افراد موفق معیارهایی برای سنجش اون دارند که معمولا از تجربههاشون میاد. این معیارها معمولا ذهن ایشان را طوری متمرکز میکند که حالت مثبت و روبهجلوی خودش رو حفظ میکند و در بدنشان را نیز با خواستههایشان تنظیم میکند. طوری که نه حس خستگی و نه حس واماندگی در حین طی کردن مسیر به ایشان دست میدهد و میتوانند روی دور موفقیت بمانند!
شما وقتی میخواهید موفقیت رو در خودتون حس کنید، ملاکهاتون چیه؟ این ملاکها چقدر دوام دارند؟
مشخصاً گهگاهی این مقایسهها به ذهنم میاد ولی وقتی دقت میکنم میبینم کمتر اتفاق میوفته که دو شخص موقعیتی شبیه به هم داشته باشن. ساختارهای طبیعی و اجتماعی تبعیضهای نهفتهای دارن و اثر غیرمشهودی روی افراد دارن، سنجهای هم برای اندازهگیری این اثرات وجود نداره. با کمی تدقق اگر وضعیت ذهنی آشفتهای نداشته باشم به این نتیجه میرسم که مقایسه آدمها به این شکل عقلانی نیست ولی تصور میکنم از لحاظ شناختی به پیشرفت کمک میکنه.
شخصاً موفقیت لذت بردن از مسیر میبینم، لذت از جنس فایدهباوری و رضایت قلبی. اینکه بلندمدت فکر کنم، و روی اصول پایدار بمونم، یا مثلاً روی برنامهریزی عمل کنم البته برنامهریزیهای منطقی و زمینی، و کمی مهمتر اینکه از گذشتهام درس بگیرم.
مقایسه ی خود با دیگران دور باطلی بیش نیست که برای برتر بودن گاهی ممکنه از هدف اصلی دورمون کنه
مثال برای شاگرد ممتاز بودن به جای اینکه دنبال یادگیری عمیق باشیم ساعتهای زیادی صرف تکرار میشه و نمره میشه هدفمون و از یادگیری لذتی نمیبریم و هزاران نمونه ی دیگر
من همیشه سعی میکنم خودم رو با خودم مقایسه کنم😅 و این مقایسه باعث پیشرفتهای زیادی واسه من بوده
البته یک زمانهایی هم هست که یک فرد موفق رو الگو قرار میدیم که اینم خیلی خوبه