرمایه‌گذاری جسورانه!

5 پسندیده

سلام

متاسفانه هنوز وقت نکردم همه کامنت ها رو بخونم اما انقدری وقت جور کردم که بتونم یه چیزی بنویسم راجع به این موضوع :sweat_smile:

تمامی مطلب نوشته شده صرفا دیدگاه شخصی من به موضوعه و قرار نیست همه این شکلی که من تفسیر میکنم توی متن باشن :sweat_smile:

آیا برای رشد یک استارتاپ حتما به جذب سرمایه احتیاج هست؟

چند تا نکته در سوال هست که بررسیشون کنیم.

رشد یک استارتاپ

مفهوم رشد در کسب و کار بازدهی مثبت کسب و کار و به اصطلاح ضرر ندادن میتونه باشه
البته این فقط رشد مالیه و کسب و کار حرفه ای هم رشد مالی توش حرف اول رو میزنه تا بتونه خودش رو گسترش بده.

کسب و کار وقتی که آغاز میشه در ابتدا تراز مالیش صفر هست، یعنی نه پولی داره این کسب و کار و نه بدهکاره. خالقین هر کسب و کار معمولا خودشون کسب و کار خودشون رو تا حد توان مالی میبرن جلو.

این یعنی تراز مالی کسب و کار منفی شده و به خالقین خودش بدهکار محسوب میشه.

حالا یه جور دیگه به رشد نگاه کنیم

داریم توی خیابون راه میریم. با یه صحنه دعوا روبرو می شیم و توی ذهنمون یه ایده ای میاد.
ایده خام،اولیه و نیازمند توجه. بررسی و پژوهش اون ایده خودش میتونه مفهومی از رشد فکری کسب و کار باشه، اما قطعا هر کاری به زمان نیاز داره.

خالق ایده زمان میزاره پای ایده اش و بررسیش میکنه و هزینه زمانی میکنه. انقدر این کار رو انجام میده تا یه جایی به تخصص دیگه ای احتیاج پیدا کنه یا تجهیزاتی نیاز داشته باشه که نیاز به تامین دارن. اون موقع اس که نیاز مالی کسب و کار تازه شروع میشه.
از نیاز های مالی کسب و کار که خیلی زود هر کسب و کاری باهاش روبرو میشه میتونیم به :

  • محل کار ( دفتر کار )
  • نیروی کار ( متخصصین رشته های مورد نیاز کسب و کار )
  • جیب خرج خالقین پروژه ( اگر حرفه ای روی کسب و کاری کار کنید دیگر درآمد چندانی نمی توانید از کسب و کار های دیگر داشته باشید چون علاوه بر توان بدنی، توان فکری بالایی را از شما مصرف می کند )

البته ممکن است کسب و کار هایی باشند که هیچ نیازی به محل کار نداشته و قابلیت ریموت کار کردن را داشته باشند.

پس هر آنچه قبل از این در مورد رشد نوشتیم بدون سرمایه فقط تا این مرحله می تواند گسترش یابد. حال یا جذب سرمایه اتفاق می افتد یا خود خالقین سرمایه تزریق می کنند که باز هم از نظر مسائل مالی شرکت، این مبلغ یا به صورت بدهی یا به صورت سرمایه گذاری لحاظ می شود. هرچند که افراد با انگیزه و کوشا در کشور ما معمولا برای این مبالغ بازگشتی در نظر نمی گیرند تا با افزایش سایز کسب و کار بتوانند درآمد های بیشتری داشته باشند.

بخش اولیه و در واقع شکل دهی seed یا هسته کسب و کار و مکتوب کردن ایده و ساختاردهی آن می تواند کاملا بدون هزینه مالی انجام شود و تنها هزینه زمانی دارد.
بسته به ایده مراحل بعدی می تواند شامل هزینه های مختلفی شود. ممکن است کسب و کاری برای تجاری سازی 1 میلیارد تومان سرمایه بخواهد و کسب و کار دیگری 10 هزارتومان چه بسا ایده ی 10 هزار تومانی شاید خیلی بهتر از ایده 1 میلیاری هم باشد!

#تجربه

خب بسه دیگه خیلی نوشتاری نوشتم :sweat_smile:
3 سالی میشه که روی ایده کار میکنیم. یعنی تلاش می کنیم که مرحله seed رو برای ایده هامون انجام بدیم. البته فقط 1 سال اولش بدون هزینه بود. بعدش هزینه محل کار و نیروی کار اضافه شد. یکم دیگه گذشت دیدیم خودمون هزینه ایم! :joy:
همیشه بدون سرمایه نمی شه اما خیلی وقت ها بدون سرمایه هم میشه. مسیر ما نیازمند سرمایه بود.

چندباری برای جذب سرمایه اقدام کردیم اما جنس آدمای سرمایه گذار با ما سرمایه بگیر ها یکمی فرق داشت و خلاصه مشکلات زیاد بود. بالا و پایین زیاد بود اما نکته اش تحمل این مسیر ناهموار بود.
پا پس نکشیدن و تلاش برای رسیدن به هدف و طرحی که توی ذهنمون بود. زمان زیادی برد اما نتیجه اش تجربه ای بود که یاد گرفتیم این سختی ها باید تحمل بشه و ادامه داده بشه مسیر. حرکت رو به جلو متوقف نشه و روز به روز به هدف نزدیک تر بشیم. یاد گرفتیم خستگی ناپذیر باشیم و اعصابمون فولادی باشه و سخت ترین مسائل و بدهکاری و هزاران کمبود ما رو از ادامه منصرف نکنه.
به هدفمون ایمان پیدا کردیم.

اصل استارتاپ و کسب و کار همون اولشه که بی هزینه اس. مرحله یک کار حساب میشه.
اما از هزینه ها نترسید و ادامه اش بدید. اگر به چیز خوبی برسید جذب سرمایه راحت تر خواهد شد.

مطالعه توی زمینه کاری و مدیریت کاری خیلی مهمه و حتما پیشنهاد می کنم کسب و کار خودتون و علاوه بر اون مدیریت کسب و کارتون رو بشناسید.

دیگه همین فعلا نخواستم خیلی توی بحث فنی وارد بشم کوتاه شد :yum:

9 پسندیده

به نظر من اگر شخصی ایده ای داره و برای پیاده سازی و راه اندازی اون نیاز به سرمایه داره( مثل سرمایه برای راه اندازی وب سایت.اپلیکیشن.تولید محتوی و و و) باید سعی بکنه تیم متخصصی تشکیل بده.افرادی رو راضی برای انجام این پروژه بکنه که تخصص دارند و نیاز به صرف سرمایه برای استارت اون کار نباشه( خود تیم از پس حداکثر کار ها بربیان) .قدم بعدی که معرفی یک استارت اپ بدون سرمایه هست میتونه زیرو مارکتینگ باشه بدون صرف هزینه برای تبلیغات به عنوان مثال اعضای تیم اول خودشون شروع به استفاده و بهره مندی از استارت اپ بکنن و معرفی به نزدیکان و اشنایان و جا دادن استارت اپ توی بخش مهمی از زندگیشون.مثل برند زارا که تقریبا میشه گفت زیرو مارکتینگ عمل کرد و کارکنانش با پوشیدن لباس های این برند با مشورت طراحان در انتخاب طرح و رنگ لباس در موقعیت های مختلف و مکان های عمومی ظاهر شدن و مشتری رو بدون هیچ گونه هزینه تبلیغاتی سرسام اوری جذب برند کردن و با مشتری ارتباط کلامی و احساسی ایجاد کردند
(اول خودت ازش استفاده کن).

8 پسندیده

هرچند فکر میکنم باید سوال رو یه مقدار دقیق تر بنویسیم. چون صرف نظر از هر حوزه شما برایی شروع یه استارت اپ میازمند یه سرمایه اولیه ایی هستید حداقل به اون میزان که بتونید اونو برایی دیگران محسوس کنید. این میتونه یه سرمایه باشه یا اعتبار. اما من میخوام در یه غالب یک استارت اپ یکی از مسخره ترین وسایل ممکنه رو به شما بفروشم. من میخوام تو مترویی تهران کتاب بفروشم. ایده کلی رو دارم میدونم که ادمها تو مترو خیلی نمی تونن داستانها یا رمانهایی خیلی گنده رو دنبال کنند پس کاری که میکنم اینکه سعی میکنم داستانهایی کوتاه بفروشم. از اونجا که مردم خیلی ممکنه حوصله هم نداشته باشند از طنز شروع میکنم. ( قبلا دیدم که فال فروشهایی داخل مترو از یه استراتژی جالب استفاده میکن(اونها یک ابتدا پاکتهایی فال رو در اختیار افراد قرار میدهند و بعدش میان جمعش میکنند. خیلی از ادمها به ناخوداگاه از روی کنجکاوی بسته رو باز میکنند و میخونند). من قسمتهایی کوتاه و جذاب کتابهایس مختلفی رو که دارم در اختیار مردمی که نشستن میگذارم و بعد از چند دقیقه اگر کسی اون کتاب رو خوسات به اون میفروشم. شاید با این ایده بتونم در طول روز بیست تا سی جلد از یک کتاب رو بفروشم یا حتی پنجاه تا( البته به مرور احتمالا ذائقه مردم در روزهایی مختلفم دستم میادش). حالا من رویی هر کتابی یتونم هزار تونم سود کنم و در روزم به صورت متوسط بیست تا کتاب بفروشم. این یعنی من در طول ماه بیست هزار تومن فروختم و ماهی شیشصد هزار تومن درامد خواهم داشت و حتی میتونم تا ماهی به یک میلیون و هشتصدهزاز تومنم برسونم. این بدین معنیه که در بهترین حالت استارت اپ تنها تونسته خرج روزمره من رو تامین کنه. حالا مثلا فرض کنید من ایده اصلیم از این استارت اپ یه سایت خیلی جالب نقد و بررسی کتاب و کلا کتابفروشی و حتی انتشاراته. با این روند روبه رشد تعداد کتاب فروخته من در بهترین حالت میتونم مقداری از کمینه چاه پتاسیل سرمایه ام منحرف بشوم ولی هرگز از اون خارج نخواهم شد. حال فرص کنید که حالا که شما تجربه کتاب فروشی رو دارید با یک سرمایه گذار صحبت میکنید. در اینصورت شما میتونید یک یا دو نفر دیگه استخدام کنید که به جایی شما به فروش کتاب بپردازند و شما در عوض به ساخت خلاصه کتابهاا و البته تبلیغات شبکه هایی اجتماعی می پردازید. در این شرایط شما امکان طراحی بهتر برایی اینده شرکت خواهید داشت و این باعث میشه که موسسه توانسته از اون پول بیشتری تولید کنه و البته به شما این اجازه رو میده که با فراغ بال طراحیی بزرگتر بکنید و به روند گسترش شرکتتون بپردازید.
پس‌ اینکه چقدر درامد دارید الزاما به رشد سریع استارت اپتون ختم نمیشه.

4 پسندیده