با اینکه نیاز به خدمات مشاوره و روانشناسی و روانکاوی، برای بسیاری از افراد و به دلایل مختلف، حس می شود، به دلیل هزینه های بالا، بسیاری از آن چشم پوشی می کنند، باید افراد را قانع کرد که به هر زحمتی هزینه کنند یا خدمات را ارزان تر یا مشمول بیمه کرد؟
کشورهای دیگر چطورند؟
من از کشور های دیگه خبر ندارم و فکر هم نکنم در قیاس با کشور های دیگه چندان گرون نیست و حتی ارزونتر هم هست. یه واقعیتی که توی ایران هست اینه که مردم از نظرمالی به شدت تحت فشارن که این موجب شده بعد از اینکه اجاره خونه پول آب، برق و… رو دادن یه چیزی تهش بمونه که برای مصارف واجب زندگی صرف کنن و مراجعه به روانشناس یا روانپزشک برای هیچ کسی در اولویت نیست.
توی آلمان هم هزینه یه جلسه تقریبا بین ۸۰ تا ۱۳۰ یورو هست که تقریبا میشه ۵-۱۰٪ حقوق افراد متوسط جامعه که اکثرا شامل بیمه دولتی نمیشه. مسیله اینه که اینجا هم مردم از مسایل روانی و شخصیتی رنج میبرند ولی از اونجایی مثل بیماریهای جسمی خیلی درد قابل لمس نداره خیلی تو اولویت ها نیست.
به نظرم اینم مثل فرهنگ کتابخونی هست، تا آدمها خودشون اراده نکنند نمیشه مجبورشون کرد. ممکنه در نگاه اول آدم فکر کنه این هزینه بسیار زیادی هست ولی در واقع یه سرمایهگذاری هست که خودش رو تو کیفیت زندگی بهتر نشون میده.
براساس تعرفه نگاه کنیم، چیزی در حدود 50-100 هزار تومان برای هر جلسه. بخوایم مقایسه کنیم با متوسط درآمد، فکر کنم از آمار آلمان کمتر باشه. مشکل بیشتر دو نکته هست: 1- تابو بودن مشاوره یعنی فکر غالب اینه که مشاوره برای مشکلات بسیار حاد هست. در حالیکه معمولا در خیلی موارد قبل از حاد شدن باید به مشاور مراجعه کرد. 2- عدم اعتماد. بسیاری از مسائل روانی در جامعه ما، ناشی از بنیانهای تفکری غالب اجتماعی هست. معمول بر اینه که مشاور و روانشناس فراتر از این بنیانها عمل کنه و خودش تحت تاثیر دیدگاههای اجتماعی نباشه، ولی حداقل در مورد کسانی که تجربه داشتن و باهاشون صحبت کردم، این مسئله به شدت در جامعه روانپزشکی دیده شده. به همین خاطر اعتماد به بیطرفی و عدم قضاوت روانپزشک در جامعه وجود نداره.
فکر نکنم مشکل، هزینه و قیمت دوره های مشاوره باشه. مثلاً تو مراکز درمانی دانشگاهها این دوره ها رایگان هست و هزینه ای واسه دانشجو نداره، در حالی که تعداد کمی ازش استفاده میکنن. مشکل اصلی، حداقل واسه خود من، همونطور که @yousef اشاره کردن عدم اعتماده.
البته به نظر من شرایط مشاوره و روانشناسی در ایران الان بدک نیست. فقط اینکه استفاده از مشاور و روانشناس رو میذاریم واسه لحظات خیلی حساس یا شرایط بحرانی.
یه مقدار تفاوت بین بنیان وجودی رواندرمانی در ایران و جامعههای نرمال از نظر شرایط محیطی وجود داره. درمان وقتی معنی پیدا میکنه که ناشی از حالتی موقت، قابل رفع یا قابل گریز، باشه. وقتی شرایط روانی اجتماع حاد هست، حتی براساس آمار نه چندان قابل اعتماد رسمی، درمان مسائل روانی معنی خاصی نداره. به نظرم قبل از اون باید شرایط ایجاد کننده این سطح وسیع از مسائل روانی رفع بشن، وگرنه خیلی زودتر از قبل همون مشکلات برای فرد به وجود میاد. چرخه در اینجا ایجاد شده که کسانی که برای رفع این مسائل باید اقدام کنن، به نظر نمیاد خودشون مصون باشن از تبعات این روند.
واقعیتش من اصلا توجیه مهرداد رو دوست ندارم. ادمی که مریص میشه هرچقدرم مشکلات مالی داشته باشه از یه جاییش میزنه و خرج اون میکنه.
مشکل اساسیه ما اینکه واقعیتش نمی دونیم چقدر این موضوع مهمه و این از صدر تا ذیل تو کشور ما گسترش یافته چرا که حتی وزارت بهداشت و درمان چیزی تحت عنوان خدمات مشاوره ای رو پوشش نمی ده.
در جامعه مدرن و صنعتی که همه ما بنوعی در معرض بسیاری از مشکلات و مسائل روحی قرار داریم بنظر من مشاوره باید هزینه کمتری داشته باشه و حتی تحت پوشش بیمه قرار بگیره تا همه بتوانند از خدمات مشاوره ای استفاده کنند.
بله هزینه هاش بالاست.
به نظر من مقایسه ی مشاوره روان با پزشکان جسم صحیح نیست.
وقتی بحث مشاوره و روانکاوی مطرح میشه، نیازی نیست شما به یک مشکل حاد روانی دچار باشید. شما ممکنه برای یک اختلاف با همسر، یک ناتوانی در برقراری ارتباط موثر، عدم توانایی در کنترل هیجانات و حتی نحوه ی آموزش مسائل جنسی به نوجوانتون و هزار مسئله ی ریز و درشت دیگه که به پررنگی مشکلات جسمی نیست، بخواهید به مشاوره مراجعه کنید و از راهنمایی هاش بهره ببرید.
هرچند هنوز فرهنگ رفتن به جلسات مشاوره و روان درمانی کاملا جا نیفتاده ولی خیلی نسبت به سالهای قبل بهتر شده.
با اینحال مدت زمان کم هر جلسه و لزوم تکرار و مداومت جلسات و هزینه های اون واقعا مشکل هست و خیلی ها رو از پیگیری سلامت رفتاری و روانی بازمیداره.
خبر خوشی که جدیداً میشنوم این که که خدمات روانشناسی و مشاوره تحت پوشش بیمه تکمیلی قرار گرفتهاند.