واسه من که به صورت مشخص در حوزه کسب و کار آنلاین فعالیت میکنم، خیلی مواقع در این حوزه با این قضیه مواجه میشم که به صورت کاملاً ناخودآگاه نسبت به موفقیت یه سری از کسب و کارها گارد دارم. البته چون این گارد داشتن بروز خوبی نداره معمولاً سعی میکنم خیلی خودمو جلو جمع رسوا نکنم.
مثلاً وقتی اخبار خوبی راجع به دیجی کالا میشنوم کاملاً با دید منتقدانه بهش نگاه میکنم. البته سعی میکنم با سوال این موفقیتها رو به چالش بکشم: چرا؟ چجوری؟ و… که بعضی اوقات هم میتونم چرایی ماجرا رو کشف کنم. در حالت کلی هیچ رقابتی بین من و دیجی کالا وجود نداره و تنها مقایسه اون با مشابه خارجیشه که دلمو میزنه. و البته با یه دید سیستمی، موفقیت امثال دیجی کالا منجر به اتفاقات خیلی خوب، در اکوسیستم هست که به نفع کل سیستمه.
بعضی مواقع احساس میکنم این گارد نشات گرفته از حسادت و اینکه دوست ندارم موفقیت بقیه رو ببینم بوجود میاد.
فکر کنم بشه این مثال شخصی رو به قسمتی از بقیه جامعه هم بسط داد: مقایسه تولید داخلی با خارجی. زدن و کوبیدن تولید داخلی. عدم شایسته سالاری و رقابت در ارکان مختلف جامعه که باعث قربانی شدن خیلیا شده.
آیا این گارد و دید منتقدانه نسبت به همه موارد درسته؟ اگه نه، راه حل و تکنیکی که بشه با اون مقابله کرد چیه؟
فکر کنم این بیشتر به این برمیگرده که احساس میکنیم این کسب و کارها، چیزی به جامعه اضافه نمیکنن. در نتیجه منفعت اجتماعی که من نوعی رو بهتر کنه، از این طریق وارد نمیشه. اساسا دیدگاهی که به جامعه در ما وجود داره اینه که جای همدیگه رو تنگ میکنیم. این دیدگاه پایه و اساس تجربی، القائی و احساسی داره. سیستم بسته جامعه این دیدگاه رو میطلبه تا بتونه آدمها رو ضعیف نگه داره. به همین خاطر بسیار سخته عوض کردنش مگر اینکه بارها خلافش رو تجربه کنیم. یعنی ببینیم که رشد درست بقیه برای همه فرصت ایجاد میکنه. این روش میتونه با همکاری و استفاده از فرصتهای مرتبط با کسب و کار، سود مالی در اثر تولید داخلی و چیزهائی از این قبیل به دست میاد.
با توجه به مطلبی که گفتم، من فکر میکنم اگر که خودتون یا نزدیکانتون از این رشد کسب و کار سود ببرن به تدریج این دیدگاه منفی از بین میره. حتی میتونید از قیاس با کسب وکارهای مشابه هم استفاده کنید تا دید بهتری به دست بیارید نسبت به کلیت سیستم.
نقد بی غرض یعنی رشد و بهتر شدن. سیستمهائی ارزش نقد رو دارن که توان بهبود و کارآمدتر شدن توشون هست ولی خیلی سیستم ارزش نقد رو ندارن، نه به خاطر کامل بودن بلکه برعکس به خاطر ناتوانی در بهبود.
کسی که دنبال خاموش کردن گتفمان نقدانه هست در اصل سود خودش رو از عدم تغییر و بهبود به دست میاره. منتها واقع بینی، صبر، و تعامل با دیگران میتونه هم نقد رو تلطیف کنه و هم اثربخشی اون رو بیشتر.
از عملگرائی بدون نقد، تا نقادی بدون عمل، یه طیف پیوسته ای از دیدگاهها هست که آدمها به تدریج در طول زندگی خودشون جائی در این طیف پیدا میکنن. پیدا کردن جای مناسب هم زمانبر هست و هم هنر تعامل رو میخواد. بنابراین من فکر میکنم که از خودسانسوری به هر بهانه ای پرهیز کنید. اگر که اهل تعامل و تعدیل دیدگاه هستید باید تندترین دیدگاهها رو هم با دیگران قسمت کنید.