نگاه به «عوامل آلوده کننده هوا» خوبه، ولی یک نگاه دیگه هم میتونه به «روابط این عوامل» باشه. احتمال داره برخی دلیل بعضی دیگه باشن، مثل استفاده از سوختهای فسیلی در خودروها نسبت به تعداد خودروهایی که در شهرهای بزرگ حرکت میکنن.
برخی روابط هم شاید تقویت کننده یا تضعیف کنندهی دیگر عوامل باشن، مثل سبک زندگی ما که به یکسری چیزها دامن میزنه.
چنین نگاهی منجر به اولویت بندی مسائل یا نشان دادن راهکاری برای اونها میشه.
به نظر شما، چه مسئله هایی میتونن برا مشکل آلودگی هوا در اولویت قرار بگیرن؟
در مورد اولویت ها بیشتر می توان به نحوه زندگی کردن که بر می گرده به فرهنگ خود انسان متمرکز شد . در این راستا فرهنگ سازی کرد. البته در کنار آن می توان به توسعه تجهیزات پاک فکر کرد. مانند تولید خودروهای هیبریدی و حتی یه پله بالاتر خودروهای برقی.
این که بگیم مردم ما نیاز فرهنگسازی دارن و… خوب بهترین دلیل همینه؛ ولی مشکل خیلی جدی تره باید برای حل این مشکل یه نگاه کوتاه مدت داشت و یه نگاه بلند مدت.
کوتاه مدت مثل ساختن یکسری مشاغل خارج از شهر بزرگ و کشوندن مردم به خارج از محدوده شهر , جلوگیری از تردد خودروهای دودزا داخل شهر , … و یک کار فرهنگی که نیاز به زمان داره.
نگاه کوتاه مدت باید بتونن از مشکل کم کنه و برای بلند مدت باید بتونه مشکل رو اساسی حال کنه. مثل فرهنگسازی که از مدرسه و تو رفتار معلم شروع میشه تا بالا که باید عملی باشه نه فقط حرف.
الودگی هوای تهران یه مشکلی هست که همه موجودات زنده باهاش درگیریم. و فقط تو بازه ای اهمیت پیدا میکنه که مقادیر الاینده ها از حد مجاز بیشتر شه…و قبل از اون ما کاری برای پیش گیری از این اتفاق نمیکنیم و این خودش یک مشکل بزرگیه.
برای رفع مشکل الودگی هوا با وجود راهکار های اساسی مثل تغییر سوخت خودرو ها یا تغییر اقلیم تهران به صورت ایجاد کردن جریان هوایی مصنوعی…
بهتره اول فرهنگ سازی بشه و تک تک افراد جامعه درک.کنند که درگیر چه فاجعه ای هستیم. وقتی مردم الودگی و خطرات ناشی از اون رو به صورت جدی بشناسند و بدونن که خیلی از شهرهای پاک ایران در اینده ممکنه درگیر این مشکل بش .متقاعد میشن و زمینه برای فرهنگ سازی فراهم میشه…
به نظر من حرکت های اجتماعی و فردی باید در موازات حرکت های جدی و اقتصادی صورت بگیره…یعنی روزهای بدون خودرو ,استفاده از وسایل نقلیه عمومی, در کنار تغییرات سوخت و ساختار و اندازه خودرو و…انجام بشه.
به نظرم الویت اول میتونه فرهنگسازی باشه،فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه عمومی و …
ولی اینا عملی شدنش وابسته به افزایش امکاناته.مثلا خیلی وقتا پیش میاد به خاطر محدود بودن ساعت کاری مترو مجبوریم از ماشین شخصی استفاده کنیم؛یا به نظرم یکی از دلایلی که باعث میشه مردم از وسایل نقلیه عمومی استفاده نکنن شلوغی زیادش در ساعات اوج رفت و امد مردمه؛و یا استفاده از دوچرخه هم که محدودیت های خیلی زیادی داره (مثل نبود مسیر اختصاصی و ایمن یا حتی نبود جای پارک مناسب برای دوچرخه)
پس به نظرم لازمه اکثر این افزایش امکانات و فرهنگسازی به موازات هم پیش بره.
اینا راهکار هایی هست که سریع تر ممکنه به نتیجه برسه و کمی الودگی رو کم کنه تا در بازه زمانی که مشکلات دیگر مثل تغییر سوخت خودروها و …به نتیجه برسه این عوامل سهم خودشونو از الودگی هوا به حداقل برسونن.
فرهنگی که در جامعه ما قالب شده فرهنگ مصرف گرایی هستش این چیزی نیست که یک شبه بشه درستش کرد نیاز به زمان داره تا این مشکل بخواد درست بشه همه ما از آلودگی هوا معلوم نیست کجا باشیم … .
مشکل بعدی هم این نظر و ایده است که من خوبم بقیه ایراد دارن هیچ وقت خودمون رو گناه کار دمیدونیم و همیشه دنبای انداختن مشکل گردن دیکران هستیم. این مسئله هم یه بحث فرهنگیه که باز هم زمان بره.
اینکه مسائل فرهنگی زمان بر هستن دلیل نمیشه کنار گذاشته بشن بر عکس باید هر چه سریعتر بهشون پرداخته بشه تا نسل های بعدی براشون حل بشه.
این به برنامه بلند مدت نیاز داره.
برنامه میان مدت افزایش درخت ، تغییر رویکرد کشور از تولید انرژی از سوخت فسیلی به سوخت پاک و تولید خودرو های کم مصرف و پاک هست.
برنامه کوتاه مدت برنامه های ضربتی هست مثلا طرح های ترافیکی و عدم اجازه به خودرو های دودزا به تردد .
اولویت با توجه به بازده و زمان مورد نیاز فرق میکنه ولی باید برنامه داشت و بهش عمل کرد.
حالا ما دانشجو ها چکاری ازمون ساخته هست؟ ما میتونیم تو کارهای فرهنگی پیشرو باشیم (برنامه بلند مدت) و درخت بکاریم و ازش نگهداری کنیم (برنامه کوتاه مدت) یکم زود تر بیدار بشیم تا به جای تاکسی و خودرو شخصی از مترو و اتوبوس استفاده کنیم (همکاری در برنامه های کوتاه مدت) .
ارتباط بین علت و معلولی هم توی هر زمینه ای فرق میکنه؛ مثلا این که خودرو های کم کیفیت ایرانی داریم به این خاطر هست که خودمون می خریم اگر نمیخریدیم خودرو سازی ها هم مجبور میشدن کیفیت کالا هاشون رو بالا ببرن. پس مشخصن دلیل همه
این مشکلات من و شما هستیم. حالا اولویت اول در حل مشکل مشخص شد اولویت خودمونیم. اول باید از خودمون شروع کنیم.
به نظر من اولین عامل سبک زندگیه .سبک زندگی یکی از مهم ترین رکن های تاثیرگذار در ایجاد و شکل گیری یک عادت خوب در جامعه است. اگر ما بتونیم از خانواده خودمون شروع کنیم مسلما می تونیم کمک شایانی به جامعه خودمون داشته باشیم.
مثل داستانی جالب در شهر کاشان، همین طور که می دونیم کاشان جز شهر های گرمسیری است. یه روز یه فرد تصمیم می گیره که تو اون شرایط سخت آب و هوایی بیاد یه ترتیبی بده و باغی از گل های محمدی بکاره هر کی از اونجا عبور می کرد بهش می گفت این چه فکریه اینجا هیچی سبز نمی شه ولی اون از خودش شروع کرد و در سبز شدن شهرش پیش قدم شد.
الان همه برای گلاب گیری قمصر کاشان از کل کشور به اونجا میرن و متاسفانه به این نکته توجه نمی کنن که روزی اینجا کویر بوده و اراده یه فرد بوده که اونجا رو به یک جای باصفا تبدیل کرده. در نتیجه این داستان تاثیر سبک زندگی تک تک افراد جامعه در بهتر شدن جامعه رو نشون میده. بنابراین منم میتونم ماشینمو برای رفتن به دانشگاه تو خونه بزارم و با وسایل حمل ونقل عمومی برم . هم هوای کمتری آلوده میشه و هم در مصرف انرژی صرفه جویی کردم که خودش باز به صورت غیر مستقیم در کاهش آلودگی هوا موثره.
امیدوارم همه ما در قبال جامعه خودمون مسئول باشیم و بتوانیم قدمی هر چند کوچک در کاهش آلودگی هوا داشته باشیم
پدر و مادر ها بهترین الگو هستن. بچه ها همیشه دوست دارن کارهایی که پدر و مادرهاشون انجام می دن رو تکرار کنن. که بطور ناخودآگاه این تکرار به یک الگو در ذهن کودک تبدیل میشه، که با بزرگتر شدن اون، الگو بزرگتر و کامل تر میشه.
ولی باید دقت کنیم این الگو تنه و ریشه اش رو از پدر و مادر به ارث می برد.
هرچند که شاخه های این الگو قشنگ تر و کامل تر بشن، ولی پایه ی آن در صورتیکه به درستی جهت گیری نشده باشد نمی تواند تاثیر گذار گردد. مثل درختیست که کج رشد کرده هر چه بزرگتر می شود زیباتر می گردد ولی با این تفاوت که با بزرگتر شدنش زودتر به نابودی نزدیک می شود.
به نظرم باید آموزش از مقطع پایه و قبلش از خانواده باشه.
ولی من فکر میکنم باید اساتید و معلمین اول آموزش ببینن و به کار ببندن بعد ازشون انتظار داشت که به بچه ها یاد بدن یا بهتر بگم بچه ها ازشون یاد بگیرن.
توجه به این مطلب لازمه که رفتار من (فرهنگ من) می تونه توی 2 سال درصدی تغییر کنه ولی رفتار والدینم تو 5 کمتر از اون مقدار تغییر میکنه پس تغییر رفتار (فرهنگ) به زمان نیاز داره و بیشترین تغییر برای نسل تازه اتفاق می افته یعنی بچه هایی که الان مدرسه میرن.
به نظرم اگر بخوایم گستره آموزش رو ببریم سمت ایشان درگیر یه دایره بسته و باطل میشیم از این لحاظ که اگر بخوایم معلم آموزش دیده و رشد یافته داشته باشیم باید از مقاطع پایه آموزش ببینن و …
فکر میکنم در حال حاضر تو شرایط فعلیمون،اگر یه چارچوب و قانون مشخص داشته باشیم برای بحث آموزش و به هیچ وجه اجازه تخطی از اون رو ندیم (تاکید میکنم به هیچ وجه، قانون قانونه) اون وقت فرآیند قابل شروع شدنه.
هرچند که آموزش مناسب به معلمین رو به هیچ وجه نفی نمی کنم.
برای مثال مشکل آلودگی هوا به دلیل حضور خودروهای تک سرنشین در خیابان ها که بدلیل راحتی بیشتر شخص برای رسیدن به مقصدش میتواند باشد یا به دلیل اینکه در جامعه داشتن خودرو شخصی یک ارزش شده است و شخص می خواهد که از این ارزش با
استفاده از کمترین امکانات (اتومبیل های ارزان و غیر استاندارد وطنی یا غیر وطنی) نهایت بهره را ببرد. در هر دو صورت مشاهده میشود که زیرساختی برای حل مشکل به طور اساسی ایجاد نشده است.
سیستم حمل و نقل عمومی در عین اینکه شاید یکی از بهترین سیستم ها در کشور باشد ولی با استاندارد های جهانی بسیار فاصله دارد. از آن طرف در مقوله ی فرهنگسازی استفاده از مترو و اتوبوس بجای خودرو شخصی، بنده تا بحال اراده ی راسخی نه حس کردم و نه دیدم.
و یا مقوله ی کیفیت سوخت که حتی این حق انتخاب به مصرف کنندگان داده نشده است تا سوخت بهتر با قیمت بالاتر را انتخاب کنند تا شاید با ایجاد یک کمپین بتوان استفاده از “سوخت گران اما تمیز” را در میان مردم رواج داد. این حق انتخاب شامل سوخت های دیگر و انرژی های دیگر هم می شود که البته با توجه به پیشرفتهای علم در این زمینه علاوه بر فواید تجاری، پیشرفت های علمی و تحقیقاتی زیادی را عاید مسئولین زیربط خواهد کرد.
استفاده از خودرو شخصی، عدم استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی، ضعف فرهنگی، و نبود انتخاب های زیاد
و به همین صورت تمام این عوامل را میتوان نشأت گرفته از عوامل دیگر دانست.
آخه داستان رطب خورده است وقتی کسی کاری رو اینجام نمیده هزار بار هم بگه انجام بدین کسی انجامش نمیده ولی وقتی که رفتارش با حرفش یکی باشه خوب بیشتر مقبول واقع میشه.
اگرچه عوامل آلوده کننده مثل کیفیت بنزین مصرفی یا کارخانجات آلوده کننده آب و هوا بسیار مهم هستند اما در خصوص علت آلودگی عوا مهمترینش بنظرم من سیستم حمل و نقل است.
باید سیستم های پاک مثل مترو تقویت شده تا شخص علاوه بر احساس راحتی و صرف هزینه اندک سفر سریعی با آنها داشته باشه و از
افزایش خودروهای تک سرنشین جلوگیری بشه.
آلودگی تهران بی برو برگشت دلیل تعداد بالای خودرو ها و کارخانه جات اطرافه و داخل تهرانه. بدیهیه که نیاز به جابهجایی در تهران بسیار بیشتر از تحمل محیطیشه. در نتیجه باید راه کاری ارایه داد تا درصد خوبی ازین نیاز کم شه.
این نیاز عموما در قالب روزانه دو سفر طولانه به محل کار و از محل کار و همچنین چند سفر درون شهری کوتاه برای خرید های روزمره می باشد. شاید بهترین کار کوتاه کردن متوسط سفر هاست که به معنای پراکنده کردن محل های کار و نزدیک تر کردن آن ها به محل های زندگیست. این به این معناست که کافیه در استخدام های جدید به کسانی که فاصله زیاد تا محل کار دارند اولویت کمتر داد. درسته اول مشکل داره اما بعد ی مدت سیستم به وضعی میرسه که همه در نزدیکی های خانه شان کار می کنند. این یک همت کلی و در سطح شهر می خواهد. که نتیجتا کاهش متوسط مسیر های جابه جایی و همچنین بهبود کیفیت و کاهش متوسط زمان تلف شده در راه و
همچنین کاهش مصرف سوخت می شود.
عوامل آلاینده هوا گاز های شیمیائی و عناصر شیمیائی و گرد و غبار و …هستند
اولین مشکل نبود متولی این مسئله هست دستگاههای متعددی مسئول رسیدگی به این امر هستند و چون مشغله هاشون زیاده نتیجه ای نداره .
اولین راه حل تصویب قانون مدیریت شهری است اول باید یک مدیریت واحد براش تعیین بشه که تو همه جای دنیا شهردار مسئول اینکار است .
دوم آموزش هست مسلم است که اموزش از دوران ابتدائی مثمرثمر تر خواهد بود ولی طولانیه پس هرکس در هر کاری باید آموزش درست ببینه چون آلودگی منشا زیادی داره فقط اتومبیل نیست
سوم مسئولیت پذیری آحاد جامعه