یک تجربه ی شاد از ترجمهی کتاب داشتم که خودم هم از خروجیش لذت بردم داستان تجربه و بعضی نکاتش که به صورت مستند در ایمیلم در دسترس هست رو مطرح میکنم و در انتها هم یه مسئله ساده که با مرور این داستان به ذهنم رسید:
تجربه من در یک ترجمه گروهی
داستانش از اینجا شروع شد که آرش میلانی، مدیر پروژه این ترجمه در ایمیلی گفت:
مدتی هست که دوست دارم کتابهایی رو به فارسی ترجمه کنم، چون فکر میکنم این کتابها میتونن بر روی خیلی از اطرافیانم تاثیر مثبت داشته باشن. اما ترجمه کتاب کاری زمانبر هست و از اون مهمتر ترجمه متن کتاب باید طوری باشه که خواننده به وقت خوندن هر جمله سرش رو از بیسوادی مترجم نکوبه به دیوار. به همین دلایل شاید ماههاست که ایده ترجمه کتابها فقط در حد یه ایده در سرم باقی مونده.
امروز عصر تصمیم گرفتم تا اینکار رو به روش دیگهای پیش ببرم و برای ترجمه کتاب از تمامی کسایی که دستی در ترجمه متون انگلیسی دارن کمک بخوام.
من کتاب The Mom Test نوشته Rob Fitzpatrick رو برای ترجمه انتخاب کردم. دو دلیل برای اینکار داشتم؛ یکی اینکه این کتاب در مورد یکی از مسایل مهم کارآفرینی یعنی اعتبارسنجی ایدهها قبل از ساخت سرویس یا محصول با استفاده از گفتگو با مشتری صحبت میکنه، که یکی از مهارتهایی هست که هر کارآفرین جوان بهش نیاز داره. دوم اینکه این کتاب با ۱۳۴ صفحه زیاد حجیم نیست و برای شروع یه کار گروهی به نظرم مناسب هست.
ممنون میشم اگه تمایل داشتی در این ترجمه گروهی همراه باشی روش کار رو، که در لینک زیر توضیح دادم، بخونی و بعد برام ایمیل بفرستی تا کار رو شروع کنیم
ادامهی ماجرا خیلی ساده و برنامه ریزی شده بود، و تماما از طریق ایمیل پیش رفت:
پاسخ دادم و زمان های در دسترسم که فقط شامل جمعه ها بود رو مطرح کردم.
یه صفحه از کتاب بهم ارسال شد تا ترجمه کنم و توانایی م سنجیده بشه که ایا اصلا میتونم کمک کنم تو این کار؟
قانون کار ترجمه بهم ارسال شد:
در هر بار ارسال مواد، فقط ۳ تا ۴ پارگراف (حدود یک صفحه A5) به هر کسی سپرده میشه.
بخش بعدی تا زمانی که ترجمه بخش قبلی تموم نشده در اختیارش قرار نمیگیره.
هر بار که بخشی از کتاب به دستم میرسید، لازم بود پیش بینی کنم کی این بخش به دست مدیر پروژه میرسه.
برای اینکه از روند کلی ترجمه کتاب دید کافی داشته باشیم یک شیت گوگل ساخته شد و روند ترجمه و نحوه عملکرد سایرین در گروه قرار گرفت.
یک شیت گوگل هم برای دسترسی به قوانین توسط همه.
یک شیت گوگل هم برای هماهنگی بین اصطلاحات کتاب.
و البته یه گروه تلگرامی برا پرسش و پاسخ بین اعضا که من عضوش نشدم.
فصلی از کتاب که قرار بود در ترجمه صفحاتش کمک کنیم، در اختیار افراد قرار میگرفت تا حق کپی هم نقض نشه. یعنی هیچ کس کتاب انگلیسی که یک بار خریداری شده بود رو به صورت کامل دریافت نکرد.
تا آخر فرایند ترجمه، من نهایتا ده-پونزده ایمیل با مدیر پروژه رد و بدل کردم، یعنی در کل در ترجمه یا ویرایش ۱۰-۱۵ صفحه از این کتاب ۱۶۸ صفحه ای مشارکت داشتم. ۸۵ نفر از علاقهمندهای حوزهی کسبوکار در ترجمه سهیم بودن. و کل کتاب در انتها چندین بار توسط افراد باقیمونده روتوش و بازسازی شد.
ایمیل دعوت به ترجمه ۲۸م ژوئن فرستاده شد و آخرین ایمیل پیگیری ۲۳ ماه سپتامبر، یعنی حدود سه ماه کل ترجمه و ویرایش طول کشید. و نهایتا نسخه الکترونیک کتاب در ماه آذر توسط انتشاراتی که توسط خود مدیر پروژه راه افتاد، برای خرید در دسترس بود
پساتجربه
بعد از خوندن کتاب، دو حس مختلف درم بود:
حس شادی از اینکه من جزئی از این حرکت گروهی بودم.
حس تعجب از اینکه چه جوری این قدر خوب این پروژه مدیریت شد، اون هم با یه خروجی خوب.
مخصوصا که فیدبکی که از دیگران راجع به کتاب میشنیدم خوب بود.
پرسش
تجربه بالا البته لزوما قابل استناد به اسم یه کار تیمی نیست، چون ممکنه ۹۰٪ انرژی توسط جمعی کمتر از ده درصد گروه هزینه شده باشد، ولی حرکت گروهی تمیز و قشنگی بود. و منظورم از حرکت گروهی، حرکتی هست که درش هر کسی به نسبت توانش همراه میشه و افراد لزوما هم وزن نیستن در تولید خروجی.
فکر میکنین چه پارامترهایی حتما لازمه که باشه این تجربه رو بشه بیشتر و بهتر تکرارش کرد؟ در ترجمه ی کتاب های قطورتر و با گروه های منسجم تر، طوری که سال دیگه که نگاه میکنیم ببینیم ۱۲ کتاب دیگه به این سبک ترجمه شدن.
بابت اشتراک تجربه ممنونم، یکی آرزوهای من فراهم کردن بستری برای ترجمهست، خیلی از کارهای اینشکلی خوشحال میشم امّا برای من همیشه سوال بوده که در ترجمۀ گروهی، چهطور یکنواختی و روانسازی متن رعایت میشه؟ اگر ویراستار اون کار رو انجام میده، هزینهای [زمانی/مالی] که صرف ویراستاری یا ترجمۀ مجدد برخی فصول کتاب میشه به زحمتاش میارزه؟ به فرض بهتر نیست که [در یک مجموعه] هر کتاب بر عهدۀ یکنفر باشه؟
من مترجم خبرهای نیستم، امّا دیدهام که خیلیها در ترجمه سبک و اسلوب خاص خودشان را دارند، گاهی در متنهای تخصصی کاملاً مشخصه که مترجم کدام بخشها متفاوته.
در این تجربه مشخص، دو-سه نکته بود که برای روان سازی و ویرایش متن انجام شد:
همزمان با ترجمه، در یک اکسل روی گوگل درایو، همه ی اصطلاحات و یا کلمات نسبتا خاص و تکرار شدنی توسط جمع مترجم قرار گرفت. یعنی من هر جایی به اصطلاحی میخوردم که سلیقه ای میخواستم ترجمه ش کنم، اول سر میزدم به اکسل و اگه ترجمه ها رو میپسندیدم، استفاده میکردم وگرنه ترجمه خودم رو در اکسل وارد میکردم و استفاده میکردم.
به افراد هم ترجمه سپرده میشد و هم بازبینی ترجمه دیگران (ویراستاری) و این کار چندین بار اتفاق میفتاد. تقریبا مشابه روش pair-programming در کدزنی، که روش موثری هم هست.
به نظر خودم، مهم ترین نکته ی پیش رفتن این ترجمه گروهی تا نتیجه، حضور یک مدیر پروژه باانگیزه و متمرکز روی کار بود!
در کل همون طور که گفتم کار ۹۰-۱۰ به نظر میرسید، یعنی نود درصد خروجی توسط ده درصد جمع تولید شد، ولی در این تیپ کارها نبود اون نود درصد جامعه ی کم کار-تر میتونه باعث شه پروژه اصلا پیش نره؛ به دلیل های غیرمستقیمی مثل انگیزه گرفتن اون ده درصد.
چنین مدل ترجمه کردنی در مقیاس یه کتاب رمان و یا کتاب های حجیم تر اجرا شدنی باشه.
در ضمن مسئله هزینه هماهنگی هم هست، که به نظر میرسد زیاد بوده: ۱۳۴ صفحه، حداقل دو ایمیل به ازای هر صفحه ترجمه، یعنی حداقل نوشتن ۲۷۰ ایمیل. در صورتی که اگر یک-دو نفر در ماجرا شریک بودند، چنین هزینه ای نیاز نبود.
ترجمه ۱۳۴ صفحه اگر سرعتتان در ترجمه متوسط هم باشد، یک هفته طول میکشد. ویراستاری کتاب هم شاید دو-سه هفته زمان لازم داشته باشد. در کل یک ماه. و سه ماه هزینه احتمالا به دلیل شلوغی و تعداد نفرات هست.
برا تکرار چنین تجربههایی یه چیزایی لازمه: یک یا چند نفر مسئول که وقتشون رو صرف هماهنگی جمع کنن. داشتن روحیه ی کار تیمی. بالا بردن انگیزه افراد با نشون دادن مداوم اثر اون حرکت بهشون و…
من از ترجمه لذت میبرم چالش برانگیزه. ولی به جز در حد نیاز درسی یا غیر درسی خودم یا مثلا تکالیف کلاس زبان تا حالا جدی بهش نپرداختم. شاید جواب سوالمو با یه جست و جوی ساده تو نت پیدا کنم ولی اشکالی هم نداره با پرس و جوی از پادپرسیا بهش برسم
از کجا بدونیم که کتاب یا مقاله ای که انتخاب کردیم برای ترجمه قبلا ترجمه نشده؟ ممکنه این سوال یا جوابش با نقص و دور زدن یا اجرا نشدن برخی قوانین بین المللی تو ایران (مثلا کپی رایت)، مرتبط باشه؟
برای فهمیدن اینکه ایا کتاب قبلا ترجمه شده یا نه فکر میکنم @mansoureh میتونن کمک کنن و در این زمینه تجربیاتی داشتن.
به نکته ی جالبی اشاره کردید، اتفاقا اگه کتاب حجیم تر باشه نسبت هزینه به درامد به صرفه میاد! چون ترجمه های طولانی تر برای یک نفر سخت تر میشه و وجود گروه یا تیم معنادار تر. و برای همین هم فکر میکنم اگه بشه از این ایده ی ترجمه گروهی درس گرفت میشه در مقیاس های بزرگتر ایجاد ش کرد و ازش بهره برد.
به نظر خودم هم مهم ترین نکته وجود مدیر پروژه و یا مدیر پروژه های اکتیو هست که بتونن باقی مترجما رو به رقص بندازن
البته در کشور ما قوانین کپی رایت رعایت نمیشه، و در اصل وقتی شما کتابی رو برا ترجمه انتخاب میکنی در اصل باید با ناشر اصلی کتاب مکاتبه کرده و اجازه بگیری که کتاب رو ترجمه کنی. ناشر اصلی هم در ازای گرفتن مبلغی این مجوز و امتیاز رو به شما میده و دیگه به کس دیگه ای این حق امتیاز رو نمیفروشه. اما در ایران اینطور نیست، پس هر چه نسخه لاتین کتاب به روز تر باشه (چاپ جدید باشه) امکان دست اول بودن کتاب بیشتره، بعلاوه میشه در اینترنت سرچ کرد و دید که آیا کتاب ترجمه شده یا خیر.!!!
اگه دقت کرده باشین بعضی کتاب ها مخصوصا کتاب های رمان، گاهی از سمت چند مترجم و چند ناشر به چاپ میرسن. و خیلی وقت ها که میخوایم به هم کتاب پیشنهاد بدیم، حتما اسم مترجم یا انتشارات رو هم میاریم که ترجمه اشتباه رو پیشنهاد نداده باشیم.
این دقیقا به دلیل رعایت نکردن کپی رایت اتفاق میفته. و چند سال اخیر من دیدم که بعضی از مترجمان این قانون رو رعایت میکنن و با نویسنده و یا انتشارات اصلی وارد مذاکره میشن برای دریافت حق کپی.
اگه متنی که میخواید ترجمه کنید رمان است، نگران باشید و اون قدر سریع ترجمه کنید که حتی اگر کسی همراه با شما ترجمه را شروع کرد، شما زودتر به پایان ببرید. اگه رمان نیست و متن های علمی - روانشناسی هست، با توجه به رقابت پایین این کتاب ها نگرانی خاصی نیست.
آرش میلانی دیروز برای دومین کتاب ترجمه گروهی دعوتنامه ای ارسال کردن و این بار میخوام اتفاقات رو در حین زمان ترجمه همین جا مستند کنم.
پیام اول: دعوت به تست برای ترجمه
« اینبار تعداد افرادی که در ترجمهی هر کتاب شرکت میکنن رو محدودتر در نظر گرفتم و عددی بین ۵ الی ۱۰ نفر به نظرم برای هر پروژهی ترجمه کافی هست. اگه مایل هستی که توی ترجمهی این کتاب هم همراه باشی؛ ممنون میشم که به همین ایمیل پاسخ بدی تا من صفحهی ترجمه تستی رو برات ارسال کنم و در صورت اوکی بودن ترجمه این صفحه، صفحات بعدی رو برات ارسال میکنم. امیدوارم بتونیم در عرض یک هفته ترجمهی این کتاب رو تموم کنیم. »
تستی وجود داره و همین طوری اعضای تیم ترجمه رو قبول نمیکنن.
ددلاین به پایان رسیدن کل ترجمه یک هفته هست. برعکس دفعه ی قبل این بار زمان به پایان رسیدن کار مشخص و نسبتا بهینه هست (البته کتاب هم کوچک هست).
تعداد مشارکت کننده ها هم محدودتر شدن، از هشتاد نفر به ده نفر
پیام دوم: تست
«
ترجمه رو لطفا در جواب همین ایمیل برام بفرست (لطفا از فقط از متن ایمیل برای ارسال ترجمهها استفاده کن و ترجمهها رو در داخل فایل Word یا Pdf یا به صورت لینک نفرست).
متن کتاب صمیمی هست و به همین خاطر لحنی که برای ترجمه استفاده خواهیم کرد لحن محاورهای خواهد بود. لطفن متن رو به صورت خشک و رسمی ترجمه نکنیم.
لطفا متن رو به صورت آزاد ترجمه کن و نیاز نیست ترجمه لغت به لغت انجام بدی. فقط باید مطمئن باشیم که منظور نویسنده رو درست توضیح دادیم.
قبل از ارسال ترجمه لطفن یک بار با صدای بلند متن ترجمه شده رو بخون. احتمال داره در جملاتی توپوق بزنی. سعی کنین ترجمه اون جملات رو تغییر بدی تا جملات روانتری داشته باشیم.
لطفا متن نهایی طوری باشه که فکر میکنی دیگه نیازی به ویرایش خاصی نیست و میتونه همینجوری در کتاب فارسی چاپ بشه. »
این پیام نسبتا شفاف هست، اصول و باید و نباید رو درباره کیفیت کار و نحوه ی تحویل اون میگه. یعنی اولین کاری که انجام شده مشخص کردن قانون کار هست.
به نظرم هر نوع متنی رو میشه گروهی ترجمه کرد. مهم اینه که از اول تلاش کنی در یه سیستمی یا یه قالبی که فکر میکنی کار کنه بذاریش.
من پیشتر در یه گروه علمی هفت-هشت نفره هم تجربه ترجمه داشتم، ولی همه چی برعهده ی خرد فردی بود. یعنی قانونی نبود، روش حذف و جایگزینی برای افراد وجود نداشت. در نتیجه کار پیش نمیرفت. و فقط ادما محترمانه در کنار هم بودیم هیچ کسی به اون معنا مسئول اصلی تصمیم ها نبود، و همه هم-تصمیم بودیم.
برا کتاب های علمی، چون معمولا حجم کتاب بالاس، حتما نیاز به سیستم هست.
راجع به انتشارات، نمیدونم. فکر میکنم یه دلیل اینکه پینگونیو انتشارات خودش رو راه انداخت برای این بود که مجبور نباشه مسیرهای عجیبه انتشارات موجود رو طی کنه. ولی کمترین گزینه ش اینه که کتاب از طریق انتشارات انلاین توزیع بشه. مثلا کتابراه یا طاقچه! البته مدل کتاب ها متفاوته، ولی فکر کنم بشه انتشارات انلاین برای توزیع متن های علمی هم پیدا کرد.
برای اینکه بدونید کتاب ترجمه شده به سایت کتابخانه ملی مراجعه کنید. کافیه تایپ کنید فیپا تا سایت رو پیدا کنید. اونجا اطلاعات کتابشناختی همه کتابهایی که ترجمه شدند قرار داده شده.می تونید اسم نویسنده رو سرچ کنید ببینید اصلا کتابی ازش ترجمه شده یا اینکه اسم کتاب رو به فارسی بنویسید و یا حتی به انگلیسی…