اگه یهویی بهت بگن فردا امتحان داری استراتژیت چیه؟

اگه یه امتحان حفظی نسبتا سخت داشته باشی… ولی یهویی بهت بگن فردا راس ساعت 8 صبح امتحان داری…چطوری رفتار میکنی؟ میخونی یا نمیخونی؟ اگه میخونی روش حفظ کردنت توی اون مدت محدود چطوریه؟ یکم کلا توضیح بده.

9 پسندیده

من قطعا میرم خوش میگذرونم و به یادگیری که در طول ترم یا هرچی داشتم اکتفا می کنم.
گاهی اوقات با این روش ۲ شدم و درس سه واحدی رو افتادم. گاهی هم درس ۳ واحدی رو با این روش بالای ۱۹ شدم.
خودتو رها کن بعدا به این امتحانا می خندی و حس می کنی چقدر چیز بودی که استرسش رو داشتی.

5 پسندیده

از روش دنده پیکان استفاده می کنم. بگردی یکی از بچه ها یه روش نوین هم ارائه داده

2 پسندیده

بستگی داره الان ساعت چند باشه،

اگه الان ساعت بعد از هشت-نه شب باشه؛ نمیخونم و با یه اهنگ وحشی و احتمالا برنامه های مفرح ذهنم رو ریلکس میکنم.

اگه ساعت قبل ۸ شب باشه، و من نهایتا تا ۱۲ ساعت (تا ۸ شبِ قبل امتحان) فرصت داشته باشم به ترتیب زیر عمل میکنم:

  1. اول به اون بخشی از کتاب/درس که حدس میزنم استاد تاکید بیشتری روش داشته و حتما تو امتحان میاد میپردازم. مثلا حدود ۲-۳ ساعت رو برای این قسمت سرمایه گذاری میکنم. این طوری هم سرمایه گذاری رو انجام میدم که تلاش میکنم از پرتاکیدترین بخش شروع کنم و تا درست حفظ نشدمش، نرم سراغ بعدی.

  2. بعد حدود ۱-۲ ساعت هم برای قسمتایی سرمایه گذاری میکنم که بهش مسلط ترم و در زمان خیلی کمی تو حافظه م تثبیت میشه، اینها رو مرور میکنم تا ذهنم اماده باشه.

  3. تا اینجا حداکثر ۷ ساعت برام مونده. این هفت ساعت، ۱ ساعتش غذا و احتمالا استراحت خواهد بود. ۶ ساعت باقیمونده رو به تکرار و مرور قسمتایی که در قدم یک یاد گرفتم میپردازم. (یعنی چیز جدید یاد نمیگیرم و فقط چیزایی که تو زمان محدود ۳ ساعت تونستم یاد بگیرم رو تو ذهنم تثبیت میکنم).

7 پسندیده

جواب @lolmol به نظرم خیلی جامع بود.:ok_hand:
من توی این موقعیت قبلا قرار گرفتم. یه تصویر ذهنی که توی چنین موقعیتهایی منو ترغیب میکنه که به جای بی خیال شدن و انصراف دادن از مطالعه ،تلاشمو بکنم اینه:
این موقعیت رو تصور کنید:
وقتی مدرسه یا دانشگاه داره دیر میشه چکار میکنیم؟
مثلا با سرعت حرکت میکنیم به سمت ایستگاه اتوبوس، به هیچ چیز دیگه ای بجز رسیدن به اون اتوبوسی که تا چند ثانیه دیگه شروع به حرکت میکنه فکر نمیکنیم، فقط و فقط به رسیدن به اتوبوس فکر میکنیم.
توی اون موقع که زمان خیلی کوتاه هست مغز ما بصورت خودآگاه مساله ی فیزیک مکانیک حل نمیکنه ،که ببینه برای اینکه مثلا مسافت بیست-سی متری رو توی چند ثانیه طی کنیم باید با چه سرعتی بدویم. اون موقع هورمونها هستند که فعالیت ما رو پیش میبرن،احساسات و هیجانات ما بیشتر تو ی اهداف سرعتی کوتاه مدت تاثیرگذارن.
حالا این مثال کمی بیربط رو زدم برای اینکه بگم وقتی زمان خیلی کمه ،مغز و احساس و همه ی سیستم بدن ما هماهنگ میشن برای رسیدن به اون هدف .بنابراین من شخصا خیلی سخت نمیگیرم توی این موقعیتها. تنها کاری که میکنم فقط به برنده شدن فکر میکنم. سیستم مغزی به صورت ناخودآگاه بهترین و گزیده ترین مطالب رو انتخاب میکنه و در کمترین زمان بیشترین کارایی رو به ما میده. فقط باید بهش اعتماد کنیم. به خارق العاده بودن توانایی های انسان توی شرایطی که محدودیت هست ایمان بیاریم.

3 پسندیده

از ۸ ماه قبلش بگن هم نمیخونم :sweat_smile: البته تا وقتی رشتمو دوست نداشته باشم. اگه دوست داشته باشم هرلحظه ای که بگن حاضرم امتحان بدم چون دوست داشتن چیزی رو در کنار بلد بودنش میبینم.

2 پسندیده

از روش خلاصه نویسی و نت برداری استفاده می کنم. چندتا سوال رو کامل جواب بدی بهتر از اینه که هیچکدومو جواب ندی یا همه رو ناقص جواب بدی :relieved:

4 پسندیده

بله البته علاوه بر حرف @behzadprsh باید اعتماد به نفس هم داشته باشی…:wink::wink::wink:

3 پسندیده

داش مهرداد البته عزت نفس و تقوا و عمل صالح جزو اوجب واجبات است !:grinning:

2 پسندیده

من قطعا میرم می خوابم و تو امتحان تا می تونم می‌بافم :slight_smile:
در واقع کل دوران دانشگاه رو اینطور سپری کردم

3 پسندیده

درستشم همینه بایداونقدر ببافم که بیست کاراکتر بشه

2 پسندیده