سازوکار عملی نقد معلم البته با حفظ شأن او در جهت اعمال حقوق متعلم چیست؟ چه تجربههایی در این زمینه داشتید؟
دنبالهی موضوع چگونه نقد سالم معلم را به دانشآموز یاد دهیم؟
سازوکار عملی نقد معلم البته با حفظ شأن او در جهت اعمال حقوق متعلم چیست؟ چه تجربههایی در این زمینه داشتید؟
دنبالهی موضوع چگونه نقد سالم معلم را به دانشآموز یاد دهیم؟
تا دلتون بخواد روش تدریس معلمهام رو در دبیرستان و دانشگاه نقد کردم. البته هیچ وقت نقدم در لحظه سازنده نبود چون مراعات حال معلم رو نمیکردم!
مثلا یادمه یه معلم فیزیکی داشتیم که علاقهی زیادی به ادبیات داشتن و گاهی وقت کلاس رو برای شعر و شاعری و بحثهای ادبی صرف میکردن. دیگه یه بار سر کلاس حوصلهم سر رفته بود و به ایشون گفتم «آقای فلانی، ما اون قدری که از شما ادبیات یاد گرفتیم فیزیک یاد نگرفتیم! میشه یه کم بهمون فیزیک یاد بدین!؟» بنده خدا دیگه بعد از اون جلسه وقت کلاس رو به ادبیات نمیگذروند.
سبک نقدم رو تایید نمیکنم، چون تو جمع به ایشون گفتم و کمی حس حمله و پرخاش داشت حرفم. ولی حتی با تجربهی الانم هم نمیدونم چه جوری میشه در چنین موقعیتهایی عمل کرد؟! هیچ ساز و کار مناسب یا رسمی براش وجود نداره. بقیه، مخصوصا معلمها، چه پیشنهاد یا تجربهای دارن؟
رفتار شما با معلم فیزیکِ ادیبتون، درسته در ظاهر کمی دور از ادبیات به نظر میرسه، و با عصبانیت همراهه ولی خوبیش اینه که تو کلاس مطرح کردید، و از تظاهر به دوره. متأسفانه ترس و ریا و دروغ و چاپلوسی داره به سطح بچههای کوچیکتر منتقل میشه، چیزی که واقعاًاذیت کنندست.
در واقع نقد معلم باید از طرف خودش شروع بشه، خودش رفتارشو زیر نظر داشته باشه و جاهایی که کم میاره دنبال اطلاعات بگرده، از بچهها و همکارا بپرسه. معمولاً تعداد بسیار کمی جسارت نقد جدی و رو در رو رو دارن، یه راهش نظرسنجی کتبیه. من چندبار امتحان کردم، البته نه زیاد، چون ممکنه خیلی وقتا فضای نقد شفاهی رو هم فراهم کرده باشم.
بعضی وقتا هم نقدکننده فقط درپی خودنمایی و ایرادگرفتنه، مثلاً بعضی از بچهها تا بیرون مدرسه یه کلاس میرن، بدون در نظر گرفتن شرایط میخوان کار معلم کلاس رو زیر سٶال ببرن، اینجا اعتماد بنفس و دانش معلم خیلی مهمه، ولی بازهم بعید نیست فضا کمی جنجالی بشه، چون تجربه بچهها خیلی کمتره و قانعکردنشون سخته، اینجا تجربه من ثابت کرده معلمایی که اجازه نقد نمیدن و به اصطلاح خودشون تو دهن بچه میزنن در حفظ موقعیتشون موفقترن. جالبه که حتی بچهها کمتر پشتسر اون معلما حرف میزنن، انگار تحقیر، جرأت بروز رو کلاً ازشون میگیره.
من امسال به مدیر گفتم یه صندوق از نوع ارتباط با مشاور تو کلاسم نصب کنه، اما گفت یه مقواییشو بذارید رو کمد، عمل کردیم، دو سه تا بیشتر نظر توش ننداختن، انگار فرصت یا نیاز نقد به این شکل جا نیوفتاده.
یه تجربه تلخ و شاید شیرین نقد که برای من یا بعضی معلما پیش میاد اینه که شاگردی که به هیچوجه در جریان کلاس نیست، حس میکنه میتونه نظر بده، این خوبه، یعنی اونم حق داره، زندست، سرخورده نیست، حتی آدم میتونه متوجه جو مخفی کلاس بشه، چون میگه همه با من موافقن: مثلاً من با اطمینان از اینکه تکلیفی که تعیین کردم در حد توان بچههاست، بهشون میگم این صفحات تمرین رو قبل اینکه من واردش بشم، جلو جلو حل کنید، اگه سهچهارتاشو حل نکردید، ایراد نمیگیرم. بعد جلسه بعد بچه کمکار کلاس شاکیه که شما درس نداده میگید حل کنید، یعنی بهونه پیدا کرده.
مدیر و مشاور یا معاون و حتی اولیا افرادی هستن که میتونن و باید کمک کنن به بهبود وضعیت تحصیلی و رفتاری بچهها در کلاس، اما اگه رفتار صحیحی در مورد انتقاد و اعتراضشون نسبت به معلم نداشته باشن، تربیت صورت نمیگیره. مثلاً ممکنه مدیر اشراف کامل به کلاس معلم و حتی وضعیت درسی بچهها نداشته باشه و حق رو به بچه بده، ببینید واقعاً زمان مهمه در قضاوت بچهها از معلمشون. بعضی دخالتهای سلیقهای و غیرتخصصی و حتی مغرضانه مدیرا کار رو خراب میکنه. مثلاً من یه بار یه سوال امتحانی خاص گنجوندم تو امتحان واقعاً هم سخت نبود(چنتا سوال تعریفی رو به صورت جدول کلمات متقاطع دادم)، بعضی از بچهها( که ضعیفم توشون بود) بعد از امتحان اعتراض سر دادن و پیش مدیر رفتن و . . . و مدیر هم نتونست خوب مدیریت کنه و منم عصبانی شدم و کار به جر و بحث ما پیش بچهها کشید.
اینکه میگم بعضی از معلما جو خفقان ایجاد میکنن واقعاً به نفع خودشون و مورد پسند مدیراست، چون کیفیت مهم نیست، همینکه صدا در نیاد خوبه، یه بار بعضی از بچهها کلاسم دوست نداشتن سال بعد من معلمشون باشم، و موفق هم شدن نظرشون رو به مدیر القا کنن سال بعد بعضیاشون معترف بودن که اشتباه کردن، همین برای همکارای دیگه من هم پیش اومده. اینکه بچهها حق انتخاب داشته باشن خوبه ولی مدیریتش سخته، ضمن اینکه سلیقهها هم متفاوته، و معمولاً اونایی که راضین در حاشیه قرار میگیرن، یعنی ما بیشتر به عنوان منتقد ایرادات رو منتقل میکنیم و به عنوان بررسی کننده دنبال نکات مثبت نیستیم و برامون عادیه.
با اینکه مدیریت انتقادها سخته و کلی قربانی میگیره اما تا دَرِش جدی نباشیم سیستم اصلاح نمیشه.