تا به حال به این قضیه فکر کردید که چرا الان خیلی از بچههای ما مشکلات ارتباطی با جنس مخالف دارند؟ و اینکه چطور میشه این مشکلات رو حل کرد؟ بدون شک یکی از اساسیترین منشا این مشکلات چگونگی معرفی جنس مخالف در دوران دبیرستان به دانشآموزان هست. این امر خیلی وقتها توسط معلمین پرورشی انجام میشد. میخوام بدونم معلمین پرورشی، پدر و مادر و غیره چطور ارتباط با جنس مخالف رو براتون تعریف میکردند؟
تو پست قبلی یک نفر به این اشاره کرده بود که یک معلم پرورشی در یک مدرسه دخترونه پسرها رو مثل سگ معرفی کرده بود که دنبال دخترها راه میافتند.
تجربیات شخصی خودتون از خانواده، دوستان و مدرسه را به اشتراک بگذارید.
معرفی رو یادم نیست اما خانواده تواین دوران روابط ما با جنس مخالف رو به حداقل رسونده بود.
بحث های دوستان تو یک فاز فانتزی و جالبی بود، همیشه این سوال بود که تو کی و دوست داری؟ اسمش چیه؟ چند سالشه؟ چجوری شد که اینجوری شد و …
بعضی ها هم در حال نامه نگاری و تلفن بازی بودن.
یادمه سال اول دبیرستان، تو خوابگاه مدرسه دختری بود که با یک پسر تلفنی حرف میزد. اولیا مدرسه متوجه شده بودن. گوشی رو ازش گرفته بودن و تو اتاق مشاوره حبس اش کرده بودن. هنوز چهره شو یادمه که اشک ریزان از شیشه اتاق بیرون و نگاه میکرد.
نوجوانی خیلی دوره حساس و جالبیه.
تجربه شخصیم
تو دوران نوجوانی به شدت نسبت به این موضوع منع میشدم چه از جانب مدرسه و چه خانواده. نکته جالب توجه این بود که بعضی از معلمان مدرسه این موضوع رو بد نمی دونستن و به طور مثال معلم ریاضیمون بعضی وقتها میگفت " حالا اگه زیدکیم منتظرتونه اشکال نداره باهم ریاضی کار بکنید ولی یادمه کلا فیلمهایی سینمایی و سریالهایی اون زمون در مورد دختران فراری و این جور موارد بود. ما هیچ وقت به خودمون جرات نمی دادیم که با اونها ارتباط برقرار کنیم.
به نظر من هیچ مشکل و هیچ جای شرم و خجالتی نیست که اگر پسری دختری را دوست بدارد و یا دختری به پسری ابراز علاقه کند در حقیقت این یک امر خیلی عالی و مرتبه عالی و حقیقت انسانی را نشان میدهد زن و مرد برای تکمیل همدیگر آفریده شده اند مردها یک طبقه و زنها طبقه دیگری از جامعه هستند که لازم و ملزوم یکدیگر اند از شوخی گذشته و پیوسته به حقیقت اگر زن نباشد زندگی برای مرد بی مفهوم است و به هیچ دردی نمیخورد و همچنین اگر مرد هم نباشد فکر کنم زندگی برای خانم ها اهمیتی نداشته باشد، اگر ابراز علاقه شدید و عشق و محبت مرد به زن و زن به مرد ذاتاً وجود نداشته باشد فکر میکنم زندگی به یک مسیر نامعلوم گنگی در حرکت است و این علاقه است که جنس های مخالف را به هم مجذوب میکند و زندگی را برای هم خوشایند میسازد، منتها چیزی که لازم به ذکر است و باید به فرزندان آموخته شود ارتباتاط نامطلوب و ناآگاهانه و انحرافات جنسی است، و الا دوست داشتن دختری نه جرم است و نه گناه محسوب میشود ولی اگر این دوستی آگاهانه باشد و توام با ارزش های انسانی باشد خیلی بهتر است ولی اگر این دوستی ها ناآگاهانه باشد میتواند به انحرافات جنسی و اخلاقی گراییده شود که این برای آینده انسان ها مطلوب نیست.