دیگه کل ایران با سوتیهای جواد خیابانیِ دوستداشتنی آشنا هستن.
نکتهای که هست اینه که چرا با وجود این همه سوتیهای پایانناپذیر, هنوز هم صداسیما صندلی خیابانی رو برای گزارش دیدارهای حساس رزرو نگه میداره؟
گزارشگری که موقع بازیهای ملی و علیالخصوص مقابل تیمهای عربی, سعی در خلق شاهنامهای از جنس واژههای مختصِ خودش رو داره.
آیا اگه گزارشگر دیگهای جای خیابانی بود هنوز هم جایی در این سازمان داشت؟
کمبود گزارشگر شاید یکی از عواملش باشه.
در حال حاضر عادل فردوسیپور, مزدک میرزایی, محمد سیانکی, محمدرضا احمدی و پیمان یوسفی اکثر گزارشهای فوتبالیِ شبکه سه رو برعهده میگیرن.
به شدت جواد خیابانی رو دوست دارم و میدونم چقد آدم بااحساس و انساندوستیه. اما آیا از دید حرفهای, میتونه بازم به کارش ادامه بده؟
شما از گزارشهاش لذت میبرین؟
بسیاری از چهره ها برای اینکه خودشان را مطرح کنن ازدواج میکنن و طلاق میگیرن و یا به شبکه های خارج از ایران پناه میبرن و…
ایشان با سوتی هاشون جذابتر هم میشن و فکر میکنم اگر هم در رقابت کاری شرکت کنن همیشه جزو سه نفر اول در حوزه کاری خودشون باشن
من به جامعه، به شکل سیستمی یادگیرنده نگاه میکنم نه سیستمی که باید در هر لحظه با ایدهآل ذهنی افراد مقایسه بشه. منظورم اینه که در هر لحظه، در جامعه باید نگاه کنید که چه چیز دارید و چقدر میتونید پیشرفت کنید. خیابانی پر از اشتباهاتیه که ممکنه در وجود همه وجود داشته باشه، البته میتونیم بگیم چرا با این اشتباهات باید گزارشگر بشه. ولی با همه این اشتباهات هنوز هم توی لیست بهترینهای ایرانه. مقدار زیادی از این اشتباهات هم ناشی از تلاش برای تطابق با دیدگاه غیرعملی به گزارشگریه.
تصور ما از گزارشگری، بیشتر به مفسر فوتبال نزدیکه تا کسی که با گزارش فوتبال هیجان رو بهش اضافه میکنه. این تصور باعث شده که خیلی از گزارشگرها به جای گزارش فوتبال، صرفا یک سری اطلاعات بیمعنی رو به خورد آدمها بدن. برای خیلیها ترکیبی از «توانایی هیجان دادن» و «توانایی انتقال اطلاعات» در زمان محدود، بسیار سخت و ناممکنه. تلاش غلط در مسیر رفع این ضعف منجر به سوتیهای زیادی در گزارشهای فوتبال میشه، کمتر دیدم که گزارشگری بتونه کیفیت متوسطی از هیجان و انتقال اطلاعات رو داشته باشه.
من فکر میکنم توی رشد کیفی کار گزارشگری، دیدگاه هزار و یک کار خواستن از یک نفر باید از بین بره یعنی یاد بگیریم از وضعیت امروز و تکلیفمون با خودمون رو مشخص کنیم که یک فرد توان و زمان محدودی داره، بنابراین این توان و زمان باید صرف مناسبترین کار بشه نه بین هزار و یک کار تقسیم بشه. رشد و خلاقیت باید صرفا در نحوهی انگیزش باشه و نه اطلاعرسانی و نه کارهای حاشیهای دیگه. همه این کارها با تکنیکهای مناسب مثلا تفسیرهای وسط و بعد از بازی قابل پوششه و نیازی نیست که هیجان بازی فدای اطلاعات ریز و درشت مربوط به بازیکنان بشه!
موقع گزارشهای علیفر, اگه آخرشب باشه, با هر حمله از طرفینِ بازی صدای تلویزیون رو تا ۱ کم میکنم
فکر کنم لحظهی گل, فاصلهی میکروفون تا دهان آقای علیفر به چند نانومتر کاهش پیدا میکنه
من عاشق گزارشگرهاي نسل جديد هستيم،
گزارشگرايي از جنس شايان مرادي نسب.
نميدونم چرا مسئولين تريبون رو از امثال اقاي خياباني كه به حق النصاف هم خيلي زحمت كشيدن، رو نميگيرن و به جوان ها نميدن؟؟؟
قراره از فوتبال لذت ببريم ما؛ نه اينكه عصبي بشيم مگه نه؟؟؟