سوال جالبیه. و در پاسخ بهش پیشنهاد میکنم این ویدیو رو درباره ی تفاوت درونگراها(introvert) و برونگراها(extrovert) مشاهده کنین:
خیلی کلی بخوام بگم درونگرا بودن یا نبودن، به طرز عملکرد مغز افراد و در نتیجه ژنتیک بستگی داره.
چیزی که دوستان اشاره کردن که با تمرین میشه تغییرش داد، میزان اجتماعی بودن هست. ما میتونیم درونگرا باشیم و در عین حال اجتماعی.
در ضمن اینکه درونگرا و برونگرا بودن دو حالت حدی هست و هر کدوم از ما در هر لحظه از زمان مقداری درونگرا و مقداری برونگرا هستیم که این مقدار به فاکتورهای درونی و بیرونی-محیطی بستگی داره. ولی به طور کلی ما یه ترجیحی داریم، که همون حالت غالب شخصیتمون هست و از اون به درونگرا و برونگرا بودن یاد میشه.
فاکتورهای مختلفی در مغز افراد درونگرا و برونگرا وجود داره، از جمله
- واکنش متفاوت مغز افراد به دوپامین و استیلکولین،
- مسیری که یه پیام در هر کدوم از مغز این دو دسته افراد طی میکنه تا دریافت شه،
- حجم متفاوت مادهی خاکستری مغز ایشون.
مثلا مغز افراد درونگرا و برونگرا به شکل متفاوتی به دوپامین واکنش نشون میده، وقتی دوپامین آزاد میشه، ما رفتار پرریسکتری رو در پیش میگیریم و دنبال فعالیتهایی میریم که سطح هیجانمون رو بالا میبره. سطح دوپامین مغز درونگراها و برونگراها یکسانه، ولی واکنش مغز به آزاد شدن اون یکسان نیست. در برونگراها فرد با آزاد شدن دوپامین جایزهی بیشتری دریافت میکنه.
به همون سبکی که افراد فیزیک بدنی متفاوتی دارن و گاهی بهتره بعضی نتایج از این فیزیک بدنی متفاوت رو بپذیرن، درونگرا و برونگرا بودن رو هم میشه به عملکرد متفاوت مغز ربط داد و رفتار متناسب با این تفاوت رو پذیرفت. مثلا فکر کردن بیش از حد، به راحتی با سطح متفاوتی از سلولهای خاکستری قابل توضیح هست.
این تفاوتها اتفاقا میتونه کمک کنه تا افراد مهارتهای متفاوتی رو در خودشون ارتقا بدن:
البته منظورم این نیست که چیزهای جدید یاد نگیریم، صرفا خودمون رو سرزنش نکنیم بابت عملکرد متفاوت مغزمون که ناشی از ژنهای متفاوتمون هست و روی چیزی سرمایهگذاری کنیم که درش بهتر و موفقتریم.