ازدواج در فرهنگ ما، هدف، الزام و يا يك گزينه هست واسه دختر و پسر؟؟؟
در ادامه موضوع آیا ازدواج کردن بیمعنی و مفهوم است؟
ازدواج در فرهنگ ما، هدف، الزام و يا يك گزينه هست واسه دختر و پسر؟؟؟
در ادامه موضوع آیا ازدواج کردن بیمعنی و مفهوم است؟
آخ جون بازم یه بحث چالشی دیگه. هرچند به نظرم باید بپرسی ازدواج باید الزام باشه و یا یک گزینه. چون در فرهنگ ما این که ازدواج یک الزام کاملا مشخصه. یه تعریف کوچک از فرهنگ هم بدی بد نیست.
در پاسخ به سوال اصلی، ازدواج به وضوح در ایران یک اجبار از سمت جامعه است، و نه انتخابی از سمت افراد اون جامعه.
در پاسخ به نکتهی خوبی که @bahram راجع به فرهنگ مطرح کرد، فکر میکنم بیشتر از فرهنگ اینجا استریوتایپ منظوره، یا قضاوتی که از رفتار ما ایرانیها، به خاطر ایرانی بودنمون، داریم.
به استریوتایپ ما ایرانیها نگاه کنیم میبینیم سبک زندگی غالب در ایران، جمعگرایی[1] هست: زندگی که درش سادهترین و شخصیترین تصمیمهات تحت تاثیر جمع آشنایان و یا جمع غریبههای دنیای اطرافت تحت تاثیر قرار میگیره و همجامعه بودن به شکل مستقیمی تعهد با خودش به همراه میاره.
مثال مشهودش وقتی هست که یه خانم میره خرید مانتو و به دلیل اینکه تصور میکنه مانتوی روشن از نظر دیگران جلف هست، مانتوی مطلوبش رو نمیخره و خودش رو به رنگ تیره محدود میکنه.
ولی در تقابل با این صحبتای بالا، امیر مهرانی بحث جالبی رو مطرح کرده بود که به نقش خودمون در ایجاد این جامعه و نگاه جمعی اشاره میکنه:
کلماتمان را تغییر دهیم و تعمیمها را متوقف کنیم
سبک زندگی تغییر کرده و کماکان در حال تغییر است. نقش افراد در شکلدهی جامعهشان (در هر ابعادی) پررنگتر میشود. رشد فرهنگ یک جامعه رابطه مستقیمی با میزان استریوتایپها دارد. ما بهسادگی در درک حقیقت دچار همدلی با دیگران میشویم و همان حرفهایی که زده میشود را میپذیریم و به وزن و تاثیر کلماتمان و تکرار آنها در شکلدهی یک باور اجتماعی آگاه نیستیم. اما اگر قصد داریم این جامعهای که در آن زندگی میکنیم بهبود پیدا کند، روبهجلو حرکت کند و ما جایگاه خود را در دنیا پیدا کنیم باید از تغییر رویکرد خودمان فرای جریانهای سیاسی شروع کنیم. هرکدام از ما میتوانیم در تغییر کیفیت زندگی خود و اطرافیانمان سهم داشته باشیم.
Collectivistic ↩︎
فراتر از فرهنگ محلی_ملی ، میتوانیم سوال کنیم آیا ازدواج در فرهنگ انسان و جز طبیعت انسان است یا خیر؟!
بنده معتقدم ازدواج آمیخته با سرشت نیک بشر است و هیچ نهادی پاکتر و سالمتر از خانواده برای بقای نسل ، تربیت انسان و ارضای امیال جسمی و روحی نیست. برهم خوردن خانواده مساوی است با برهم خوردن نظم طبیعی بشر و آلترناتیوی وجود ندارد. به عقیده من یک الزام است که طبیعت انسان آن را ملزم کرده است.