من حدس میزنم که نوعی عرفان منظوره. البته با عرفان ناآشنا نیستم ولی عرفان «شاگردپرور» هست یعنی هم مسیر داره هم معیار (وگرنه قابل انتقال نیست). قابل آزمون هست و گزارهی قابل اثبات یا رد ارائه میده.
حرفم اینه که ادراکی که نه قابل آزمون باشه و نه قابل انتقال، ممکنه وجود داشته باشه ولی
با هر چیزی با همین خصوصیات قابل جایگزینیه. یعنی میتونه مجموعهای از حالتهای انسانی باشه که همین خاصیت رو داره و با هم اشتباه گرفته میشن و کسی نمیتونه بگه که شخص اشتباه کرده چون اون موقع به معنی قابل آزمون بودنه.
قاعدتا اثری مشهود روی خود فرد یا دنیای اطرافش نداره (اگر که داشت همون رو میتونید به شکل نمادی برای رسیدن به اون حالت در نظر بگیرید).
برگردیم به اصل سئوال:
اگر واقعیت به معنی دیدن پدیده یا نشانهای از اون باشه، ادراکی که دارای این خاصیت باشه که از عقل و حس خارج باشه، به معنی فلسفی وجود نداره. چون وجود با همین تعریف شده.
حالا اگر تعریف وجود رو گسترش بدید به این حوزه که میتونه چیزی فرای حس و عقل (غیرآزمون پذیر) وجود داشته باشه، مشکلی پیش نمیاد. بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته؟
جدا از واقعیت، در مورد حقیقت انتزاعی هم این کار رو به نحوی میتونید انجام بدید. این حقیقت انتزاعی که «با فرض ریاضیات معمول، ۲+۲=۴» تفاوتی با این نداره که «با فرض اینکه ریاضیات معمول برقراره و من شام خوردم، ۲+۲=۴»! یعنی به واقعیتها و حقایق چیزهایی رو اضافه کردید که اثری روی نتیجه ندارن!
تفاوت کار در اینجاست که دل باید آمادگی پذیرش این حرفها را داشته باشه با عقل و منطق جور در نمیاد.من و شما وقتی کسی حرف میزند میشنویم علم هم بلندی و کوتاهی موج صوت و فاکتورهای دیگر مثل فرکانس و تواتر و… را میسنجد ولی حضرت مولانا میفرماید :
بوی کبر و بوی حرص و بوی آز / در سخن گفتن بیاید چون پیاز .
یعنی حضرت سه جور بو را در یک سخن ادراک میکند .یاحکایت چشم عاقبت بین اینها عوالمیست که باید در شرایطش تمرین داشته باشی تا ادراک کنی.
هر کسی هم ادراکهای خودش را خواهد داشت که بنا به ظرفیتش و میزان علاقه اش و ارادتی که داره ادراک میکنه ولی چیزی که مسلمه اینه که هیچکس دست خالی بر نمی گرده
حضرت حافظ میفرماید : طفیل هستی عشقند آدمی و پری / ارادتی بنما تا سعادتی ببری.
چند نوع میوه داریم که اسمشون خیار باشه؟؟؟
چرا وقتی داری خیار میخری بعضی ها رو کنار میزنی، بعضی ها رو انتخاب میکنی؟
در صورتی که اسم همشون خیاره.
برای درک حس شهود باید گازش بزنی.
واقعیت به زاویه دید بستگی داره پس نسبی است و هیچگاه خارج از عقل و حواسه پنجگانه نیست.
حقیقت جدای از واقعیت است و برای درکش فراتر از عقل وحس نیاز است
وجود، واقعیت است اما ممکن است حقیقت نباشد.
یک میله عمودی را تصور کنید که یک میله افقی روی آن است. از زوایای مختلف چه می بینید. حال این میله عمودی را باسرعت بچرخانید میله افقی نیز شروع به چرخش می کند. از زوایای مختلف چه می بینید؟
از زاویه بالا نگاه کنید آیا یک دایره می بینید؟
این دایره واقعیت دارد،آیا حقیقت نیز دارد؟
ما انسان ها خیلی وقته از خود اصلیمون دوریم، انسان واقعی تنها روحه.
تنها موجود فیک عالم فانی انسانه، تا زمانی که برگردیم به جایی که واقعا لایقمون باشه.
چیز عجیبی نیست، فقط ما خودمونو گم کردیم…
این چیزا که ما میسازیم و اسمش رو موبایل و لب تاب و … فلان میزاریم قول و قراریه که ما انسان ها بین خودمون گذاشتیم وگرنه انسان اصلا به موبایل و اینترنت و… نیاز نداره…
فقط باید آدم خوبی باشیم😇