کافیست به صفحهی ویکیپدیا برای تعریف آموزش و پرورش سر بزنید:
میبینید که اندیشمندان مختلف از جمله سعدی، مولوی، سهروردی، سقراط، ژانژاک روسو، … در قالب کلمات مختلف «آموزش و پرورش» یا «تعلیم و تربیت» را تعریف کردند.
از نظر شما آموزش و پرورش چیست؟ این دو چه تفاوتی با هم دارند؟
با توجه به تجربیات و نیازهای آموزشی خودتان؛ کدام یک از مهارتهای توسعهیافتهی خودتان را آموزش و کدامها را پرورش میدانید؟ چرا؟
شاید بشه به طور ساده (دیدگاه شخصی)، آموزش رو انتقال مفاهیم بیرونی به فرد و پرورش رو رشد استعدادهای درونی فرد تعریف کرد. به نحوی آموزش به دنبال تغییر فرد براساس مفاهیم کاربردی و شناخته شده است. پرورش بیشتر به دنبال یافتن و شکوفائی استعدادهای موجود در فرد برای استفاده شخصیتی، اجتماعی و کاربردیه.
اگر این دیدگاه رو بپذیریم، میشه دید که نحوه اجرای همزمان این دو مقوله بسیار حساسه. با مدیریت درست این دو مفهوم میتونن در یک راستا قرار بگیرن و همدیگه رو تقویت کنن ولی با مدیریت خشک و ایجابی به ویژه در زمینه آموزش، به راحتی ممکنه در تقابل قرار بگیرن و باعث معضلات شخصیتی، اجتماعی و شغلی بشن.
شاید نمونه بارزی که اکثر آدمها به عنوان معضل سیستم آموزشی از اون شکایت میکنن، از بین رفتن استعدادهای شخصی در اثر آموزش خشک و منفعله که به پرورش درست استعدادها توجهی نمیکنه.
نظر شخصی
دوتا تعریف از نظر خودم میگم شاید درست شاید غلط
تعریف یک
آموزش : انتقال اطلاعاتی که فرد پیش از آنهارا نمیدانسته و کسب آنها به روش های تجربه و آزمون و خطا یا ممکن نیست یا بسیار باعث متضرر شدن فرد میشود
پرورش : انتقال اطلاعاتی به فرد که پیش از این نیز آنها را میدانسته ولی در مرکز توجه اون نبوده و روی آنها سرمایه گذاری نمیکرده
تعریف دوم
آموزش : فرآیندی که طی آن دانسته های فرد افزایش میابد
پرورش : فرآیندی که طی آن شناخت فرد از توانایی خود رشد یافته و قدرت استفاده از این توانایی هارا پیدا میکند
باسلام و عرض ادب
از اینکه این گفتمان زیبا رو راه انداختین سپاسگزارم.
به بیان ساده آموزش یعنی یاد دادن و پرورش یعنی رشد و نمو دادن.
هدف نهاد آموزش و پرورش، تربیت انسانها برای زندگی ست.
در خصوص مسئله آموزش و پرورش ما، لازمه بگم که از هدف خارج شده و کارایی لازم رو نداره.
اساساً آموزش ابزاری ست برای پرورش.آن نوع از آموزش که پرورش در پی نداشته باشه، مضر و غیر ضروری ست. پس وظیفه آ.پ استفاده از روش های متنوع آموزشی، برای پرورش موجودی که دارای خصایص والای انسانی باشه و طوری پرورش بشه که بتونه برای زندگی کردن آماده بشه. لذا با توجه به این موضوع، خواهیم دید که بسیاری از مفاهیم و مطالب کتابهای درسی برای پرورش چنین موحودی، طراحی نشده اند. اگر کمی دقیق تر بشیم، می بینیم، مفاهیمی که برای پرورش درنظر گرفته شده اند، توجهی به نیازهای پرورش یابنده، نشده…
اینکه دانش آموز مطالب چندین کتاب رو حفظ بکنه و نمره ای بگیره، هیچ تضمینی برای آمادگی وی به زندگی و آراستگی به خصایص انسانی نمی تواند در برداشته باشد. پس لازمه معلم با توجه به نیازهای دانش آموزان، اهمیت موضوعات رو در رفع این نیازها درنظر بگیره و براساس اون روی موضع مانور بده. اگر موضوعی تأثیر در پرورش ذکر شده داره، آموزش دادن بشه وگرنه لزومی برای آموزش نیست.
مطلب بعدی اینکه اساساً این کتابها کمکی برای جامعه پذیر شدن دانش آموز و آمادگی برای زندگی کردن، نمی کنند. برای زندگی مهارتهایی لازمه که متأسفانه کتابها به این موضوع نپرداخته اند. بعید می دانم با آموزش مطالب این کتابها بشه انسانی تربیت کرد که توان و مهارت لازم برای زندگی کردن رو داشته باشه.
پس لازمه آن نوع مطالبی که برای پرورش مورد نظر مفید هست، آموزش داده بشه و لاغیر…