آموزش در چه صورت می‌تواند به پرورش منجر شود؟

با توجه به تعریف میرعبدالحسین نقیب‌زاده در ویکی‌پدیا؛ آموزش، سپردن دانستنی‌ها به دیگران است و پرورش، شکوفاندن و به کارآوردن توانایی‌های درونی و استعدادهای طبیعی است. از این رو گاهی آموزش مقدمه پرورش یا پرورش هدف آموزش به حساب می‌آید.

با فرض اینکه پرورش را هدفی برای آموزش در نظر بگیریم، بنظر شما آموزش نقش خود را در جهت رسيدن به هدف متعالی پرورش ايفا می‌كند؟ برای نزدیک شدن به این هدف، چه کارهایی می‌شود کرد؟

14 پسندیده

سوال بهتر اینکه اصلا هدف آموزش باید پرورش باشه؟ منظور از پرورش چیه؟

5 پسندیده

طبق تعاریفی که از مفاهیم آموزش و پرورش ارائه کردید فکر میکنم اولین نیاز فراهم بودن امکان استفاده از آموزش هاست
برای مثال ما جمع و تفریق رو یادمیگیریم و نیازی به زیرساخت خاصی هم برای استفاده نداریم چون از کاربرد های روزمره و دائم زندگی هستند
ولی دانش آموزان ما در مدرسه انگلیسی میخوانند ، آمار و احتمالات میخوانند ، برق میخوانند ، کامپیوتر میخوانند ، حسابداری و هنر میخوانند ، آمادگی دفاعی و علوم تجربی میخوانند.
ولی آیا این امکان برای یک دانش آموزش فراهم است که دانش کسب شده را به کار بسته و خودرا مهک بزند بدون اینکه زیر ذره بین نمره و معلم باشد؟

پیش از آموزش دانش آموز باید به نحوی متوجه اهداف و کاربرد های درس مطرح شده بشود
برای مثال من که در دبیرستان ریاضی خواندم و در دانشگاه برق و در کار زمینه بازاریابی و تبلیغات دارم نه استفاده ای از انتگرال و دیفرانسیل در زندگی دارم و نه از تحلیل مدارات منطقی یا الکترومغناطیس

از روز اول هم که با 100 صفحه جزوه تلاش میکردند تا به من انتگرال گرفتن را یاد بدهند نمیدانستم چه کاربردی دارد . اصلا نمیدانستم عددی که بدست می آید دقیقا چیست !!! فقط حساب میکردیم
ریاضی را از تاریخ دقیقتر حفظ میکردیم :smile:

همینطور بسیاری دروس دیگر
من نمیدانم چرا چند سال نقاشی و خط با قلم کارکردم
امروز نه نقاشی میکنم نه خط خوبی دارم
نمیدانم چرا جغرافیا خواندم
نمیدانم چرا عربی خواندم
اصلا آیا نیازی بود من این علوم را داشته باشم؟

چرا یک دانش آموز برق نمره پایانی خودرا از تامین برق منزل بدون اتکا بر شبکه برق کشور کسب نمیکند؟
یک دانش آموز علوم تجربی چرا از ارائه یک تحقیق میدانی و بررسی مجموعه ای از گونه های جانوری یا بیماران یا تغییرات زیست محیطی نمره قبولی بدست نمی آورد؟
چرا یک دانش آموز حسابداری موظف نمیشود هزینه های یکسال خانواده را حساب رسی کرده و راهکار هایی برای صرفه جویی و سرمایه گذاری ارائه کند؟

همین میشود که وقتی در رده های بالای درسی نیز میخواهیم مقاله ای ارائه کنیم آنرا کاری بیهوده تلقی میکنم و در کمال بی شعوری بجای انجام تحقیقات به خرید مقاله رویی میاوریم
خرید مقاله !!! خنده دار نیست؟
این دقیقا نشانه عدم حصول نتیجه پرورش از آموزش انجام شده است
آیا ما یک رباضیدان پرورش داده ایم؟
آیا یک پزشک پرورش داده ایم؟
آیا یک مهندس برق پرورش داده ایم؟
در اکثر اوقات خیر
در مواقع معدودی نیز که این آموزش باعث پرورش شده بیشتر پیشرفت حاصل شده از طریق خود دانش آموز یا خانواده صورت گرفته

پیشنهاد میکنم در ادامه بررسی شود :
چرا مقاله دادن این قدر برای ارشد و دکترا مهم شده؟

6 پسندیده

هدف از آموزش چه موارد دیگه ای میتونه باشه؟

باسلام
کاملا درست گفتید، آموزش ابزاری ست برای رسیدن به پرورش و هدف اصلی همین پرورش هست.

اما آموزش در چه صورت منجر به پرورش می شود؟ سوال بسیار زیبایی ست ، مرحبا بر شما.

قطعا مستحضرید که برای پرورش یک موجود، ابتدا باید اون موجود رو بشناسیم، ویژگی ها، نیازها، عوامل رشد، موانع رشد و …رو در مورد اون موجود مطلع باشیم.
حال اگر یک انسان را بناست پرورش بدهیم، طبیعتاً آموزش های ما زمانی منتج به پرورش خواهد شد که: منطبق با نیازها، استعداد و توانایی های یادگیرنده باشد.
بعبارتی ساده تر: برای فردی که تشنه هستش، یک لیوان آب خنک از ۲۰ پرس غذا ارزشمندتره.پس اگر می خواهیم خدماتی که به وی ارائه میدهیم مفید باشه و مورد استقبال قرار بگیره، باید در راستای نیازش اقدام بکنیم. یک لیوان آب خنک، کافی ست که ارتباط برقرار شود.
هر چیزی جز نوشیدنی یا ‌آب به ایشان بدهیم،ایشان را اقناع نخواهد کرد. ولو اینکه چیزهایی با ارزش تر از آب باشد. حال فرض کنیم این شخص یک دانش آموز هست و برحسب طبیعت و نیازهای زمانی و سنّی خودش، نیاز به بازی داره، اگر من معلم بخواهم آموزش هایی که در آن لحظه به ایشان می دهم، به نتیجه برسه و پرورش رو در بر داشته باشه، اولین گام ارضاء نیاز اون بچه که بازی کردن هست می باشد. حال در قالب بازی هم میشه آموزش لازم رو ارائه داد.البته بازم به شرطی که آموزش مورد نظر برای یادگیرنده دارای اهمیت باشه، منجر به پرورش خواهد شد. چیزی باشه که به دردش بخوره، مشکلی ازش حل بکنه، راهکاری براش ارائه بده و… وگرنه اگه مطلب مورد نظر دلایل سقوط هخامنشیان هست یا تعریف انرژی و …، همون بهتر که زحمت ارائه ش رو هم نکشید…چون هیچ یک از نیازهای یادگیرنده رو نمی تونه ارضاء بکنه و تو روزمره هم هیچ مشکلی ازش حل نمیکنه، پس منجر به هیچ پرورشی هم نخواهد شد.یا اینکه آموزش مذکور مربوط به مسائل ریاضی هست، ولی یادگیرنده هوش و استعداد منطقی- ریاضی نداره. اینجا هم ارائه مطلب مرتبط با ریاضی هیچ پرورشی رو دربر نخواهد داشت. لذا از ارائه این آموزش هم باید خودداری کرد.

خلاصه مطلب: آموزش زمانی منجر به پرورش می شود که؛ آنچه که بناست آموزش بدهیم، در زندگی شخصی و اجتماعی یادگیرنده، کاربرد داشته باشه و مشکلی ازش حل بکنه و منطبق با نیازهای اون شخص باشه.
مثال: آب چیز خوبیه، تمیزی میاره، میشه بخوریم و رفع تشنگی بکنیم و …، منتها اگر‌ در زمان نیاز عرضه نشه، اون ارزش ذاتی واقعی خودش رو نخواهد داشت. فردی از گرسنگی داره تلف میشه، ما بشکه بشکه بهش آب بدیم! همون آبی که یک لیوان از اون به وقت تشنگی می تونه بزرگترین آرزوی هرفردی باشه، حالا ارزشی پیش اون شخص نخواهد داشت.
شرمنده اگه طولانی شد.

باسلام و درود

سوال بسیار زیبا و قابل تاملی رو مطرح نموده اید.

در پاسخ بایستی بگم: خیر. در شرایط کنونی و با شیوه های آموزشی ارائه شده در سیستم آ.پ کشور، به هیچ عنوان به پرورش مورد نظر نخواهیم رسید. چرا که رویکرد سیستم آموزشی کشور بر مبنای پاره ای مطالب جسته و گریخته از موضوعات مختلف، بر پایه اصول محفوظات داره به کار خودش ادامه میده و پرواضح هست که دانش آموزان مطالب رو صرفاً با مصرف شب امتحانی به حافظه شون می سپارند و با گذر از مانع امتحان آنها را به سمت فراموشی هدایت می کنند. با این روند کار محال است پرورشی صورت بگیرد.

مرحبا دوست عزیز

و همین فعالیت های به درد نخور، در بسیاری از اوقات استرس و فشارهای عصبی به دانش آموزان وارد کرده و برخی از آنها را حتی از مسیر مدرسه منحرف کرده و باعث ترک تحصیل آنها شده…
جای تعجب است که چرا سیاست گذاران آ.پ همچنان اصرار بر آموزش این مفاهیم دارند؟ و چرا از اشتباه یکصد و اندی ساله خودشان درس عبرت نمی گیرند؟

بله باید پرورش باشه.

پرورش یعنی کمک به رشد و شکوفایی توانایی ها و استعدادهای کودک.
یعنی زمانیکه یک دانش آموز استعداد و توانایی بالایی در یادگیری ریاضی دارد و در اصطلاح از هوش منطقی- ریاضی بالایی برخوردار است، سیستم آموزش و پرورش باید به این کودک کمک کند تا در مسیر استعداد خودش به رشد و شکوفایی لازم برسد.
یا اگر‌ کودکی هوش و استعداد بالای کلامی دارد، آ.پ باید به این کودک کمک کند تا در زمینه هوش کلامی که بیشتر مرتبط با ادبیات، حقوق، روانشناسی و مسائلی از این قبیل می باشد به رشد و شکوفایی لازم برسد. متاسفانه آموزش و پرورش ما با این نیت که حتماً این کودک باید ریاضی را هم مثل ادبیات یاد بگیرد اینقدر فشار به این کودک وارد می کند و اینقدر فرصت های درخشش در حوزه استعداد خودش رو ازش می گیرد( بطور مثال زنگ فارسی به این کودک گفته میشه بشینه ریاضی تمرین کنه! یعنی فرصتی رو که می توانست موجب بالارفتن عزت نفس این کودک بشه ازش گرفته میشه و طفلک مجبور هست این فرصت رو صرف یادگیری چیزی بکنه که توانایی یادگیری اون رو نداره!) انگار به یک نابینا بگی از فاصله ۲ متری هرآنچه روی تابلوی کلاس نوشته شده رو بخونه…! وقتی کسی استعداد دیدن نداره چه اصراری هست که بیاد تابلو رو بخونه!؟ استعداد ریاضی نداشتن هم عین همینه، وقتی نداره، چه اصراری هست که حتما مسائل ریاضی رو حل بکنه!؟ و عیب بزرگ سیستم ما همینه.

دانش آموزان تاریخ می خونن، جغرافی می خونن، عربی می خونن،علوم می خونن و … و اکثرا هم مطالب برپایه حفظ کردنه. اقدامات فلان شخص چی بود؟ محصولات کشاورزی فلان کشور چیه؟علت انقراض فلان سلسله چی بود؟ جلگه چیست؟ آبرفت به کجا گفته می شود؟ والی آخر… این مطالب بجز اینکه وقت کودکان رو بگیره به درد کاری نمی خوره…