سلام. یکسال و نیم هست که با چندنفر از دوستان، سرگرم اجرای ایده راه اندازی یک کتابفروشی در بهترین نقطه شهر اصفهان هستیم.
اما دوست دارم که با استفاده از ایده ها و تفکرات دوستان پادپرسی، بهترین مکانیزم استفاده از کتاب و کتابفروشی را تا حدامکان طراحی و اجرا کنیم که دو هدف را به شدت تقویت کند. یکی علاقمند کردن آدمها به کتاب و استمرار خرید و صدالبته مطالعه ی آن و دوم سود بهتر و سریعتر.
لطفا در این چالش مشارکت کنید. متشکرم.
این کتابفروشی، فضایی برای کافه، کتاب، لوازم التحریر، آثار هنری و صنایع دستی و گیفت، کارآفرینی هدفمند، ارائه فیلم و موسیقی و یک سالن همه منظوره اجتماعات برای تئاترهای کوچک، سخنرانی های محدود و نمایش فیلم خواهد داشت.
و البته یک طرح مفصل کسب و کار و یک طرح تجاری هم دارد اما ترجیح میدهم در این پرسش، فرض را بر این بگذارم که هیچ چیزی نداریم. و میخواهیم از نو در مورد آن صحبت کنیم.
از همگی پیشاپیش ممنونم. به تیم پادپرس هم یک تبریک حسابی. دمتون گرم و راهتون هموار و دلتون قرص باد!
سلام. ایده خیلی خوبیه و قول میدم حسابی حالت خوب کنه.
من اگر میخواستم روی کتابفروشی متمرکز بشم قبلش یه سر میرفتم تهران و کتابفروشی های معروف و متفاوت رو یه بررسی روشون انجام میدادم.
البته یه سری پیشفرض هایی رو حتما باید داشته باشید چون ممکنه دستتون رو برای ایجاد یک سری خلاقیت ها ببنده!
مطمئنا قرار نیست مثل یک کتابخانه جامع و کامل باشید و از طرفی اگر بیایین این ادعا کنید و نباشید اصلا خوب نیست. پس بیایین یه سری موضوعات اصلی که قراره روش مانور بدین رو مشخص کنید:
کتابفروشی عمومی و هنری (شامل رمانها و موضوعات هنری)
کتابفروشی دانشجویی (شامل کتب تخصصی علوم دانشگاهی - کتاب های زبان اصلی - مهندسی و فنی)
کتابفروشی انتشارات محور (معمولا کتب یک یا دو تا انتشارات برند فقط عرضه میشه)
کتابفروشی لوازم تحریر محور (شبیه شهر کتاب)
کتابفروشی کافه محور (با امکان بازخرید کتاب - مطالعه حضوری کتاب و …)
خلاقیت هایی که برای هر کدوم از دسته های میتونید استفاده کنید متفاوته و باز هم تاکید میکنم یه سری به کافه کتاب ها و کتابفروشی های خلاق شهر های دیگه بزنید و ایده هاشون رو برررسی کنید.
سلام. ممنونم از پیشنهاداتت. دسته بندی جالبی بود. البته من در تهران نشر هنوز و شهرکتاب الف و بوکلند آواسنتر و کوروش و کافه لمیز و کافه راش را دیدم و بوکلند شیراز را. اصفهان هم چندتایی شهرکتاب هست اما اشکالات اساسی دارند بنظرم. انگار نمیچسبند به دل!
شاید روی محتوای کتاب، هیچکدام مانور اساسی نمیدهند. شاید منهم بد پرسشم را مطرح کردم. بزار یکجور دیگه بپرسم. شما دوست داری وارد چه کتابفروشی بشی و اون چی را چطوری عرضه کنه؟
چه کار قشنگی و امیدوارم به بهترین شکل کتابفروشی تون رو راه بندازین و بعد هم حتما تصاویر و آدرس کتابفروشی رو در اختیار ما بذارین.
من اگه بودم مهم ترین چیزی که در نظر میگرفتم این بود که کتابفروشی رو طوری بسازم/طراحی کنم که افراد دلشون بخواد بیان توش (بهونه ای برای سر زدن ایجاد میکردم) و جرات کنن کتاب هاش رو ورق بزنن.
تجربه کاربری خودم رو از بعضی کتابفروشی ها که در ذهنم موندن میگم امیدوارم به دردتون بخورن.
چهار شهری که اخیرا زندگی کردم، زنجان، کرج، شیراز و مشهد؛ در هر شهر یک و فقط یک کتابفروشی واقعا تو ذهنم مونده و هر موقع دلم بخواد کتاب بخرم اول به اونجا سر میزنم. خصوصیات مشترک این کتابفروشیهای مختلف تو شهرهای مختلف:
بوی کتاب میدادن! به هیچ وجه لوکس نبودن، پایه های چوبی قدیمی، طبقههای قدیمی، کتابهای قدیمی (و بعضا ارزونتر از نُرم بازار به دلیل قدیمی بودن زمان چاپ)، و کتابفروش قدیمی! همین بود که به من نوعی جرات و کنجکاوی گشتن تو کتابفروشی میداد، حس اینکه ممکنه یه کتاب عتیقه لابلای این قفسه ها پیدا کنم.
صاحب کتابفروشی، اول فروشنده نبود بلکه اول کتابخشناس و کتابخون بود. و همین باعث میشد حتما به مکث تو کتابفروشی داشته باشم و لابلای کتاب هایی که ایشون پیشنهاد میکردن بگردم و با ایشون گپ بزنم و اطلاعاتم رو راجع به ناشرا و نویسنده ها بالا ببرم و … . گاهی اصلا برای خرید کتاب نمیرفتم، صرفا رد میشدم و به کتابفروشی سر میزدم تا کمی حال و هوام عوض بشه و بعد یه چیزی هم میخریدم!
به سیستم جستجوی کتاب مجهز بودن، ولی فضای کتابفروشی طوری بود که اول دعوتت میکرد به گشتن لابلای کتاب ها و بعد رفتن سراغ سیستم و یا فروشنده برای پیدا کردن کتاب مورد نظرت. شاید همون قفسه های قدیمی و عنوان های ساده بالای هر قفسه بود که دعوتت میکرد به گشتن.
پاتوق بودن، ولی کافی شاپ نبودن! حتی یکی شون یه مدت کافی شاپ هم زد و ما هم رفتیم و از کافی شاپش استفاده کردیم، ولی چندان جور نبود با فضای کتابفروشی؛ انگار وقتی میخوای کتاب بخری، دلت چیزهای حواس پرت کن نمیخواد.
هر چیزی جز کتاب در اولویت دهم به بعد بود! اگه لوازم تحریر و آثار هنری و … بود، در چشم نبود. اول و آخر کتابفروشی بودن.
منابع کتابشون غنی بود و یا اگه نداشتن، پیگیر بودن و حتما برات گیرش میاوردن.
خب جواب به این سوال کاملا سلیقه ایه!! اینکه واقعا قصدم برای خرید کتاب چی باشه هم مهمه! برای خرید کتاب های تخصصی معمولا سراغ هیچکدوم از کتاب فروشی های سطح شهر نمیرم. معمولا مستقیم میرم سراغ کتاب فروشی های تخصصی خیابان انقلاب تهران و بعد از بررسی چند تا کتاب یکی ش تهیه میکنم. اینجور مواقع واقعا برام مهم نیست محیط کتابخانه چجوری باشه. فقط بیشتر دقت میکنم کتاب هایی رو تهیه کنم که سال انتشارش عقب تر باشه تا ارزون تر تموم بشه و اینکه به اندازه کافی سرفصل چیزهایی که نیاز دارم پوشش بده.
اما تعداد دفعاتی که تفننی میرم برای خرید کتاب به مراتب بیشتره. بیشتر کتابهایی رو میخرم که نسخه الکترونیکی ش دارم و قبلا چند صفحه ش خوندم و تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. من به کتاب های رشد شخصی بیشتر علاقه دارم و همسرم به کتاب های رمان! در حال حاضر با حال هوای فروشگاه های شهر کتاب بیشتر حال میکنم. چون ویترین لوازم تحریرش حس کنجکاوی م ارضا میکنه حتی اگر خرید نکنم و دوم اینکه بیشتر کتاب ها و رمان های رو بورس رو داره.
اما اگر کتاب فروشی موجود بود که کافه خوب و ارزون قیمتی داشت و اجازه میداد چند صفحه از کتاب رو در حد یک ربع مطالعه کنم و نوشیدنی با قیمت مناسب هم تو منوش بود. مطمئنا تبدیل به پاتوق م میشد.
اول تبریک میگم بخاطر فکر خوب و تازه برای نو کردن فرهنگ مردم دارید.اول جایی که میخواید کتاب فروشی رو راه اندازی کنید نگاه کنید .اینکه اون منطقه مجله میخرند؟اهل بحث و گفتگو هستند؟از این طریق میشه علایق و سلایق اون منطقه رو تقریبا فهمید.البته دیدن کتابفروشی های شهرتون هم بی نصیب نیست و میتونید ایده ی بیشتری از این کتابفروشی ها بگیرید.
اینطور کتابفروشی ها یک کتابفروشی معمولی و سرکوچه ای نیستند که صبح به صبح ومداوم ازش بخوایم از روزنامه و مجلاتی که از نشریه ها اطلاع بگیریم.میتونید کتابفروشی های شیراز مثل قائم،شهرکاغذی،بهار،شیرازه،هم ببینید.مثلا شهر کاغذی کافه داره و میحطش خوبه و همینطور کارهای دستی و وسیله هایی که خیلی باب شده تو کتابفروشی ها،اما قائم کافه نداره خیلی به روز پیش میره و کارهای دستی هم داره.اما هردو به روز و کتابهای خواستنی روبه راه هستن.
مهم نیست چقدر کتب ارائه که میدین جامع باشن اما بنظرم باید کتابفروش خودش اطلاع کامل از نویسنده و نشریه ها ومراکز کتابفروشی داشته باشه.اینکه یه نفر با اطلاعات کامل کاری رو راه بندازه خیلی بهتره تا اینکه کمتر اطلاع داشته باشه اما کتابفروشی پر از کتاب باشه.
من خودم خوشم میاد هر چی که از باب روز بودن دور باشه.مثلا اگر کافه نباشه بهتره.
ولی وسیله های هنری که بیشتر جز صنایع دستی باشه بنظرم بهتره.یه چیزی به فرهنگ گره خورده اما وسیله ها بنظرم زیاد نه.اگر این صنایع دستی واقعا کار دست باشه،بیشتر دلپسنده.
اگر روزهای جمعه باز باشید و پستی هم بفرستید خیلی خوبه
من همشو گفتم
درود بر شما بخاط این که کسب کاری که دارید راه اندازیش میکنید قراره بار فرهنگی هم داشته باشه
هر کسب و کاری برای بقای خودش به مخاطب نیاز داره .
اگر من کتاب فروشی داشتم و قرار بود بقای کتابفروشیم رو تضمین کنم گروه های زیر رو همیشه مد نظر قرار میدادم و هر جا که این گروه مشتری ها حضور داشتن سعی میکردم تبلیغات کنم .
نتورکر ها (کسایی که بازاریابی شبکه ای کار میکنن) : من قبلا نتورک کار میکردم . خیلی از افرادی که کتابخوان نیستن اولین باری که کتاب غیر درسی دست میگیرن وقتی هست که نتورک مارکتینگ کار میکنن و لیدر های تیم های نتورکی خیلی تاکید دارن روی کتاب خواندن . دسترسی به این گروه هم خیلی راحته . کافیه تو یکی از سمینار ها یا جلسات هفتگیشون برید و یه بن تخفیف پخش کنید یا این که با لیدر هاشون لینک بخوردی .
زبان آموزان : حاشیه سود کتاب های زبان نسبتا بالاست و تقریبا از هر 10 تا جوون 3 تاشون تو یه پروسه ای از زندگی کلاس زبان رفتن . پس میتونه بازار خوبی باشه برای فروش کتاب
مخاطبین محتوای زرد موفقتی : دسترسی به این افراد راحته . کافیه برید تو پیج چند تا از استادای موفقیتی مثل آقای عباس منش و فالوراشون رو با پیج کتابفروشیتون فالو کنید .
مخاطبین رویداد های کسب و کار و استارتاپی : این قشر هم اکثرا کتابخوان هستن . خیلی راحت میتونید تو جلسات همفکر شهرتون شرکت کنید و خودتون رو برای اکوسیستم استارتاپی شهرتون به عنوان یه کتابفروشی که کتاب های استارتاپی داره برند کنید .
سلام. ممنونم از پاسخ مشروح و دقیقتان. بخصوص این پاراگراف را بسیار میپسندم و بنظرم موضوع مهمی هست؛
در واقع، بررسی های میدانی من توی کتابفروشی های مختلف به همین نکته اشاره داره که عمدتا، مسئله نخریدنِ کتاب “هزینه کتاب” نیست. بلکه این هست که یک نوع سردرگمی در میان انواع عناوین و جلدهای رنگارنگِ شبه کتابها، باعث شده انتخاب یک کتاب خوب خیلی سخت بشه.
متشکرم. البته من به دنبال ارائه کتابهای تخصصی نیستم و بنظرم اون جنس دیگری از کتابفروشی است که نیاز جدی هست اما نیاز عام نیست. ما در حال حاضر بیشتر نیازمند ایجاد یک حرکت وسیع و کم عمق برای کتابخوانی بیشتر هستیم که در کتابفروشی های تخصصی به این راحتی نمیشه بهش رسید.
با این بخش از صحبت شما
بسیار موافقم. و دلم میخواد اینرا بهش اضافه کنم که شاید جایی برای گپ زدن نسبتا خصوصی راجع به یک کتاب با یک نویسنده یا کتابخوان قهار!
سلام. خیلی ممونم از نظرِ جامع و معرفی کتابفروشی های مختلف و نقد هر کدام. بنظرم رسید که شیرازی هستید. به بوکلند هم سر زدید؟ اونجا را چطور جایی دیدید. (البته اصلا ربط مستقیمی به سوال نداشت )
zari:
مهم نیست چقدر کتب ارائه که میدین جامع باشن اما بنظرم باید کتابفروش خودش اطلاع کامل از نویسنده و نشریه ها ومراکز کتابفروشی داشته باشه.
شاید مهمترین بخش همین نکته باشه. و البته به این فکر میکردم که چی میشد اگر همه کتابها یک بارکد QR داشتند که نقد و بررسی دیگران را میشد درباره شون خوند. یا لینکِ محتوایی بشن به دیگر از کتابها
سلام مرسی از شما …خیر من شیرازی نیستم ولی شیراز زیاد میرم و بخاطر کتاب هم که سعی کردم کتابفروشی ها رو دنبال و پیگیر باشم.بله بوکلند سر زدم و جای خوبیه و کتاب رو با اطلاعات کامل در اختیار مشتری ها قرار میده .برای کودکان و نوجوانان برنامه داره یا هر از چند گاهی هم نویسنده یا مترجمین یا حتی خواننده ای رو دعوت به امضا میکنه …
چه بحث قشنگی.
من هم پیشنهاد میکنم از ابتدا فروشگاه اینترنتی داشتهباشید. و کتابها را کمکم وارد سایتتون کنید.
۱- همیشه خریدارانی پیدا میشن که فرصت جستجوی فیزیکی ندارند.
۲- برخی کتابها در یک زمان فروش زیاد دارن. مثل زمانهای نزدیک به امتحان خاص. در چنین مواقعی خریدارانتون ممکنه لینک صفحه خرید رو در گروههاشون به اشتراک بگذارن.
۳- خریداران شهرستانی به سادگی ازتون خرید میکنند.
به همین خاطر لازم هست نرمافزار حسابداری انتخابی شما توانایی ارتباط مستقیم با فروشگاهساز ووکامرس رو داشتهباشه تا موجودی انبار همزمان در سایت بهروز بشه. و فروشهای آنلاین، اتوماتیک در حسابداری ذخیره بشه.
من تازه وارد این سایت شدم، خواستم بگم اولین کامنتی که رو صفحه برام درخشید همین کامنت بود، دقیقا وصف درست و کامل از یک کتابفروشی بی نظیره! متاسفانه در دوران ما و با رشد شهر کتابها و امثالش پر اطرافمون، از اصل موضوع یعنی کتاب غافل شدیم. اصلو قربانی فرع کردیم، تنها چیزی که وقتی وارد شهرکتاب میشی به چشمت میخوره بیشتر غرفهی نوشت افزار و غرفهی صنایع دستی و خنزل پنزلای دور و اطرافشه.
به نظربنده به دلیل ابتدای راه بودن بهتره که با کتابهای با کیفیت و قیمت مناسب شروع کنید. همچنین از تبلیغات هدفمند هم بهره ببرید. درضمن حواستون به کیفیت و نحوهی تبلیغاتتون باشه که نتیجه عکس نده.
در کنار اینها صفحه اینستاگرامی مخصوصی هم برای معرفی خودتون در نظر بگیرید. برای تشویق افراد میتونین از کدهای تخفیف هم درپیجتون رونمایی کنید (دراین زمینه بهتره که یک سری دورهها هم ببینید تا حتما موفق بشید).
شک نکنید اگه پر قدرت ادامه بدین و استمرار در کارتون داشته باشید موفق میشید و درآخر اینکه سعی کنید به غیر از پرسش در اینجا از افراد با تجربه هم مشاوره بگیرید.
من یک بار در زنجان به کتاب فروشی رفتم که خیلی برام آرامش بخش بود. یک فضای شیک و دلنشین. بنظرم یک کتاب فروشی خوب باید فضا و دکور دلنشین داشته باشه جوری که بشه احساس آرامش داشت. اینجوری میشه تایم بیشتری رو با کتابا گذروند.
ایده کافه بنظرم زیاد جالب نیست. خیلی از کافهها کتاب دارن که میشه ازشون استفاده کرد ولی خب تا حالا ندیدم کسی ازشون استفاده کنه. بیشتر تو آرامش و بدون ذهن درگیریه که میشه کتاب خوند.
اگر واقعا سود مادی جزء اولویت های شماست نیاز به این دارید که کتاب هایی که خیلی تخصصی نباشند و به مبلغ کمتر (مثلا دست دوم یا اجاره ای) بدست بیارید،داخل اون محل مطالعه از رنگ های آرامش بخش استفاده کنید . شرایط رو برای خوانندگان یا خریداران کتاب بصورت تشویقی پیش ببرید. (مثل اجرای سوال و مسابقات در یادگیری مفاهیم کتاب که در صورت برنده شدن برنده بتونه از تخفیف و جوایز برخوردار بشه)
فضای داخل اون محل رو از فروش پاک کنید و در فضایی دورتر مثلا کافه غذا و فروش کتاب و… باشه.
وجود یک یا چند راهنمای منصف و مهربان هم میتونه در این بازدید موثر باشه.