بعضی اوقات هست یهو دلت میخواد یه جای خاصی باشی که دسترسی نداری به اونجا.
اگه همین الان می تونستی چشماتو ببندی و با سرعت نور بری اونجا، کجا می رفتی؟!
دنبالهی موضوع چطور میشه طی الارض کرد؟
بعضی اوقات هست یهو دلت میخواد یه جای خاصی باشی که دسترسی نداری به اونجا.
اگه همین الان می تونستی چشماتو ببندی و با سرعت نور بری اونجا، کجا می رفتی؟!
دنبالهی موضوع چطور میشه طی الارض کرد؟
نمیشه طی الطول کنیم؟
شاید بخوام برم بیرون از کره زمین واسه همین ممکنه طی الارض جواب نده
همین الان میرفتم دفتر مدیرعامل گوگل فرود میومدم یکم چکی و لگدیش میکردم که این چه وضعیتیه تا من حالتو نپرسم تو نباید حال مارو بپرسی؟ بعدش تا وقتی مغزش هنگه که من کیم اونجا چیکار میکنم سریع غیب میشم میرم توی جکوزی کنار بیل گیتس احترام بزرگتر واجبه چکی و لگدیش نمیکنم. به جاش میگم اگه همین الان اسناد محرمانه گوگل رو برات بیارم چقدر سر کیسه رو شل میکنی؟ اون میگه: what do you want from me i cant understand what you mean
اون لحظه اس که میفهمم فارسی بلد نیست بی سواد خان!
بهش میگم how much do you shol the head of bag for some classified information about Google?
باز چهار چشمی نگاه میکنه اونجاس که در حین غیب شدن یه لگدی ول میکنم که شاید بخوره توی کلیه هاش
دوباره توی گوگل ظاهر میشم. این سری مدیر عامل چون قیافمو تشخیص میده میگه
Wait wait… How could you do that?
من میگم do what?
اون میگه
Blinking here
منم میگم
Thats simple. I use padpors every day!
اون لحظه اس که یه عینک آفتابی میاد روی چشمام و یه سیگار برگ میاد روی دهنم و با آهنگ smoke weed every day آقای اسنوپ داگ صحنه به پایان میرسه
فیلم نامه نویس خوبی میشی
راستی ، سر راهت یه سر هم به دونالد بزن اونم حسابی چَکی ش کن
جالب بود
جلال این چه کاریه
این همه جای خوب واسه گشت و گذار هس نکن اینکارو رو:sweat_smile:
جنگل آمازون
خانه بابابزرگ اولین جایی بود که میٰرفتم.
وای چه خوب!
چند روز پیش از جلوی خونه بابابزرگ رد میشدیم، حیف که عموجانمان خانه رو فروخت! حسرت خوردیم و گفتیم زنگ بزنیم و از صاحب خانه اجازه بگیریم تا نگاهی به خانه بیندازیم و خاطری تازه کنیم…
اگر می توانستم طی الارض کنم، میرفتم ژاپن یک ساعت در کلاس درس شان می نشستم و بعد هم فرانسه و سوئد.
نهایتا خدمت استاد عزیزم خانم عفتی جانم میرسیدم و عرض ادبی می کردم و تجارب ام در این سه سفر را با او در میان می گذاشتم
الانِ الان میرفتم مشهد!
مشهد که طی الارض نمیخواد خووووب! اون قدر قطار و هواپیما و سایر وسایل نقلیه تو مسیر مشهد هست که … .
کجای مشهد میرفتی؟
انقدر گرفتاری روزمره هست که نمیتونی از دورترین نقطه کشور هروقت دلت خواست بری مشهد… گاهی لازمه طی الارض کنی در یک آن اونجا باشی!
میرفتم حرم… روبروی اون گنبد طلایی. مینشستم رو زمین. ادما رو نگاه میکردم
چه خوب!
فکر می کردفقط خودم ازین خواسته ها دارم
من اگه میتونستم الان طیالارض کنم میرفتم تهران. چون الان سوار اتوبوس انزلی-تهرانم و اتوبوس مسافراش کمه و راننده یک ساعته که تو رشت معطلمون کرده که مسافر بزنه. عین خیالش هم نیست که مردم کار و زندگی دارن
فکر کنم همه جای دنیا میشه با هواپیما رفت این دورو زمونه .
من دلم میخواد برم به نزدیک ترین سیاره ای که تمدن هوشمند داره .
شاید چند سال اول روم فقط آزمایش انجام بدن و خیلی بهم خوش نگذره . ولی خوب بعد از چند سال دیگه بهم راه و روش های سیارشون رو یاد میدن و منو از خودشون میدونن و اینجوری همیشه کانون توجه هستم تو اون سیاره بدون این که نیاز باشه کار خاصی انجام بدم . هر وقتم حوصلم سر رفت برمیگردم سیاره خودمون .
به نظرم طی الارض ممکنه ولی فقط برای روح نه جسم… قبل از خواب به اون جایی که دوست داری فکر کن و اون جا رو تصور کن خیلی دقیق به جزئیاتش فکر کن و به هیچ موضوع دیگه ای جز اون چیزی که میخوای فکر نکن توی اون خلسه ی قبل خوابت روحت اونجاست و چه بسا در خواب و واقعا یه حس واقعی رو بهت میده جوری که انگار واقعا اتفاق افتاده… میدونم ممکنه به نظرتون مسخره باشه ولی من خودم خیلی این کارو انجام میدم و واقعا نتیجه میگیرم…
البته میتونی قرص LSD هم بخوری
تخیلات یک ذهن بیمار خخخخخخخخخخ
بیمار اصن نگم برات بیماااارااا
میرفتم جایی که پیوش بچههاش رو نگه داشته.
همیشه برام سواله که بچههاش رو کجا میبره. و چون به من اعتماد داره خیلی خوشحال هم میشه من رو اونجا ببینه. و یکی از زیباترین شاهکارها و ارتباط مادر و فرزندی رو دوباره میبینم.
همه جای دنیا َآسمون همین رنگیه فکر نکنم هیچ جا دلم بخواد برم
من دلم میخواد تو زمان سفر کنم که حداقل یکم بهم خوش بگذره
دلم میخواد برم در کاخ پرسپولیس روی کوه رحمت بشینم به سرزمینم با افتخار نگاه کنم یا برم تو خیابون لاله زار سال 53 و توی یه کافه بشینم و روزنامه بخونم. شایدم دلم بخواد برم به زمان کریم خان زند و توی حمام با یه بقچه بشینم و به حرف زن های شهرم گوش کنم
گر به سر منزل سلمی رسی ای باد صبا / چشم دارم که سلامی برسانی زمنش
گو دلم حق وفا با خط و خالت دارد / محترم دار در آن طره عنبر شکنش
مرسی بابت لطفتون دوست عزیز😒