این یکم پیچیدگی در مورد درک «هوش مصنوعی» رو مطرح میکنه. واقعیت اینه که جدا از بلوفهای بسیار زیاد، هوش به معنی الگوریتمی به رباتهای منتقل شده و این صرفا پیشرفتی در قبال ماشینها بوده و نه یک کار خارقالعاده که مرز شکسته بشه. بنابراین با این دیدگاه، رباتها:
از لحاظ سرعت و قدرت بهتر از ما خواهند بود.
از لحاظ سرعت محاسبات بهتر از ما خواهند بود.
از لحاظ درک و فهم عمیق اتفاقی نخواهد افتاد. حتی اگر اتفاقی هم بیوفته، در نهایت در سطح انسان خواهند بود.
معنی این احتمالا اینه که رباتها ابرانسان نخواهند بود بلکه ابرحیوان خواهند بود (به معنی نبودن هوش سطح بالا).
به همین خاطر بسیار وابسته به برنامهریزی اولیه هستن که در تکامل و زیستِ رباتی چه چیزی رو میخوان کمینه کنن.
دلیلی نمیبینم که بخوان به طبیعت کاری داشته باشن، چون نیاز غذایی ندارن ولی ممکنه نیاز انرژیی که دارن همون داستان ضربه غیر مستقیم رو وارد کنه.
البته اتفاقی برعکس هم محتمله: طبیعت تاثیری در زندگی رباتی نداره در نتیجه حفظش اولویتی برای اونها نخواهد داشت!
بسیار بعیده که الزاما به دنبال فتوسنتز برن چون در مقابل سولار سل موثر، کاری پیچیده با دستاوری کم به حساب میاد. البته ممکنه به عنوان یک روش جایگزین در نظر بگیرن (مثل داستان انسان و چربی). از این نظر بیشتر فکر میکنم به سمت حشرات و تکنیک بال (که در اصل برای جذب بهینه انرژی هست) برن!
نکته تعیین کننده زمان غلبه نهایی هم هست. در اون زمان، آیا تولید هر چه بیشتر ربات و مصرف انرژی بالا هنوز برقرار خواهد بود یا نه برنامهریزی متفاوت صرفا براساس کنترل جمعیت رباتها و بهبود تولید و مصرف انرژی توسعه پیدا کرده. برای طبیعت مورد اول مهلک خواهد بود ولی مورد دوم میتونه برعکس بسیار موثر باشه.
سئوال جالب اینه که آیا امکان انقراض رباتی هم در این حالت وجود داره؟