از روی خط آدم ها، چه چیزهایی درباره شون میفهمیم؟
این سوال خوبیه به نظرم لینک بشه توی یه موضوع جدید حسابی صحبت کنیم راجع بهش
خط من خوب نیست همه میگن دست چپ ها خوش خط نیستن اما من فکر میکنم خطاط های حرفه ای دست چپ و راست براشون بی معنی باشه و با هر دستی که مینویسن خوب مینویسن.
چند تا مورد روی خط تاثیر میزاره.
چقدر در طول روز با مداد یا خودکار مینویسیم؟ تمرین دست ما چقدره؟
حالات روحی ما موقع نوشتن چطوریه؟
شخصیت ما چیه؟ تاثیر زیادی روی دست خط ما داره.
چرا می نویسیم؟
بدخط هستیم یا خیر؟
آیا خوانا بودن نوشته برای اینکه بگوییم فرد خوش خط است کافیست یا حتما باید زیبایی منحصر به فردی را در نوشته بیابیم؟
موقعیت اجتماعی ما چیست؟ دکتر هستیم یا معلم؟ مدیر هستیم یا کارمند؟ رییس جمهور یا کفاش؟
با تمرین همه چیز قابل تغییره همینطور دست خط.
فقط میمونه انگیزه اش که به مواردی که بالا گفتم بر میگرده.
با روش بازی با اعتماد به نفس کودکان معصوم رو اهلی میکنید؟
من فکر میکنم اگر دست خط در اثر آموزش خیلی عوض نشده باشه، میتونه بعضی جنبههای شخصیتی رو نشون بده. مثلا کمتر دیدم کسی رو که هوش ریاضی و تحلیلی بالایی داشته باشه و همزمان دستخط خوبی هم داشته باشه. این حالت رو عموما توی چپدستها میشه دید که اگر هم بخوان خوشخط بنویسن فشار بسیار زیادی رو تحمل میکنن!
در بین خطاط ها یه شعری خیلی معروفه
داند آنکه آشنای دلست / که صفای خط از صفای دلست .
این به آن علت است که کسی که هزینه میکند تا با آموختن خط خوش معانی بلند را برجسته کند شایستگی صفای دل را نیز پیدا می کند.
و دیگر اینکه چون در خوشنویسی جملات خوب و نیک نگاشته میشود به مرور در نیک سخن گفتن و نیک اندیشی فرد تاثیر مثبت دارد
چه سوال سختی
اهلی کردن انسان یکمی یه جوری بنظر میرسه برام
منظورتون چیه ازش؟
بازی با اعتماد به نفس
جدی زیاد نفهمیدم سوال چی بود
این سوال جابجا شد،
اهلی کردن فرایندی هست که روی همه ما انجام شده،
در کودکی وقتی برایمان تصمیم میگرفتند، گاهی متوجه میشدیم و میخواستیم جلوی این کار را بگیریم، پس طغیان میکردیم. چون میخواستیم جلوی محدود شدن آزادیمان را بگیریم.
هر گاه کار بدی میکردیم تنبیه میشدیم، اخم میدیدیم، قهر میدیدیم. و هرگاه کار خوبی از دید بزرگترها میکردیم آفرین میگرفتیم.
تلاش میکردیم پدر و مادر یا برای فرزندان چندم، برادر یا خواهر را خوشنود کنیم،
بعد نوبت به معلمان،
سپس دوستان،
بعد استادان،
این فرایند اهلی شدن ما بود.
گاهی برای اهلی کردن از اعتماد به نفس استفاده میکنیم،
برای من صحبت از اعتماد به نفس چیز ترسناکیه، شاید اشتباه باشه. ولی گمان کردم این هم به مطیع کردن کمک میکنه. و البته شخص مطیع دیگه تخیل میکنه؟ نمیدونم! آیا دیگه درخواست میکنه؟
فکر کنم یک موضوع جدید باید باز کنم.
من فکر میکنم اون چیزی که شما در موردش حرف میزنید، «اقتدار» باشه نه اعتماد به نفس. این دو مفهوم جدا هستند، یکی مفهومیه که در ارتباط شخص و هدفهای شخصی مطرح میشه (اعتماد به نفس)، اون یکی در روابط بین انسانی (اقتدار). دیکته کردن رفتارها و دیدگاهها به دیگران از طریق اقتدار صورت میگیره نه اعتماد به نفس.
فکر کنم باید موضوع رو مستقل مطرح میکردم.
یعنی الان هرکسی که تحصیل کرده اس یا داره چیزی رو از کسی یاد میگیره مطیع و اهلی شده؟
من حداقل توی مثال جا نمیشه شخصیتم شاید اشتباه برداشت کردم.
اگر یه بچه رو از اول بندازیم تو جنگل بزرگ بشه بدون پدر و مادر و خونه و خانواده و شهر و تکنولوژی، اگر زنده بمونه مثل انسان های اولیه خواهد بود با این تفاوت که ضریب هوشی بالاتری داره و میتونه برای خودش ابزارها یا چیزهایی رو خلق کنه. اما نه زندگی اجتماعی یاد گرفته نه فرهنگ اجتماعی رو بلد شده و و و و خیلی چیزهای دیگه.
به نظرم این آموزش ها و مفاهیمی که تلاش میشه از کودکی به بچه ها یاد داده بشه، تلاشیه برای تکامل یافتن و جلوتر رفتن. آیا ۵۰۰ سال پیش همون چیزهایی رو به بچه میگفتن که الان میگن؟ قطعا نه. اما اگه ۵۰۰ سال پیش اون آموزش ها نبود الان ما اینجا بودیم؟ بازهم قطعا نه
اهلی کردن معمولا در شرایطی به کار میره که با یه موجود وحشی طرف باشیم. گوسفند و گاو رو نمیشه اهلی کرد چون اهلی هستن. یا مثلا طوطی رو نمیشه اهلی کرد چون اهلی هست و راه غذا خوردنش شکار جانداران دیگه نیست، اما با آموزش میشه دستیشون کرد و دنیا رو جور دیگه ای بهشون نشون داد.
آیا مرغ عشق در طبیعت زنده میمونه؟ من میگم نه زیاد چون پرنده کوچیک و ظریفیه و حتی کلاغ شکارش میکنه.
حالا اگه ما توی خونه مرغ عشق نگهداری کنیم و بهش یاد بدیم که بیاد روی شونه ما بشینه از سر و کولمون بالا بره اهلیش کردیم؟ به نظرم نه
ما فقط دست آموزش کردیم خودش اهلیه
یادمه میرفتم کاراموزی تو شرکت،مردی ک اونجا کار میکرد کپ کرد وقتی از رو دست نوشته وامضاش کلی چی براش گفتم کاملا منطقی براش توضیح دادم
هیچی دیگه تا اخر کاراموزی راحت تقریبا هیچ کاری نمیکردم خیلی خوش گذشت
با ذوق وتفکر هنری دارین ولی فانتزی رفتار نمیکنین،اهل مد نیستین وبه اون چیزی ک باهاش راحتین قانعین
مهربونوانعطاف پذیرین
و کارهای نسبتا سختو شما زودیادمیگیرین
انتهای کارهابب ک شروع کردین خیلی براتون مهمه ک خوب تموم شه ویه پایان راضی کننده
احتمالا نقاشیتون خوب باشه
اصلا دوس ندارین با قوانین مرسوم عوامی زندگی کنیین وهرجور باب میلتون وخلاف عرف نیس پیش میرین
جایگاه خودتونو میدونین وشاید کمی از کنجکاوی تو زندگی دیگران بدتون نیاد ولی فقط کنجکاوی ن دخالت
حرفای تیکه دارو زود میگیرین اصطلاحا دوهزاریتون بالاس
حتما جوانین وبا انرژی معمولی
بلند پروازی هاتون رو بروز نمیدینو محتاطین
همینقدر حوصله ام شد بنویسم
البته تاکید میکنم اینا حدسه فقط
عالیه.
میشه از رو دست خط من هم یه حدسی هم از شخصیت من داشته باشین ممنون میشم
لطفا بیشتر نکات منفی رو بفرمائید. اگه لازمه امضا رو هم بنویسم تا بهتر معلوم بشه
خیلی دوست دارم بدونم این حدس هایی که میفرمایید
(من که میدونم حدس نیست ) از کجا منشا میگیره برای همین دست خط داغان! خودم رو (قابل خوندنه)
میفرستم. منم بزارید توی نوبت
میشه به خیلی از رفتارها و عاداتش پی برد ولی باید همه جوانب سنجیده بشه و حالات اون لحظه ش و شرایط موجود لحاظ شه مثلا؛ یکی با یه خودکار پر رنگ مینویسه
و شاید برداشت بشه که این فرد عصبیه یا فردی بخاطر محدودیت کاغذ ریز مینویسه یا به دلیل استرس اون لحظه نامرتب مینویسه ولی شاید شخصیت آرومی داشته باشه ، یا شاید هوا سرد بوده اون لحظه عجله داشته و…
البته ؛ احتمال این هم وجود داره با همون دستخط شخصیت اصلیش بروز پیدا کنه و چیزی که به ظاهر پنهان میکرده آشکار بشه