تکرار روز و شب باعث شده فکر کنیم زمان داره تکرار میشه. پس هنوز وقت داریم و میتونیم کارهامون رو به تعویق بندازیم. اما واقعیت اینه که زمان روی یه خط مستقیم حرکت میکنه. میره و دیگه برنمیگرده. البته ساعت ها رو به شکل دایره ساختن و این موضوع ذهن ما رو دچار اشتباه میکنه که شاید روز آینده، روزی مثل امروزه. در حالیکه ساعت ۱۲ فردا، غیر از عددش، هیچ شباهتی با ساعت ۱۲ امروز نخواهد داشت! ساعتی که مفهوم زمان رو به درستی به ما هشدار بده ساعت شنیه. وقتی که ببینی شنهای بالا داره میریزه پایین و تموم میشه و دیگه نمیتونه برگرده بالا، اون موقع قدر زمان رو بهتر میفهمی. البته من یه ساختار دیگهای هم برای ساعت به ذهنم رسید و اون هم یه خط مستقیمه که ساعت ۰ بامداد عقربه از ابتدای خط شروع به حرکت میکنه و ۱۲ شب بعد می رسه به انتهای خط و تمام. این سازه رو میشه به جای ساعتهای گرد روی دیوار نصب کرد. حتی شاید بشه ساعت مچیش رو هم در مقیاس کوچکتر ساخت.
جدا از بحث ساعت، من خیلی از اوقات نسبت به گذشته یه حس عجیبی دارم. میگن گذشته درگذشته ولی من حس میکنم گذشته هنوز وجود داره. نسخهای واقعی از خاطرات گذشته هنوز یه جایی و در یک فضایی در این جهان جریان داره! فکرشو بکنید؟! فرض کنید شمای ۵ ساله بزرگ نشده باشه و الان داره یه جایی زندگی میکنه! این احتمال وجود داره که مای ۵ ساله از یک جادهی فضا-زمانی خاصی عبور کرده و بزرگ شده و تبدیل شده به مای بزرگسال. شاید جادههای بیشماری در فضا-زمان موجود باشه که یه نسخهی ۵ ساله از ما توی یکی از دورهای باطلش گیر کرده و بچه مونده، بزرگ نشده! در این صورت اگر بتونیم یه نقشهی جامع از مسیرهای زمانی کیهان پیدا کنیم، خواهیم تونست به اون نقطه در گذشته سفر کنیم و با خودمون ملاقاتی داشته باشیم.
حالا به عکس، جادههای زمانی رو رو به سوی آینده ببینید و با نسخههای مختلف آیندهی خودتون دیدار کنید! خیلی جذابه نه؟ شما در زندگی روزانه با تصمیمهای گوناگونی مواجه میشید که هر کدوم آیندهای متفاوت رو برای شما خواهد ساخت. فرض کنید بتونید به عقب برگردید، تصمیم های مختلفی بگیرید و آیندههای متنوعی رو تست کنید. مجموعا این حرفها مثل یه داستان تخیلی میمونه. اما در طول تاریخ، رویاها و داستانها تاثیر قابل توجهی در شکلگیری فرضیهها و پیشروی علم داشتند. از کجا معلوم یکی از اون داستانها همین نوشته نباشه؟!
نظر شما چیه؟ آیا این داستانپردازی میتونه درست باشه؟ آیا میشه در زمان سفر کرد؟
به نظر من اینکه بشه با کمک یک سری نقشه های کیهانی تو زمان سفر کرد فرضیه ای کاملا درسته و حتی ممکن است تا چندین سال دیگه امکان پذیر بشه. تا حدودی مثل این نظرتون تو فیلم میان ستاره ای این فرضیه مطرح شد تا حدودی که توجه زیادی در بر داشت اینکه انسان به کمک یک سری قوانین فیزیک به راحتی بتونه از بعد زمان خارج بشه و با کمک همین قوانین در بند بعد مکان هم نباشه.چیزی که مشکل اصلی ماست اینه که ما درگیر بعد زمان و مکانه و شاید بقول شما همین محدودیت ما با ساعت باعث شده خودمون رو درگیر و پایبند این ابعاد کنیم.اتفاقی که باهاش روبرو هستیم این تسلط در بعضی عرفا هست طوری که میگن طی الارض یا هرچی مثل این دارند هر چند به نظر چیز عجیب و غیرقابل باوری هست ولی بنظر من درصورتی که بشه از قید این دو بعد دراومد هر کاری امکان پذیره و مثالی مانند این رو هم در سفر به زمان میتونیم تجربه کنیم
مرسی از نظرتون.
به هر روی، زمان همیشه ابهام جذابی داره که من رو به فکر وا میداره و ازش خسته نمی شم. ممنون که با همفکری تون در کنارم هستید.
از نظر تئوری امکانهایی وجود داره ولی به نظر نمیاد نتایج این تئوریها در نهایت به عنوان یک نطریه بنیادی در فیزیک باقی بمونن. ولی به شکلی بسیار خام نظرم رو میگم:
یک دیدگاه به نسبت معقولتر، رابطه زمان با انتروپیه. معنای این رابطه به شکلی سطحی، به این معنی که زمان حاصل یک فرآیند انتروپیک هست که در اون به شکل کلی در سیستم جهان به معنای فیزیکی و مادی، بینظمی در حال افزایشه و تک جهتی بودن زمان به نوعی با همین روند افزایشی مرتبطه. از این دیدگاه، حتی اگر که در زمان به عقب برگردیم، با احتمالی بسیار بسیار اندک و قابل صرفنظر کردن، قادر به تکرار گذشته خواهیم بود. یعنی حتی اگر که زمان رو به عقب برگردانیم، سیستم دنیا به شکل برگشتپذیری به عقب برنمیگرده و به حالتی از سیستم خواهیم رفت که معنای گذشته که در ذهن ما هست، رو نداره.
مفهوم این چندان بد نیست: با این دیدگاه سیستم فیزیکی کنونی و آینده، معنایی یکتا نداره و عملا به شکلی تلویحی با این گذار انتروپیک زمانی چیزی بیشتر از یک آینده محتمل رو پیدا نخواهیم کرد! در واقع به معنی انتروپیک همین الان هم، زمان معنا خاصی برای کل سیستم نداره بلکه برای اجزای آماری سیستم به دلیل تفاوت در حالت، زمان به شکل صوری قابل ردیابیه.
باید باز هم نوشته شما رو بخونم و روش فکر کنم.
مرسی از وقتی که گذاشتید
این بهترین توضیحی بود که واسه زمان شنیدم.
چون اصلا نمیدونم زمان ماهیتی داره یا نه
هر وقت صحبت از سفر به گذشته میشه من یه نه بزرگ میاد تو ذهنم.
ما چرا واکنش های شیمیایی که درون بدنمون رخ میده و اکثرا به صورت یک طرفه و بی سمت بی نظمی پیش میره رو لحاظ نمیکنیم.
هیچ وقت نتونستم دوقلوهای پارادوکس رو درک کنم.
چون پیری ما نتیجه عمر سلول های ماست ک خود حاصل فعل و انفعالاتیه که نمیدونم سرعت حرکتشون تاثیری رو کند یا تند شدنشون داشته باشه یا نه
آیندهاش رو نمیدونم ولی یه معمای فلسفی در مورد سفر به گذشته وجود داره که فکر میکنم یکی از معماهای فلسفی است که زنون مطرح کرده. میگه فرضا ما تونستیم به گذشته سفر کنیم. اگه به گذشته برگردیم و جلوی متولد شدن خودمون رو بگیریم ، الان چه اتفاقی رخ میده؟!
در مکاتب علمی مختلف نگاه به زمان متفاوته. به همین دلیل فکر میکنم بر روی ماهیت زمان هم چندان وحدتی وجود نداره.
سلام از این که وقت گذاشتین و این مطالب با ارزش رو قرار داددین ممنونم
به نظر من زمان الان من، هم به گذشته ربط دارد و هم به آینده. کسی که الان شده ایم به گذشته ما بستگی دارد و کسی که خواهیم شد به آینده ما بستگی دارد. باید افسوس گذشته را نخوریم و تنها عبرت بگیریم و استرس آینده رو نداشته باشیم ولی به آینده امیدوار باشیم و با صبر و جدیت آینده ای رو رغم بزنیم که تمام و کمال به اهداف بلندمدتمان برسیم