دوستان بیایید مشاعره رو بصورت جدید ادامه بدیم هر کس یک بیت شعر گفت نفر بعدی باید بیتی بگوید که حاوی کلمه بولد شده از بیت قبلی باشد و بعد خود کلمه دیگری را برای فرد بعدی بولد کند.
بیت آغازین این مرحله را میگم؛
جان من دردوستی نامهربان می بینمت
آنچه بودی پیش ازین اکنون نه آن می بینمت
«اهلی شیرازی»
شنودی تو که یک خامی ز مردان میبرد نامی
نمی ترسد که خودکامی نهد داغش به پیشانی
حیفم اومد کاملش رو از شما دریغ کنم
از دیوان شمس
سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی
بدین حالم که میبینی وزان نالم که میدانی
ورای کفر و ایمانی و مرکب تند میرانی
چه بس بیباک سلطانی همین میکن که تو آنی
یکی بازآ به ما بگذر به بیشه جانها بنگر
درختان بین ز خون تر به شکل شاخ مرجانی
شنودی تو که یک خامی ز مردان میبرد نامی
نمیترسد که خودکامی نهد داغش به پیشانی
مشو تو منکر پاکان بترس از زخم بیباکان
که صبر جان غمناکان تو را فانی کند فانی تو باخویشی به بیخویشان مپیچ ای خصم درویشان مزن تو پنجه با ایشان به دستانی که نتوانی
که شمس الدین تبریزی به جان بخشی و خون ریزی
ز آتش برکند تیزی به قدرتهای ربانی
دیشب با بالشم یکم مشکل پیدا کردم باعث شد بالش نامه رو امروز صبح بگم😂 بین این مشاعره یه زنگ تفریح باشه
(بالش نامه) گاه گاهیم به هنگامه خواب
بکنم جنگ با بالش خود
وقتهایی بشود زیر و زِبرَ
برود یا که به خانه چو نخود
سر و رویش گاه تغییر دهم
همچو تغییرات هر روزه ی مد
گاه هیچ جوره رامم نشود
مثل جایی که بخواهندم کُد
گاه او را خواهم و گاهی هم نه
مثل مصرف شدن سدیم و یُد
چو هر از گاه شَوَد دور از من
چون سلیمان شوم و او هد هد
گاهی ام پای و سرم را به تراز
به دو بالش، نَهَم و هر چه که شد