تا کجا میشه در مقابل مصرف داروهای روانپزشکی مقاومت کرد؟

بعضی آدما مثل خود من در برابر مصرف اغلب داروهای شیمیایی گارد می‌گیرن، شاید یک جور تعصب کور باشه، اما واقعیت اینه که خیلی وقتا داروها رو موثرتر از تغییر ذهن و رفتار ندیدم، البته شاید بیماری جدی در کار نبوده؛ حالا برای داروهای روانپزشکی که دیگه بدتر.
یه شرایطی تو دوره لیسانس اوضاع ذهنی بسیار بدی رو تجربه کردم اصلا نمیتونستم درس بخونم، افت شدید و حال بد، رفتم پیش مشاور، گفت برو پیش روانپزشک و با تشخیص وسواس فکری داروهایی بهم داد یادم نیست چند روز خوردم ولی یادمه یا خواب بودم یا تو بیداری حافظه‌ام کار نمی‌کرد، چند ساعت پیش خودم رو یادم نمی‌اومد! اطرافیان دلسوز داروها رو معدوم کردن و به اصطلاح من رو به حال خوبم برگردوندند. دیگه پیگیر نشدم بالاخره با تغییر شرایط اوضاعم عادی‌تر شد ولی نمی‌دونم اگر پیگیر می‌شدم و اون داروها یا داروهای بهتر رو ادامه می‌دادم آیا موفق‌تر بودم یا نه؟

باز روانپزشکی به آشنایی که کودکش مشکل داشت گفت اگه میخوای دارو نخوره یه پروسه شاید دوساله از مراجعه به مشاور خوب و . . . بگذریم که شرایط چندان تغییری نکرد ولی ترس از عوارض دارو واقعا مانع ذهنی بزرگی هست.

آیا واقعا داروها میانبرهای خوبی هستند؟ پیشرفت‌های امروزی ترس‌ها و عوارض رو کمتر نکرده؟

مرتبط با موضوع
خواندن کتاب روانشناسی یا مراجعه به روانشناس

1 پسندیده