تنهایی به تنهایی بد نیست. بعضی وقتا آدم نیاز داره تنها باشه تا بیشتر با خودش باشه و اموراتی که دوست داره انجام بده. به نظرم نباید خیلی طولانی باشه و در نتیجهی دوری از آدما باشه.
بعضی آدما حتی وقتی دور و برمون کلی آدم هست باز هم احساس تنهایی میکنن، به نظرم این نوع تنهایی به معنی اینکه کسی دور و برت نیست و بی کسی و هیچ کس تو رو نمیفهمه، به هیچ وجه خوب نیست و اعلام یه زنگ خطره که باید بری سراغش و ریشه یابیش کنی. شاید از این برمیاد که به هیچکسی اعتماد نداری یا خود بزرگ بینی.
خیلی بستگی به شرایط و تکرر این مسئله داره. اگر که در هر شرایطی این احساس با آدم باشه، میشه به نحوی اون رو گریز از شلوغی در نظر گرفت که باعث میشه سیستم ذهنی و روحی فرد رو آزار بده. معمولا آدمهائی که از ذهن بیشتر استفاده میکنن و نیاز به آرامش ذهنی دارن، از این تیپ هستن. در بعضی از شرایط، جدا از تیپ شخصیتی فرد نیاز داره احساس آرامشی داشته باشه که معمولا بعد از یه فشار شدید پیش میاد.
راه حل خاصی به نظرم لازم نداره و نمیشه گفت خوب هست یا بد. حتی در مورد بعد از فشارهای روانی شدید، لازم هست. ولی معمولا اگر تجربه همنشینی با کسی پیش بیاد که رعایت لازم رو انجام بده، علاقه به تنهائی میتونه تعدیل بشه . خطرات خاص خودش رو البته به همراه داره که توجه بهشون میتونه کمک کنه به آرامش ذهنی.
اگر مورد خاصی مد نظر دارید بهتره روشنتر مطرح کنید تا بشه بهتر بحث کرد.