در موضوع چجوری یه فردی برونگراست و یکی درونگرا؟ ژنتیکیه یا اکتسابی؟ پاسخی مطرح شد:
این پاسخ سوالی برام ایجاد کرده: ریسک پذیری در افراد برونگرا چگونه کنترل میشه؟
در موضوع چجوری یه فردی برونگراست و یکی درونگرا؟ ژنتیکیه یا اکتسابی؟ پاسخی مطرح شد:
این پاسخ سوالی برام ایجاد کرده: ریسک پذیری در افراد برونگرا چگونه کنترل میشه؟
دقیق متوجه نشدم منظور سوال از کنترل ریسک پذیری چی هست.
اگه منظور سوال تمایل بالاتر به ریسک پذیری در افراد برونگرا نسبت به افراد درونگرا هست، خانم سوزان کین در کتاب «سکوت، قدرت درونگراها» اشاره میکنن که اتفاقا درونگراها هم به اندازه برونگراها ریسک پذیر هستن، فقط مدل کارهایی که برای ایشون ریسک حساب میشه متفاوته.
درونگراها معمولا ریسکهای حساب شده رو در پیش میگیرن، یعنی پیش از برداشتن قدم، اول خوبی ها و بدی های مرتبط با اون کار رو لیست میکنن و بعد از تحلیل کافی، تصمیم میگیرن. درونگراها کمتر از برونگراها دنبال لذت آنی و نتیجهی در همون لحظه هستن. در ضمن درونگراها حواسشون هست که تعصب و یا اعتقاد فردی شون روی تصمیمگیری شون تاثیر چندانی نذاره و مدام در حال خودارزیابی هستن.
این اتفاقا پوئن مثبت درونگراها برای کسب و کارهاست، چرا که تو یه کسب و کار شما باید ریسکهای حساب شده رو بپذیرین. اخیرا مقالهای در زومیت خوندم دربارهی رهبرهای بزرگی که درونگرا هستن، بعید میدونم کسی مخالف این باشه که رهبری یه گروه یکی از بزرگترین ریسکهایی هست که افراد میتونن بپذیرن.
البته تحقیق هایی هم هستن که نشون میدن بعضی رفتارها که به ریسکپذیری تعبیرشون میکنیم، از طرف برونگراها بیشتر بروز داده میشن. مثلا در این تحقیق از مجله ی توسعه انسان و روانشناسی کودک در اسپرینگر نشون دادن که امتیاز بچه های برونگرا تو بروز نگرانی کمتر بوده، و یا طبق این تحقیق از مجله یادگیری زبان که تایید میکنه موقع یادگیری زبان دوم، افراد برونگرا بیشتر از زبانی که در حال یادگیریش هستن در محیط های خارج کلاس زبان استفاده میکنن و یا احتمال اینکه به گروه های یادگیری خودآموز زبان بپیوندن خیلی بیشتره.