تفاوت ظریفی بین این دو وجود داره و فلسفهباز ها معمولا بین ِ این دو میتونن خیلی خوب تمایز قائل بشن. برای همین ممکنه فیلسوفی رو ببینین که با یک ادعا کاملا موافق باشه، اما استدلالی که سعی در اثبات اون ادعا داره رو کاملا نقض کنه و زیر سوال ببره.
ما در مخالفتمون با یک نظر و نقد یک عقیده، بیشترین توجهمون به کدوم سمته؟
آیا بیشتر نقصهای موجود در خود ِ ادعا رو جستوجو میکنیم؟ یا نقصهای موجود در استدلالهای پشتِ اون ادعا بیشترین توجه ما رو جلب میکنه؟
به نظرتون توجه به این نکته نمیتونه نوعی تعادل و عدم جدال به خصوص در بحثهای حساس در ما به وجود بیاره؟ اگر ما احساس کنیم و فرض رو بر این بگیریم که شخصی که ما رو نقد میکنه لزوما با حرف و عقیدهی ما مخالف نیست، بلکه به استدلال ِ پشت عقیدهمون اشکال وارد میکنه، آیا در بحث ملایمتر و آرامتر ظاهر نمیشیم؟ (همین سوال صادقه برای وقتی که خودمون در موضع مخالف قرار میگیریم.)
چهطور میشه توجهها رو بیشتر به سمت استدلالهای افراد سوق داد، تا ادعاهاشون؟
دنبالهی موضوع با هوچیگری در فضای مجازی چطور برخورد کنیم؟