حتماً شما هم در مقاطع مختلف زندگی مخصوصاً در مقطع تحصیل و البته کار با موضوع “زیر آب زنی” مواجه شدید. چه به عنوان کسی که فکر میکرده زیر آبش رو زدن و چه به عنوان کسی که متهم به زیر آب زنی شده! خیلی جاها هم دوستا و آشناهامون که با مشکلی مواجه میشین یکی از دیالوگهای رد و بدل شده همینه: “چه کارش میشه کرد دیگه، ما ایرانیا زیر آب زنیم!”
آیا همونطور که خودمون در جمعهای مختلف خود زنی میکنیم، واقعاً زیر آب زن هستیم؟
با توجه به تجربیاتی که چه در دانشجوئی داشتم و چه در زمینه کار به عنوان هیئت علمی، من فکر میکنم این مسئله رشد زیادی داشته. البته اعتقاد به اینکه ملتی یا قومیتی ذاتا این کار رو میکنن، قابل توجیه نیست، ولی ظاهرا ساختار موجود در ایران در حال حاضر این مسئله رو تشویق میکنه. آدمها هم یاد گرفتن با این کار بهتر میتونن رشد کنن و نیازی به رقابت سالم نیست.
تجربه دانشجوئی خودم بیشتر شامل زیرآب زنی هائی بوده که پشت سرم گفته می شد و این در زمان کار هیئت علمی هم ادامه داشت. اثرات منفی شدیدی هم در تمام جنبه های زندگی ایجاد کرده. ولی یادم نمیاد که این کار رو در مورد شخصی انجام داده باشم. البته ممکنه در شرایط مناسب قرار نگرفته باشم تا آزمون بشم.
مشاهده ی آدمهای اطرافم، با شناختی که ازشون داشتم، این بوده که به تدریج این مسیر رو یاد میگیرن و خیلی وقتها هم توجیه اخلاقی برای اینکار میسازن. رایجترین این توجیه ها اینه که “سیستم اینجوریه” یا “بدون این کارها نمیتونی دوام بیاری”.
یکی از دلایل اصلی که میشه بحث کرد در موردش، اهمیت نظر اشخاص در برابر عملکرد قابل اندازه گیری در سیستمهای ارزیابی مختلف هست. شاید اگر کسی در این مورد در جای خاصی تجربه ای داره، خوبه که منتقل کنه تا به درک مطلب کمک کنه.
در مورد خودزنی بیشتر توضیح بدید. نفهمیدم منظور دقیقا چه نوع رفتاری هست.
زیرآبزنی تو جاهایی رواج پیدا میکنه که افراد مزیت رقابتی خاصی ندارن، و یا سیستم طوری چیده شده که فرد به کمک مزیت رقابتی در عملکردش نمیتونه رشد کنه و رشد در سیستم با فاکتورهای دیگه رقم میخوره، مثلا همون طور که گفته شد با «نظر و سلیقهی شخصی».
اگه اشتباه نکنم حتی در بهترین سیستمهای دنیا هم چون در ریزترین مراحل، نظر افراد و مدیران در تصمیمگیریهای خُرد وارد میشه، چنین رفتاری وجود داره. ولی نکتهش اینه که در یه سیستم درست حسابی در زمان مناسب بازخوردهای خوبی داده میشه (حلقه بازخورد یه سیستم) که به مدیران و تصمیمگیرندهها کمک میکنه حواسشون بیشتر به تصمیمهای سلیقه ای باشه.
من تو یه گروه که اغلب هندی بودن، کار کردم و چنین رفتاری در اونجا هم باب بود. البته فقط بعضی دوستان هندی از این ابزار کمک میگرفتن، و مثلا دوستان چینی، امریکایی، آلمانی چنین رویکردی نداشتن.
فکر میکنم منظور از خودزنی، کوچیک دیدن خودمون هست، یعنی شاید این جمله ی «ما ایرانی ها زیرآبزن هستیم» یه جور از کمبود عزت نفسمون ناشی میشه و واقعا چنین رفتاری مخصوص ایرانی ها نیست.
این درسته و میشه بازه ی عملکرد رو در نظر گرفت. ولی
1- در همون جاها این تصمیمهای شخصی تبعات عملکردی داره و به راحتی میتونه تصمیم گیرنده رو اصلاح کنه. چیزی که در بسیاری از جاها توی ایران نداریم. دلیلش هم وجود عذرهای فراوان برای مدیرهاست که میتونن به اونا ارجاع بدن و خودشون رو از ارزیابی تصمیمات خلاص کنن.
2- مشکل حادتر، قانون وابسته به تفسیر فرد هست که تفاوت عمده ای ایجاد میکنه. یعنی یک قانون خاص میتونه به شکلهای مختلف تفسیر بشه یا تبصره های زیادی بخوره و اینجا مهمه که فردی که در راس کار هست چه نظری نسبت به شما داره.
مثال شخصی: در ارزیابی اساتید، مقاله های با افراد دیگه میتونه به دو صورت تفسیر بشه: اول اینکه این نشان دهنده روحیه ی همکاری هست (تفسیر مثبت)، یا اینکه نشان دهنده عدم استقلال فرد (تفسیر منفی). نظر کسی که ارزیابی میکنه اینجا خیلی مهمه میشه. به همین خاطر همکار من (نوعی) از زیرآب زنی برای مثبت شدن دیدگاه استفاده میکنه.
شاید بد نباشه از مشاهدات در مورد ساختار اجتماعی هند و شرق آسیا بیشتر بگید. این شاید نشون بده عمومی تر از فرد یا ملت هست و به تشابه ساختار اجتماعی در جنبه های خاصی برمیگرده. در مورد تفاوت بین رشد اقتصادی چین و هند، یه نکته ای مهمه: در چین، همزمان روی زیرساختهای کلی اجتماعی هم کار شده و به صورت کلی پیشرفت دنبال میشه. ولی توی هند، ایده متفاوت هست و با سرمایه گذاری روی جاهای خاص پیشرفت حاصل شده و تلاشی برای رشد و بهبود اجتماعی در سطح عمومی انجام نشده.
خوب من بیشتر دو رویی و عدم شفافیت و دروغ و پشت سر گویی رو در محیط،تحصیل و کار حس کردم، شاید تا حدی هم بتونیم اینا رو به زیرآب زنی ربط بدیم، یا جز روش ها و مقدماتش بدونیم.
هرچند دوست ندارم کسی زیر آبم رو بزنه ، اما خیلی دوست دارم بفهمم چه جور زیر آبم رو زدن، دونستنش خیلی آزار دهندست اما، ندونستنش بدتره.
چرا زیرآب میزنیم؟ اگه میخوایم بزنیم و زدنیه چرا رو آب نزنیم؟
دلایلی که به سیستم و مدیریت و تا حدی فرد برمی گرده رو @yousef و @lolmol تقریبا اشاره کردن، منم در دفاع از زیرآب زنان، ترس از مقابله منطقی با مشکلات ، عدم شناخت و تسلط کافی از توانایی های فردی، عدم انتقادپذیری طرف مقابل، کمبود امنیت شغلی و نبود مهارت های کار گروهی رو هم اضافه می کنم.
من با کمبود فرصت های شغلی و نداشتن مهارت های کافی کار تیمی خیلی موافقم.
بله به نظر من این موضوع در ایران خیلی شدیده. البته عدد و رقمی نداریم که میزانش رو بدونیم ولی احتمالا تفاوتش در جوامع مختلف در درصد و شدت این موضوع است.
در آلمان هم وجود داره! من تا بحال در محیط کاری بطور جدی نبودم اما از دوستان آلمانی شنیدم که گاهی اوقات دیده می شه حتی خیلی شدید. موضوع اصلی همون رقابته که آدم ها خودشون رو محق تر از دیگران می بینند و هرچه سطح اهمیت و مزایای کار مربوطه بالاتر باشه، این رفتارها شدیدتر دیده می شه.
فکر می کنم در جاهایی که آدم ها نیاز بیشتری از نظر مالی یا مقام اجتماعی داشته باشند، می تونه شدیدتر باشه.
و فاکتور مهم دیگه هم همونطور که گفته شد، نوع سیستم حاکم بر جامعه است که تا چه حد اجازه نفوذ و تاثیرگذاری چنین رفتارهایی رو می ده.
من هم در هلند این زیر آب زدن رو بین همکارای هلندیم فراوون دیدم هم در فرانسه که یکسالی بودم. هلندیا به نظرم مهارت کاملی دارند و علاقه مندان رو دعوت میکنم به گذروندن یه دوره جهت استادی در “هنر زیر آب زنی” بین هلندیا! مواردی بوده که همین که طرف از سر میز پا شده شروع کردن پشت سرش حرف زدن
فرق هلند و فرانسه اینه که در هلند طبق مشاهدات من زیر آب زدن میتونه آینده شغلی طرف رو به خطر بندازه ولی در فرانسه نه چندان.
نه برعکس اگه واقعا زیراب رن بودیم اینهمه مشکل در کشور یا محیط اطرافمون نبود این همه تخلف و حق خوری
نتیجه اینکه ما بلد نیستیم همیشه و درست وبه موقع زیراب بزنیم
خیلی مورد عجیبیه. مثالی دارید که روشن کنه چرا اینکار رو در هلند با اون سطح فردی و اجتماعی، انجام میدن؟
مقایسه بین هلند و فرانسه خیلی جالبه. میشه بیشتر توضیح بدید. مورد هلند رو میفهمم که قاعدتا زیرآب زنی منفعتی برای شخص (حذف رقیب) داره. در فرانسه یعنی تغییری در دیدگاه افراد بالادستی ایجاد نمیشه؟ یا اینکه ممکنه بالادستیها خودشون با این معضل آشنا باشن و اهمیتی ندن به حرف فرد زیرآب زن؟
این موارد مشاهدات من هست که البته با مشاهدات دوستان اینجا هم مطابقت داره. اینجا مسئله زیرآب زدن یا در واقع پشت سر حرف زدن صورت دیگه ای داره. یک نکته این هست که هلندی ها به صورت تاریخی تاجر بودن و همچنین یک کشور کوچک احاطه شدن بین آلمان، فرانسه و انگلیس. همیشه توانسته اند با مهارت مسیر خودشان را پیدا کنند که لازمه آن داشتن پولیتیک در رفتار است. بیزینس من ها هم میدانند که چطور برخورد کنند که افراد را به خود جلب کنند و نیات درونی را پنهان کنند یا اهمیت زیادی بهش ندهند.
تفاوت هلند و فرانسه در این است که غر زدن در فرانسه و شکایت یک موضوع دائمی است و افراد چندان اهمیت نمیدهند. همینطور در فرهنگ فرانسوی فاصله از قدرت زیاد است (به خاطر حکومت پادشاهی مطلقه تاریخی). به همین خاطر زیرآب زدن معمولا به گوش تصمیم گیرندگان نمیرسد.
من هم فکر میکنم بخصوص تحلیلتون در مورد هلند درست باشه. ولی مقایسه فرانسه با ایران کمی گیج کننده به نظر میاد. چون تقریبا همین ساختار قدرت هم در ایران وجود داشته ولی منجر به تملقگویی و زیرآب زنی (رفتار معمول در دربارها) شده! اینکه تفاوت این دو ساختار در چی بوده، میتونه در نوع خودش جالب باشه
از نظر من این اعتقاد و تعمیم اون به ملیت ها درست نیست چون من به عمل فرد نگاه میکنم و نه ملیتش هر چند که محیط و سیستم نادرست بستر مناسبی برای افراد سودجو ایجاد کرده ولی اونها خمیر مایه زیرآب زنی و نوعی حقارت رو داشتن .