بنظر شما اگه چندتا کتاب از مقطع ابتدایی حذف بشوند، مشکلی پیش میاد؟

کتابهایی که پیشنهاد میشه از ابتدایی حذف بشوند؛
تاریخ، جغرافی، اجتماعی،مدنی،هدیه های آسمانی،بخشی هایی از علوم.
و بجای آموزش این کتابها که خواندن یا نخواندن آنها هیچ تاثیری تو روند رشد دانش آموزان نخواهد داشت، مهارت های زندگی‌ به بچه ها آموزش داده بشه که نیاز هست هر انسانی این مهارت ها رو بلد باشه، نظرتون با این مورد چیه؟

6 پسندیده

سوال جالبیه
اول
از @moalem که تجربه و تخصص کار با کتاب‌ها و بچه‌های دبستان رو دارند دعوت می‌کنم پای بحث.

خودم هم یک سوال دارم، منظورتون حذف و کم کردن کتاب‌ها از آموزشه؟ اگر بله، ایده حذف کتاب البته ایده خوب و جرأتمندانه‌ای هست، اما آیا صرف شکستن چارچوب بدون آماده سازی نتیجه خوبی مید؟ اگر کتاب‌ها حذف بشه چه محتوا و الگوی کاری ساده‌ و همگانی و کم هزینه‌ای برای جایگزینی در دسترس هست؟

اگر منظورتون اینه که صرفا محتوا عوض بشه که باز به نظر من کتاب مهارت زندگی بیاد تو درس‌ها باز همون آش و همون کاسه است!

و اگر یادگیری کاربردی منظورتونه آیا مجموعه برنامه‌ها و بازی‌های آماده داریم؟ و اولیا و معلمان و مدیران و مسوولین خرد و کلان مرتبط را آموزش داده و آماده کرده‌ایم؟

الان کتاب‌ها چارچوب هستن و الگوی کار معلما، که اغلب معلما براساس آموزش‌هایی که خودشون قبل و بعد از معلم شدن دیدن اونها رو استفاده میکنند برای تدریس. اکثر آدم‌ها هم با توجه به منفعت طلبی شخصی که ویژگی طبیعی انسانه با نقص سیستم همراه میشن و کمترین انرژی رو برای تدریس متفاوت مصرف میکنن. پس الگوی مناسب کارآمد خیلی مهمه.

3 پسندیده

کتاب هایی که گفتید آنچنان هم بی تاثیر نیستن
من خودم هدیه های آسمانی رو کتاب موثری میدونم توی رشد معنویات کودکان
به نظر من وجود این کتاب ها برای این هست که کودکان با وجود همچین مفاهیمی آشنا بشن
شما فکر کنید بچه تا سن 12 سالگی ندونه تاریخ چیه
خب وقتی بزرگتر میشه دیگه اهمیتی به تاریخی که به کشورش و خودش گذشته نمیده و درس نمیگیره از گذشته
اینکه محتوای این کتاب ها الان چی هست و چطور هست رو کاری ندارم قطعا همواره میتونه بهتر باشه اما در مورد حذف کامل مخالفم
به جاش پیشنهاد تعدیل دارم و هدف گرایی
بچه های این دوره زمونه همه چیز رو با حرف یاد میگیرن البته خیلی مهمه که چه کسی کجا و چطور باهاشون حرف بزنه تا پذیرای حرف باشن پس به جای حذف کتاب برای جلوگیری از حاشیه سازی توی کتاب ها با سرراست شدن و دقیق تر شدن محتواها موافق تر هستم

2 پسندیده

برعکس معتقدم این دروس مهمترین عناوین درسی برای پرورش یک عضو جامعه است.
بنده اگر کاره‌ای بودم دروس دوران ابتدایی رو به تاریخ ، جغرافیا ، ادبیات ، اجتماعی ، مذهبی _ عرفانی_فلسفی محدود میکردم(محتوا براساس مقتضیات سن). بقیه علوم اواخر دبیرستان و به صورت تخصصی در دانشگاه.

3 پسندیده

باید ببینیم مهارتهای زندگی شامل چه چیزهایی میشه. آیا دانستن اطلاعاتی پیرامون جغرافیای طبیعی محل زندگی جز مهارتهای زندگی محسوب نمیشه؟ دانستن اطلاعاتی پیرامون سیر تحولات و تطور تاریخی اجتماعی که در آن زاده شدیم جز مهارتهای زندگی محسوب نمیشه؟ فراگیری اطلاعاتی پیرامون چیستی اجتماع ، چگونگی پیدایش ارزشها و هنجارهای اجتماعی و نهایتا آشنایی باید مهمترین ارزش غیرمادی هر اجتماعی ، یعنی باورهای دینی و تاریخ دین جز مهارتهای زندگی محسوب نمیشوند؟
پس فکر میکنم ابتدا باید تعریف کنیم مهارتهای زندگی چیست. چه اطلاعات مقدماتی لازمه و بر روی چه زیربنای فکری باید ساختمان مهارتهای زندگی را بنا کرد.

3 پسندیده

باسلام و درود
از بابت وقتی که گذاشتید، سپاسگزارم.
بله منظور بنده حذف کتابها می باشد.
مفروض بر اینکه آمادگی هم صورت گرفته باشه، حالا بنظر شما فقدان اون چند تا کتاب می تونه مشکل ساز باشه یا نه؟

2 پسندیده

باسلام و درود
اساساً تاریخ یا جغرافی چه تاثیری در زندگی روزمره کودکان داره؟
فراموش نکنیم که کودکان و در کل انسانها، از راه دیدن بیشترین یادگیری رو دارند و هرآنچه با شنیدن یاد گرفته باشند رو تو گفتن بکار می گیرند و آموخته های حاصل شده از این مسیر، به ندرت در رفتار و اعمال بچه ها نمود پیدا می کنه. اونی که در عمل دیده رو بهش عمل می کنه. شما هر روز ۱۰۰ بار به بچه ت بگی نماز بخون، نماز خوبه و… ولی خودت نخونی، بچه هم نخواهد خوند.

اما یه سوال؟
تاریخ زندگی نامه پادشاهان توش آورده شده، بچه من و شما آیا با خوندن زندگی نامه پادشاهان، از گذشته درس می گیره یعنی!!!؟ مگه میشه چنین چیزی؟

2 پسندیده

سازمان بهداشت جهانی مهارت های دهگانه ای را معرفی کرده است که هر کس باید این توانایی ها را برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق کسب کند:

۱. مهارت خودآگاهی
۲. مهارت همدلی
۳. مهارت روابط بین فردی
۴. مهارت ارتباط موثر
۵. مهارت مقابله با استرس
۶. مهارت مدیریت هیجان
۷. مهارت حل مسئله
۸. مهارت تصمیم گیری
۹. مهارت تفکر خلاق
۱۰. مهارت تفکر نقادانه

دوستان توجه داشته باشید، بنده نمی گم تاریخ بده، جغرافی بده یا… منظور بنده اینه آیا این دروس به چه کار بچه ها میاد؟
بنظر شما واسه رفع گرسنگی یک نوزاد ۲ ماهه شیر باید بهش بدیم یا چلوکباب؟ آیا این بچه نیاز به آرامش و محبت داره یا باید بهش تو همون دوسالگی هنرهای رزمی یاد بدیم؟ هر چیزی جای خودش خوبه. به تشنه آب میدن، واسه گشنه غذا. چز اینا بدی بهشون ارزشی پیش شون نداره

3 پسندیده

سازمان بهداشت جهانی مهارت های دهگانه ای را معرفی کرده است که هر کس باید این توانایی ها را برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق کسب کند:

۱. مهارت خودآگاهی
۲. مهارت همدلی
۳. مهارت روابط بین فردی
۴. مهارت ارتباط موثر
۵. مهارت مقابله با استرس
۶. مهارت مدیریت هیجان
۷. مهارت حل مسئله
۸. مهارت تصمیم گیری
۹. مهارت تفکر خلاق
۱۰. مهارت تفکر نقادانه

دوستان توجه داشته باشید، بنده نمی گم تاریخ بده، جغرافی بده یا… منظور بنده اینه آیا این دروس به چه کار بچه ها میاد؟
بنظر شما واسه رفع گرسنگی یک نوزاد ۲ ماهه شیر باید بهش بدیم یا چلوکباب؟ آیا این بچه نیاز به آرامش و محبت داره یا باید بهش تو همون دوسالگی هنرهای رزمی یاد بدیم؟ هر چیزی جای خودش خوبه. به تشنه آب میدن، واسه گشنه غذا. چز اینا بدی بهشون ارزشی پیش شون نداره

2 پسندیده

باسلام و درود
اساساً تاریخ یا جغرافی چه تاثیری در زندگی روزمره کودکان داره؟
فراموش نکنیم که کودکان و در کل انسانها، از راه دیدن بیشترین یادگیری رو دارند و هرآنچه با شنیدن یاد گرفته باشند رو تو گفتن بکار می گیرند و آموخته های حاصل شده از این مسیر، به ندرت در رفتار و اعمال بچه ها نمود پیدا می کنه. اونی که در عمل دیده رو بهش عمل می کنه. شما هر روز ۱۰۰ بار به بچه ت بگی نماز بخون، نماز خوبه و… ولی خودت نخونی، بچه هم نخواهد خوند.

اما یه سوال؟
تاریخ زندگی نامه پادشاهان توش آورده شده، بچه من و شما آیا با خوندن زندگی نامه پادشاهان، از گذشته درس می گیره یعنی!!!؟ مگه میشه چنین چیزی؟

1 پسندیده

باسلام و درود
از بابت توجه و پاسخ تون سپاس.
منظور بنده حذف کتابها از لیست منابع درسی هستش.

چقدر با اهداف همسو هستیم؟

متأسفانه نگارش کتب و روش های آموزشی ما طوری ست که با توجه به هدف طراحی نشده اند و عموما در حین آموزش، انقدر به مسائل حاشیه ای پرداخته شده که گاها اصل آنچه که باید یاد داده می شد، فراموش می شه.
بطور مثال اگه به تکالیفی که یک معلم برای دانش آموزان در نطر می گیره دقت کنیم،گاهانه هدفی رو دنبال می کنه، نه همسو با هدف هست. به همه دانش آموزان گفته میشه از روی درس دوم یکبار مشق بنویسید.
در وهله اول تفاوت‌های فردی نادیده گرفته شد…
در وهله دوم، هدف از این نوع تکلیف چیه؟ مشخص نیست…!
رونویسی مطلب بجهت 1- آشنایی دانش آموز با صورت نوشتاری کلمات هست. 2- تمرین زیبا نویسی ست 3- تمرینی برای خواندن صحیح کلمات، باید در نظر گرفته بشه.
چون هدف مشخص نیست، به همه تکلیفی یکسان و یک سطح داده میشه…!
مسلما کسی که املا و روخوانی‌ش خوبه نباید با آن دیگری که در هر دومورد مذکور عملکرد ضعیفی داره، به فعالیت مساوی بپردازه. اگه املا و روخوانی‌ش خوبه، می مونه زیبا نویسی، اگر این مورد هم خوب بود، دیگه نیازی به انجام تکلیف نداره، اگر نه، به این دانش آموز باید دو خط تکلیف گفت که تأکید بر زیبا نویسی بشه. (دو خط با خط خوش بنویسه).
و بدین ترتیب به بقیه هم باتوجه به وضعیت شون تکلیف داده بشه.
عدالت آموزشی یعنی این، نه اینکه عادلانه به همه یک نوع و یک اندازه تکلیف بدیم…!
اصولا تکلیف یک فعالیت تکمیلی و جبرانی ست. طبیعیه که باید به کسانی ارائه بشه که نیاز به یادگیری یا تثبیت یادگیری دارند. آن عده ای که هربار املا گفته میشه، بی عیب و نقص عمل می کنند، در روخوانی ایرادی ندارند، دادن تکلیف رونویسی یک اشتباه بزرگ هست و جزء موارد تنبیه محسوب میشه و آسیب زا هست.
این یک نمونه از بی برنامگی اقدامات بود، در سایر موارد هم همین امر صادق هست. هدف از خواندن اجتماعی چیست؟ دانش آموز با مسائل اجتماعی آشنا بشه و با جوامع انسانی، فرهنگ و آداب و رسوم آنها آشنا بشه. آیا برای رسیدن به این هدف از این نوع سوالات استفاده می کنند؟
اعضای خانواده آقای هاشمی چند نفر بودند؟
خانواده آقای هاشمی بعد از کارخانه بلورسازی از کجاها دیدن کردند؟
خبر مهم چه بود؟!!!
شغل شوهرخاله علی چه بود؟
چرا بعضی از اتومبیل ها در کنار جنگل توقف کرده بودند؟
کدام از این سوالات ما را به هدف می رسونه!؟
کدام سوال فرایند اجتماع پذیری رو تسهیل می کنه؟
اگر دانش آموزی این سوالات رو ندونه، چه اتفاقی براش میفته؟
اگر خوب دقت کنید هدف موند کنار و ما انقدر درگیر حاشیه شدیم که دانش آموز کلا گیج و سرگردان شده… اصلا سوال باید در راستای هدف باشه، سوال می پرسیم که ببینیم چقدر توانسته ایم اطلاعات دانش آموز رو در راستای هدف غنی بکنیم؟ مثلا در ریاضی داریم جمع اعداد چند رقمی با چند رقمی رو آموزش می دیم، آیا لازمه جذر و توان رو هم بگیم؟ سوالی که می پرسیم در چه حوزه ای باید باشه؟ سوال باید به ما مشخص بکنه که آیادانش آموز جمع رو یاد گرفته یا نه؟ آیا لزومی داره درمورد جذر گرفتن و به توان رساندن اعداد بحث بکنیم و سوال بپرسیم؟
درس تاریخ برای اینه که دانش آموز از تاریخ و سرگذشت مملکتش چیزایی بدونه، نحوه زندگی پیشینیان رو مختصر باهاش آشنا بشه، چه لزومی داره دانش آموز رو غرق بکنیم در اطلاعاتی گیج کننده از قبیل فلان جنگ کی و کجا و بین چی کسانی اتفاق افتاد؟ بعداز انوشیروان چه کسی به حکومت رسید؟
نام پادشاه مادها چه بود؟ مجلس مهستان شامل چه افرادی بود؟
آیا لازمه اینا دونسته بشه؟
بچه مون رو می فرستیم کلاس خیاطی، تا خیاطی رو یادبگیره و باهاش کسب درآمد بکنه. 9سال میره کلاس تو کلاس بهش انواع نخ؟ نوع نخ؟ انواع چرخ خیاطی؟ سال اختراع چرخ خیاطی؟ مخترع چرخ خیاطی که بود؟ سارا بعد از دیدن چرخ خیاطی به مریم چه گفت؟ :grin: تعداد چرخ خیاطی های موجود در ایران؟ در قدیم بجای چرخ خیاطی از چه وسیله ای استفاده می شده؟ پارچه چگونه درست میشه؟ اولین وارد کننده و تولید کننده پارچه چه کسی بود؟ و… اینا رو بهش یاد بدن خوبه؟آیا با دانستن این مطالب می تونه پیراهن بدوزه؟ هرچند مرتبط با دوخت و دوز هست…

سیستم آموزشی ما، با دبیرستان کاری ندارم، تو ابتدایی و راهنمایی، 9سال بچه های مردم رو درگیر با تاریخ و جغرافیا و علوم، مدنی و هدیه های آسمان و املا و انشاء و عربی و زبان و ریاضی و… می کنه.
حالا یه شخصی پس از 9سال ترجیح میده دیگه ادامه تحصیل نده.

ببینیم آموزش و پرورش بعد از 9سال عمر و توان و انرژی که از اون گرفته، بجاش چی داده بهش؟

یه درخواست وام می تونه بنویسه؟
یک جمله انگلیسی یا عربی بلده حرف بزنه؟جذر و توان و فیثاغورث و مساحت قسمت رنگی و محیط استوانه و… می تونه مشکلی ازش حل کنه؟
صنعتی، حرفه ای، چیزی بلده؟
چی بلده؟ خواندن و نوشتن و ضرب و جمع و تفریق، حالا عده ای اینا رو هم بلد نیستن…

نتیجه 9سال هدر رفت بهترین دوران عمر بچه مردم شده این!!!
اینا رو نمی شد در عرض چهار پنج ماه، اصلا یک سال یا دو سال، یاد داد؟پس 7 سال بعدی چی شد؟

کدوم صنعت و هنر… رو نمیشه تو 9 سال یاد بگیری؟
تو 9 سال تو هر رشته فنی و صنعتی و هنری فعالیت می کرد، آیا برای خودش استاد نشده بود؟
جالبه حالا 4سال دیگه باید بخونه، از یک آزمون کمرشکن عبور بکنه، 4سال هم بخونه، تازه میشه لیسانس که سینوس و کوسینوس و تانژانت و کوتانژانت رو هم یاد گرفته…
الان چیکار می تونه بکنه؟
9سال به اضافه 8 سال، میشه 17 سال استرس و فشار و بی خوابی و تحقیر و کشمکش و دعوا و تنبیه و کلی هزینه کرد و… بازم به اون چیزی که می خواست نرسیده‌!!!
بیشترین زوم روی اینه که در آینده (17 سال بعد) بتونه واسه خودش کاره ای بشه…! شده؟
مفهوم این پروسه چیه؟ این 17 سال رو می خورد و می خوابید و بازی می کرد و کنار یه مکانیک 4 سال شاگردی می کرد، آیا این شخص با 13 سال تفریح و لذت بردن از زندگی و 4 سال شاگردی، الان برای خودش استاد نشده بود؟ اینم آینده خوب…!

آینده خوب آیا فقط پشت میزکارمندی هست؟ آیا این کارمندنیازی به جسم سالم و روح و روان سالم نداره!؟
اگه با کار و پول حل میشه، که اصلا مشکلی نیست، هزینه سرویس بچه ماهی 100هزار میشه، بقیه هزینه ها رو حساب نکنیم، پول کتاب و دفتر و مداد و خودکار و مدادرنگی و کمک به مدرسه و قمقمه و… اینا همه ش به کنار، اگر ماهی 100 هزار تومان هزینه سرویس رو پس انداز بیمه عمر بچه بکنیم بعد از 30 سال چیزی نزدیک 5 یا 6 میلیارد می تونه از بیمه دریافت کنه… اینم پول.
قبول کنید به ما چیزی یاد نداده اند … فقط چن تا مطلب به دردنخور حفظ کردیم و والسلام…
قبول کنید حل مسئله بلد نیستیم(یکی از مهارت‌های زندگیه) بلدیم به سوال با یک روش معمول جواب بدیم، کمتر پیش میاد با چند روش برای حل مسئله تلاش کنیم… پول و آینده شغلی و خوب مگه فقط در درس خوندنه؟ اگرم هست مگه به همه می رسه؟ ریسک بزرگی نیست 17 سال وقت بذاری روی چیزی که مطمئن نیستی بهش می رسی یانه!

سوالم از خانواده ها و آموزش و پرورش اینه؛
دنبال چی بودید؟ هدف تون چی بود؟ بعد از این همه تلاش، نتیجه چیه؟ چنددرصد به هدف رسیدند؟
آیا تونستین امانت دار خوبی باشین!
آیا ارزشش رو داشت که قسمتی از کودکی و تمام نوجوانی چندین سالی از جوانی چندین انسان بی گناه و معصوم با استرس و تنبیه و تحقیر و فشار و رقابت ناسالم و بی خوابی و سرما و گرما و اعصاب و روان بهم ریخته، به هدر بره!؟ و به جاش، یأس و ناامیدی و روانی رنجدیده بر جای بمونه؟
یعنی این مسائل به 17 سال وقت نیاز داشتند؟ 17 سالی که نه مهمونی براش لذت داشت، نه به اندازه کافی تونست بخوابه،نه به اندازه کافی بازی تونست بکنه، نه مراسم چسبید بهش، نه تونست دل سیر فیلم ببینه، نه شب فهمید نه روز و همه ش استرس و فشار و رقابت و مقایسه و هزینه و…
بعد اونوقت می گیم ما باهوش ترین مردم دنیا هستیم و از همه سرآمد و تافته جدا بافته…
کدوم باهوش و سرآمدی میاد برای بدبخت کردن بچه ش، 17 سال از عمربچه شو بگیره و وقت تلف کنه؟
خواهشا اگر دیدید بچه تون هرکاری می کنید نتیجه نمیده، هرروشی بکارگرفته میشه، تغییری در بچه ایجاد نمیشه، دیگه به اون بنده خدا فشار نیارید، بذارید مسیر زندگی ش رو خودش انتخاب کنه و مطمئن باشین رفتنش از موندن تو این سیستم براش بهتر خواهد بود.
و از سیستم مطالبه بکنید که اگر بچه من 17 سال قراره تحت تعلیم تو باشه، باید به چهارتا ضرب و تقسیم بسنده نشه، و مهم ترین دغدغه آموزش راه و رسم زندگی باشه و در حاشیه اون ضرب و تقسیم هم بدونه بد نیست… پس حواسمون به این 17 سال عمر گرانمایه، خودشم حساس ترین لحظات عمر، باشه،
اگر تو این 17 سال اون بچه زندگی کردن یاد نگرفته باشه، وای به حالمون، هم این دنیا، هم اون دنیا…
اینم یادمون باشه ریختن آب پای درختی که سالهاست خشکیده، همان مصداق آب در هاون کوبیدنه…

3 پسندیده

در حالت ایده‌آل ، نه آنچه امروز رقم میخورد ، ما معتقدیم که خروجی تمام دوران تحصیل در مدارس باید شهروندی آگاه و با سطح مطلوبی از اطلاعات باشد. یه مثال ساده‌اش اینکه اگه ما ایرانیان نسبت به ویژگی‌های جغرافیای طبیعی گرم و خشک اطلاعات دقیقی داریم ، چرا هدر رفت آب ما در مصارف خانگی ، کشاورزی و صنعتی بالاست؟! یا نمیدانیم ، یا کودن و احمق هستیم که نرود میخ آهنین در سنگ. که من فکر نمیکنم دلیل دوم باشه. بلکه عمیقا نمیدونیم در جغرافیای طبیعی گرم و خشک ، درسترسی به آب همیشه مشکل اساسی بوده.

یا تاریخ. تاریخ همون جامعه است. برای اینکه بدونیم در چه جامعه‌ای زندگی میکنیم لاجرم باید تاریخ اون جامعه رو بدونیم. این جامعه یهو از هوا روی زمین نیفتاده و تاریخی از تحولات رو داشته که فرد باید بدونه. دانستن این مطالب خیلی کمک میکنه تا تصمیمات جمعی شهروندان منطقی‌تر باشه نه اینکه احساسی عمل کنند و مسائل و رویدادهای جاری رو با سطحی مبتذل تحلیل و براساس آن اقدام کنند.

به همین میزان ادبیات و فلسفه در ارتباط موثر ، تفکر خلاق ، مقابله با استرس ، تفکر نقادانه و خودآگاهی تاثیر مثبت و مستقیم دارند. من فکر میکنم مثلا با کمک ادبیات ، شعر و انشاء خیلی بهتر میشه به دانش‌آموز چگونه صحبت کردن ، چگونه نوشتن ، چگونه خیال کردن و تفکر خلاق رو یاد داد. تا اینکه یه کتاب بدیم دستش تحت عنوان ارتباط موثر.

من معتقدم این اطلاعات لازمه تربیت یک شهروند است. خروجی مدرسه تقریبا مشابه هم خواهد بود اگه این اطلاعات حذف بشن یا به صورت غلطی آموزش داده شوند ، مثل وضعیت امروز.

پ.ن:
شاید بگیم هدف باید کار و پول باشه. ما فرزند رو می‌فرستیم مدرسه تا بتونه پول دربیاره. من چنین هدفی برای آموزش و پرورش (مدرسه) قائل نیستیم.

4 پسندیده

من در اوایل جوانی به معلم بودن خیلی علاقه مند بودم و برنامه و بازی های زیادی مد نظرم بود. یک ضرب المثل هست که فکر کنم چینی باشه میگه؛ چیزی به من بگو آنرا فراموش میکنم ،آنرا به من نشان بده یاد میگیرم

4 پسندیده

جویای دانش همه غذایی رو که دوست داره میخوره
منظورم از این جمله این هست که به خود کودک در گام اول و به خوراکی که داده میشه بهش بستگی داره

تجربه شخصی خودم برای شخص خودم در دوران کودکی رو میگم خدمتتون

خوندن تاریخ همیشه بهم این حس رو میداد که اولا همه چیزهایی که مکتوب هستند لزوما عین صداقت نیستند! شاید هدف اون کتاب این نبود اما یکی از برداشت ها و آموزه هاش برای من این بود
اینکه بدونم در طول تاریخ و تمدن کشورم نالایقان و لایقان چه خصلت ها و رفتارها و به جا گذاشته هایی داشتند هم به قضاوت امروزم از اتفاقات و افراد کمک کرده
حالا همین موضوعات رو هم در مورد جغرافیا یا هر درس دیگری میتونم بگم چون میخواستم که چیزی بدست بیارم پس اصل آموزشی که برای من اتفاق افتاده بود این نبود که جغرافیا چیه یا تاریخ چیه
این بود که هرچیزی که باهاش روبرو میشدم رو تحلیل کنم
درست و غلطش رو بسنجم
فرقی نمیکرد که چی باشه چون هر تحلیل یک log یا ریکورد یا آمار میشد برای ذهن من
درست مثل هوش مصنوعی! (که البته از الگوریتم مغز ما الگو برداری شده)

خب با همه این تفاسیر اصل تربیت و آموزش که شما در جستجوی اون هستید در درس و مشق و کتاب اتفاق نمیوفته و منشا اصلیش خانه و خانواده اس و مدرسه صرفا انواع حالت ها و رفتار ها و بایدها و نبایدها و درست و غلط ها رو برای ما رقم میزنه تا در نهایت ما باشیم که تصمیم بگیریم از هرکدام اونها چه چیزی یاد بگیریم برداشت کنم بدست بیاریم و افعال دیگر
مطیع بودن از صفات بچه های امروز نیست که در قدیم بود و امثال من به چشم میومدیم بین بقیه
بچه های امروز زود آگاه میشن و یاد میگیرن که مختارن خط فکری خودشون رو داشته باشن و به همین دلیل هرآنچیزی که بخوان بپذیرن رو میپذیرن و نخوان رو نمیپذیرن و به راحتی حرف میزنن و بعضا حتی بهشون میگیم که چقدر شیرین زبون و دانا صحبت میکنن پس در نهایت با حذف هرکتاب و اضافه کردن هر کتاب دیگه خروجی که شما مد نظرتون هست اتفاق نخواهد افتاد و فقط گزینه های پیش روی ذهن کودکان تغییر میکنه که البته همین قدر تاثیر هم میتونه زیاد باشه اما اصل ماجرا نیست

امیدوارم منظورم رو خوب تونسته باشم برسونم

4 پسندیده

دوست عزیز بنده نه تاریخ رو نه جغرافی رو و نه هیچ مورد دیگه ای رو ازش بعنوان یک دانش بی مصرف و به درد نخور یاد نکردم، بله همه علوم در جای خودشون مفید و به درد بخور هستند. منتها بحث بنده سر اینه که؛
زمان عرضه ی این قبیل از علوم به دانش آموزان نباید ابتدایی باشه.
آموزش و پرورش نه کارخانه کارمندسازی هست، نه اینکه وظیفه دارد بر روی تخصص های فردی کار بکند. مهم ترین رسالت آ.پ تعلیم و تربیت هست. تربیت چه کسی؟ تربیت یک انسان. وقتی می گیم تربیت انسان، این یعنی شخص تربیت یافته باید به اصول و قواعد انسانیت متّصف باشه، حقوق دیگران رو رعایت بکنه، به حریم دیگران احترام قائل بشه، هنجارها رو نشکنه، به ارزش های جامعه ش احترام قائل باشه و… مباحثی مثل هدر رفت آب و ویژگی های جغرافیای طبیعی و… باید در سطوح بالاتر مثل دانشگاه آموزش داده بشه، بچه ابتدایی کلاس ششم که میشه تازه ۱۲ سالشه، حالا این طفلک سر از جغرافیای طبیعی در بیاره یا در نیاره، مشکلی از خودش و جامعه ش حل نمیکنه و برعکس…

از این نکته مهم هرگز غافل نباشیم که در بحث تربیت یا پرورش، باید تعالیم ارائه شده برحسب نیازهای یادگیرنده باشه. بله حق باشماست آشنایی با جغرافیای طبیعی خوبه، ولی واسه کی خوبه؟ یه بچه ۱۲ ساله!؟ چلوکباب خوبه، خوشمزه س، ولی نه واسه یه نوزاد ۲ ماهه.

از طرفی در تربیت یا پرورش کودکان یا هر موجود دیگری، باید این نکته مدنظر باشه که؛ هر آن آموزشی که منجر به پرورش نشود، به درد نمی خوره و باید کنار گذاشته بشه.

1 پسندیده

سپاسگزارم دوست عزیز

احتمالا بنده نتونستم منظورمو کامل برسونم، پس اجازه بدید مجددا یه توضیحی راجع بهش بدم تا شاید منظورمو رسونده باشم.

ورودی مدارس ابتدایی ۶ ساله هست و خروجی ش ۱۲ ساله هستش.
بچه ۶ ساله وارد دوره دوم کودکی ش شده و از ۱۲ سالگی هم وارد نوجوانی میشه.

اون اطلاعاتی که از کتاب های تاریخ و جغرافی و … به این کودک ۱۲ ساله ارائه میشه، عملا نه به کار خود دانش آموز خواهد اومد، نه این دانش آموز که ۱۲ سالشه در شرایطی قرار خواهدگرفت که نیازی به اون مطالب در خودش احساس بکنه. پس‌عملا اطلاعات مذکور پا در هواست…

حالا چرا بنده میگم این اطلاعات پا در هوا به کودکان در مقطع ابتدایی ارائه داده نشه این دلایل هست:

اولاً اطلاعات مذکور، همسو با نیازهای رشد کودکان نیستند.
دوماً دانستن آنها باری از دوش یک انسان ۱۲ ساله برنخواهد داشت.
سوما: اگر این کودک اون اطلاعات رو نداشته باشه، هیچ خللی تو هیچ‌ کجای زندگی ش بوجود نخواهد آمد.
چهارما…

و اما در نهایت دلیل اصلی:
کودک بخاطر حفظ کردن این مطالب، بخاطر ترس از تحقیر شدن درصورت حفظ نبودن آنها و … تحت استرس قرار می گیره… بچه ۱۰ یا ۱۲ ساله چرا باید بخاطر دانستن محصولات افغانستان، بیاد استرس رو تجربه بکنه!؟
کدوم یک اطلاعات ارائه شده تو کتب ابتدایی، اطلاعات لازم و موردنیاز شهروندی رو ارائه میده!؟ تاریخی که سرتاسرش سرگذشت پادشاهان و جنگ ها و اقدامات اونهاست، چطور می تونه درس عبرتی برای بچه ۱۲ ساله من و شما درنظر گرفته بشه!؟
نه تنها این اطلاعات که صدها برابر این دست اطلاعات هم نمی ارزه بخاطرشون به این طفلک ها استرس وارد بکنیم.دانستن و ندانستن اون اطلاعات هیچ تاثیری در روند زندگی یا روح و روان بچه ها نخواهد گداشت، اما استرس می تواند تا آخر عمر اثر خود رو روی بچه ها داشته باشه…

چه لزومی داره ما وقت بچه ها رو بخاطر این مطالب که در وهله اول بودن و نبودنشان یکی ست و در وهله دوم باعث تحمیل فشار و استرس به کودک میشه رو بهشون آموزش بدیم؟ چرا اجازه نمی دهیم بجای اینکه بشینه این جمله رو حفظ بکنه که؛ آقامحمدخان که بود و چه کرد؟ بهتر نیست بگیم گور بابای آقامحمدخان، هرکه بود و هرچه کرد، بچه مردم رو سنه نه!؟ این طفلک ها نیازی به دانستن اون ندارن، عوضش به بازی شدیدا نیاز دارن، پس بهتر نیست در مسیر رفع نیازهاشون، بزن بازی بکنن…؟
اگر تاریخ درس عبرت خواهد بود، هویت خواهد بخشید، مفید می تواند باشد، بنده منکر این نیستم البته تایید کننده هم نیستم، اما اینا رو میشه از اول دبیرستان بخونن که اولا تاحدودی بزرگ شده اند و توان درک مسائل رو دارند. دوما مرحله کودکی و نوجوانی پرباری رو پشت سر گذاشته و از سلامت روحی و روانی خوبی هم برخورداره.

درضمن بنده دنبال خروجی ای هستم که اگر تاریخ نمی داند، جغرافی و اجتماعی و علوم و هدیه های آسمانی نمی داند،‌ اما خوب می داند که نباید حیوانات را آزار بدهد، خوب می داند که دوست داشتن و دوست داشته شدن چه جوری هست‌، خوب می داندکه همه اونهایی که تو صف نانوایی یا اتوبوس و … هستند به اندازه اون حق و حقوقی دارند، پس نباید تو صف تقلب بکنه و …
این شخص آسیب نمی تونه بزنه، درسته محصولات کشاورزی فلان کشور رو نمی دونه، تعریف جلگه رو بلد نبست، عوضش چیزایی رو بلده که به دردش خواهد خورد. اعصاب و روان ش هم سالمه.

یه اشاره ای هم داشتید به اینکه چون میخواستم که چیزی بدست بیارم لذا دنبال تحلیل و آمارسازی ذهنی و …بودید، این حالت یعنی کنجکاوی، خب بچه ها کنجکاو میشن، ولی خودتون هم اشاره کردین که این حس در چه مسیری ارضاء شد!؟ در حالیکه می شد این حس کنجکاوی رو در رابطه موضوعات مفیدتری ارضاء کرد.

2 پسندیده

بنظر شما یک بچه ۱۰ یا ۱۲ ساله‌ ابتدایی از مطالب تاریخی‌که تو ابتدایی می خونه، برداشتی هم ردیف با برداشت شما، داره!!!؟

اصلا ذهن بچه ۱۲ ساله تا این حد از اون مطالب پردازش گری می کنه که هویت خودش رو مملکتش رو بشناسه؟
آیا حفظ کردن چن تا تعریف و نام ببرید و … بعد از ۱۰ یا ۱۵ سال که این کودک ۱۲ ساله حالا بزرگ شده و تصمیم گیرنده هست، به تصمیمات منطقیش یاری خواهد رساند!؟

دقت نمی کنید، بنده میگم این اطلاعات به درد کودک ۱۲ ساله نمی خوره. هیچ مشکلی ازش حل نمی کنه، بحث بنده تو زمان ارائه این مطالب هست، نه اینکه بگم این مطالب کلا به درد نمی خورند…

الان آیا این تاریخ و جغرافی رو از دبیرستان شروع کنن بخونن، تصمیمات جمعی شهروندان عاری از منطق خواهد بود!؟ یا هویتی تهی از اعتبار خواهد شد؟

1 پسندیده

دوستان عزیز موضوع نیاز رو ازش غافل نشویم.

به‌ گرسنه باید غذا داد و به تشنه آب…

حالا شما بیای به کسی که از تشنگی داره هلاک میشه، ۱۰ پرس از بهترین غذاها بهش بدی، آیا کار مفیدی انجام داده ای؟ یا اینکه نصف لیوان آب خنک بهش بدی؟ یا اصلاً بیای قرآن رو براش تفسیر بکنی و یادش بدی؟
در بین این‌ گزینه ها هم غذا خوبه، هم آب، هم یادگیری تفسیر قرآن، اما مشکل این کودک فقط و فقط با اون آب حل خواهد شد…
این نکته رو ازش غافل نباشیم

1 پسندیده

نيازهاى يادگيرى كودك، نوجوون، و جوون در سنين مختلف از نظر شما چى هست؟ از ٦-١٠ سال، ١١ تا ١٤ سال، و ١٥-١٨ سال. @anon44367529

البته لابلاى گفتگوها به بعضيش اشاره كردين، ولى منسجم نيست. ممنون ميشم تو يه پاسخ نظرتون رو بگين.

1 پسندیده