من یه دختر شونزده ساله هستم و مدت طولانیهئه که احساس میکنم پسرم و این احساس اصلاً شوخی نیست و روی علایقم تاثیر گذاشته. به طوری که نمیتونم با پسری ارتباط داشته باشم. در عوض علاقهی شدیدی به دختر ها دارم. از وضعیت جسمانی و داشتن سینه هم گاهی عمیقا دلخورم.
با این اوصاف با دختری در فضای مجازی آشنا شدم و حدودا سه ماهه دوستیم؛ احساس میکنم طی این مدت بهش علاقهمند شدم. از طریق راههای مختلفی سعی کردم بگم دوستش دارم، اما متوجه نشده -یا شاید فهمیده و اهمیت نمیده- در مورد اینکه پسر هستم هم میدونه.
حالا بین دو راهی گیر افتادم. نمیدونم کار درستیه این ابراز علاقه؟ -تا حدی این دختر رو میشناسم و تا به حال از نزدیک همدیگر رو ملاقات نکردیم. فقط عکسهای هم رو دیدیم. و من اطمینان کامل نسبت به حرفهایی که میزنه و اطلاعاتی که از خودش داده، دارم.
میترسم احساسم به طرز مضحکی براش مسخره جلوه کنه و به بازی بگیردش. یا همه چیز رو شوخی ببینه. و اصلاً نمیدونم این کار توی این سن، درسته؟
ابراز علاقه در سنین نوجوانی و حتی اوایل جوانی نه به شما نه به شخص دیگه توصیه نمیشه. این احساسات زودگذر هستن و باید بدونید که این علاقه شما به شخصی پایدار نخواهد بود.
خب ببین پس اگه فکر میکنی برنامه های مهمتری داری، @Kamran_Emami درست میگن
همینکه واسه کنکور برنامه ریزی کنی و فکر کنی که کلی برنامه واسه آیندت داری و ضمن اینکه کلی موقعیت تو محیط های دیگه مث دانشگاه برات پیش میاد خود بخود کمرنگ میشه واست.
سخته اما کم کم ارتباطت رو کم کن باهاش
شاید بهتره اول از همه تکلیفت رو با خودت مشخص کنی
به نظرم اولین کار اینه که بدونی واقعا دیگه نمیتونی به اقایون احساس داشته باشی یا فقط موقت هستش
بهتره اول پیش مشاور بری و با خود واقعیت رو به رو بشی
لطفا تا خودت رو نشناختی احساس کسی رو به بازی نگیر
سن خوبی برای این درگیری ها نیست ممکنه این ادم بعد از چند ماه از زندگیت بره ولی نتیجه ی کنکور تاثیر زیادی توی ایندت میذاره و سالیان سال عواقبش همراهته
بهتره با یه مشاور مشورت کنی تا طبق روحیات خودت راهی جلوی پات بذاره
تمام این ها تاثیرات سن بلوغ و نوجوانیه
من خودم همسن شما بودم فکر میکردم دارم از عشق و عاشقی میسوزم و عاشق ترینم الان که یادش میوفتم کلی میخندم فقط بزار بگذره و به اون دختر چیزی نگو و حتی رابطت رو کمرنگ تر کن ولی در مورد اینکه احساس میکنی پسری حتما و حتما با یه مشاور صحبت کن
دقت کنین که هیچ فکری در ذهن انسان ازبین نمیره فقط کمرنگ میشه
چیزهای دیگه زندگیتون رو پررنگتر کنین. مثل درس، ورزش یا هرچیز دیگه
محرک رو تا حد امکان از خودتون دور کنین. مثلاً اگه در شبکه های اجتماعی دنبال میکنین یا عکسی ازش دارین
در نهایت صحبت با مشاوری خبره توصیه میشه
موفق باشید
این خیلی کمک کننده است، گاهی درگیری شدید عاطفی باعث میشه ذهن دچار خطا بشه. و این خطا دقیقا وقتی بهتون ثابت میشه که تو همون درگیری شدید با آقایون هم قرار بگیرید.
اینکه اینجا مطرح کردید، خیلی خوبه، نشون میده شما میخواهید و میتونید احساستون رو مدیریت کنید. با همین فرمون جلو برید؛ با مطالعه و مشاوره و به کار بستن راهکارهایی که دوستان گفتن به ذهنتون زمان بدید تا به آگاهی بیشتر برسه تا بتونه خوب عمل کنه.
دقیق نمیدونم ورزش با آدم چه میکنه، ولی حتما در کنار بقیه راهکارهای خوب دوستان این یکی رو خیلی جدی بگیرید
باید اول کامل باهاش آشنا بشی و مطمئن بشی که اگه گرایشات و فانتزی هات رو کامل بشناسه بهت آسیبی نمیرسونه اول ترین و مهم ترین مورد برای شما اینکه به هیچ وجه آسیب و صدمه روحی بهتون نمیزنه
وقتی بدن با روحیه جور درنمی آید!
در مسئله جنسیت دو موضوع مطرح است: آگاهی جنسی و نقش جنسی. آگاهی جنسی معمولا از حدود 3 سالگی به بعد اتفاق میافتد؛ برای مثال یک پسربچه میفهمد که پسر است و به تدریج متوجه تفاوتهای دو جنس میشود. تقریبا از 4یا 5 سالگی نیز مسئله کنجکاوی جنسی پیش میآید و کودک میخواهد بداند تفاوتهای بین دختر و پسر چیست. به موازات آگاهی جنسی، فرد نقش جنسی هم میپذیرد. برای مثال اگر دختر است تمایل دارد لباسهای دخترانه بپوشد یا عروسکبازی کند یا اگر پسر است دوست دارد ماشینبازی کند.
در دوران دبستان هم معمولا دوستیابیها به سمت جنس موافق است. سپس با رسیدن به دوره نوجوانی مسئله تمایلات جنسی پیش میآید و فرد به طور طبیعی به سمت جنس مخالف کشیده میشود. منتها گاهی اوقات آگاهی جنسی فرد متناسب با فیزیولوژیک بدنش نیست؛ برای مثال ممکن است از لحاظ فیزیولوژیک، آناتومی و هورمونها پسر باشد اما در عین حال آگاهی جنسی و تمایلاتش دخترانه باشد. چنین فردی مبتلا به اختلال هویت جنسی است و از همان دوران کودکی فکر میکند، دختر است.
ترانسکشوال کاذب هم داریم
ترانسکشوال کسی است که واقعا آگاهی جنسی و نقش جنسیاش با وضعیت آناتومیکی بدنش متفاوت باشد. بعضی از افراد هم ترانسکشوال کاذب هستند یعنی به صورت دورهای احساساتشان تغییر میکند برای مثال ممکن است یک دختر نوجوان خیلی دوست نداشته باشد در قید و بند محدودیتهای دخترانه قرار بگیرد به همین دلیل سعی میکند مثل پسرها رفتار کند اما درحقیقت از جنس خودش بدش نمیآید و قبول دارد که دختر است بنابراین فقط برای داشتن آزادی بیشتر آگاهی جنسیاش را به طور کاذب و دورهای تغییر میدهد.
شاید مشکل از هورمونها باشد
ترانسکشوالها قبل از اینکه بخواهند جراحی کنند، باید یک دوره تحت رواندرمانی قرار میگیرند تا مشخص شود آیا واقعا ترانس هستند یا خیر. شاید اگر بدانند بعد از تغییر جنسیت دیگر راه بازگشتی ندارند نظرشان را تغییر دهند. علاوه براین از لحاظ فیزیولوژیک و آناتومیک هم مورد بررسی قرار میگیرند. یک ترانس واقعی تمام آزمایشها و هورمونهایش طبیعی و مطابق با جنسیت بدنش است و فقط خودش احساس میکند جنسیتش برعکس است بنابراین اگر در آزمایشها مشخص شود مشکلی وجود دارد دیگر به او ترانس واقعی نمیگویند. برای مثال ممکن است میزان هورمونهای زنانه یا مردانه در بدن بالا و پایین شده باشد و تمایلات طبیعی فرد با درمانهای هورمونی بازگردد.
كی نگران شویم؟
نقش جنسی تا حد زیادی تابع محیط است. برای مثال یک پسربچه از پدرش الگو میگیرد و دوست دارد مثل او باشد و یک دختربچه از مادرش الگوبرداری میکند اما کسانی که اختلال هویت جنسی دارند اگر پسر باشند دوست دارند بیشتر رفتارهای مادر را تقلید کنند و تمایلی به دوستی با گروه همسالان پسر ندارند. تا زمانی که سن کودک پایین است این رفتارها خیلی برای اطرافیان عجیب نیست اما وقتی به دوره نوجوانی میرسد به جای اینکه به سمت جنس مخالف کشیده شود، جنس موافق را انتخاب میکند. برای مثال اگر پسر است سمت پسرها کشیده میشود چون خودش را دختر فرض میکند و ممکن است خیلی ظریف صحبت کند، لباس زنانه بپوشد، ابروهایش را بردارد و …
هدف از درمان بی نظمی جنسیتی پرداختن به پریشانی و سایر احساسات منفی مرتبط با داشتن جنسیت است که با جنس تعیین شده شما در بدو تولد همسو نیست. مهم است که به یاد داشته باشید که مشکل، هویت جنسی شما نیست بلکه ناراحتی ناشی از آن است. به همین دلیل است که درمان اختلال هویت جنسیتی از طریق رویکرد تیمی با پزشکان متخصص در تخصص های مختلف از جمله روانشناسی، کار اجتماعی، غدد درون ریز، ارولوژی و جراحی به بهترین وجه انجام می شود. گزینه های درمانی شامل موارد زیر است:
۱- مشاوره ۲- هورمون درمانی ۳- جراحی
برای و شخیص اختلال جنسیتی باید معیارهای خاصی را رعایت کنید و این معیارها بسته به سن شما متفاوت است. اگر نوجوان و بزرگسال هستید باید حداقل دو مورد از موارد زیر را تجربه کنید تا تشخیص داده شود شما از اختلال هویت جنسیتی رنج می برید:
عدم مشارکت بین جنسیت با تجربه و بیان شده و خصوصیات جنسی اصلی یا ثانویه شما مشخص شده است
تمایل شدید برای رهایی از خصوصیات جنسی اصلی یا ثانویه
تمایل شدید به خصوصیات جنسی اولیه یا ثانویه جنس دیگر
تمایل شدید به جنس دیگر بودن
تمایل شدید برای برخورد با جنس دیگر
اعتقاد شدید به اینکه شما احساسات و واکنش های معمولی جنس دیگر را دارید.
درمورد سوال تون که آیا به طرف مقابل بگید که دوسش دارید یا نه؟ این کار رو نکنید، چون این کار باعث میشه پریشان حال تر بشید و وضعیت بدتر بشه. سعی کنید زیاد باهاش در ارتباط نباشید و با مراجعه به روانپزشک یا روانشناس درصدد درمان باشید.