در افغانستان چه خبر است؟

  • جنبش طالبان از دل تهاجم شوروی به افغانستان و نبرد مجاهدین با کمونیستهای روس تشکیل شد.
  • این گروه در خلع قدرت ، پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان توانست در بازه زمانی 1996 تا 2001 حاکمیت را به دست گیرد و امارت اسلامی افغانستان را تشکیل دهد.
  • سال 2001 ایالات متحده با انگیزه سرکوب القاعده به افغانستان حمله کرد و باعث سقوط دولت طالبان در افغانستان شد. این گروه به حاشیه رانده شد و دولتی جدید در کابل روی کار آمد. اما طالبان نابود نشد.
  • حال قریب 20سال از حمله امریکا گذشته است. نظامیان این کشور به تعبیری شتابان از افغانستان خارج شدند و طالبان با سرعتی خیره‌کننده ولایات و مراکز ولایات افغانستان را پشت سر هم فتح میکند و عن قریب خبر ورود طالبان به کابل در خروجی رسانه‌های جهان قرار خواهد گرفت.

در افغانستان تاریخ در عرض 20سال تکرار شد. اما این بار گویا طالبان امارتی قدرتمندتر و با حمایت غیرعلنی و شاید علنی ابرقدرتهای غربی و شرقی تشکیل خواهد داد.

این چرخه تکرار تاریخ برای شما چه پیامی ایجاد میکند؟

6 پسندیده

یک پیام واضح به نظرم تمایل برخی از کشورها به آشوب زده بودن همیشگی منطقه است که احتمالا پول زیادی به جیب برخی دولت ها سرازیر می کند، اما فعلا نمی توانم ذهنم را روی یک فرضیه به عنوان هدف بلندمدت متمرکز کنم!
در ضمن به نظرم نباید احتمال قدرت گرفتن بیشتر راست افراطی در اروپا با آمدن مارین لوپن و از بین نرفتن خطر ترامپیسم و جنبش تی پارتی در آمریکا و احتمال یک ناپایداری دوباره در اروپا(البته نه الزاما جدی) را نادیده رفت و البته همین نقطه ی تعجب من است از لیبرال های آمریکا و سیاستمداران اروپایی!

5 پسندیده

با اسلحه نمی‌توان به جنگ ایدئولوژی رفت. این را احتمالا آمریکا هم می‌دانست (حتی اگر نمی‌دانست در جنگ با داعش و طالبان فهمیده بود) اما به دلایل دیگر و به بهانه‌های واهی حضور نظامی در افغانستان را ادامه داد. حضوری که با توجه به هزینه‌های زیاد عایدی برای مردم افغانستان نداشت.

متاسفانه وضعیت در افغانستان رو به خرابی است. تنها کاری که از ما برمی‌آید پذیرش آوارگان این جنگ بی‌پایان و برنامه‌ریزی برای آنان است. باید دید مقامات ایران که مدام درباره لزوم فرزند‌آوری و پیر شدن جمعیت شعار می‌دهند، چه برنامه‌ای برای آموزش و استفاده از این نیروی کار جوان دارند. به علاوه باید دید مجلسی که به صورت انقلابی و جهادی در صیانت از حقوق مردم کم نمی‌گذارد، چه برنامه‌ای برای ساماندهی به وضعیت پناهنده‌های این جنگ دارد.

6 پسندیده

سلام، به چند دلیل مهم تاریخ در افغانستان محکوم به تکرار دوباره شد. اولا اینکه غرب به سرکردگی آمریکا برای ساختن و توسعه افغانستان وارد این کشور نشده بودند و فقط بدنبال منافع خودشون بودند که مدتی در این نقطه از جهان حضور نظامی داشته باشند و فعلا به این نتیجه رسیدند که دیگه افغانستان براشون منفعتی نداره. ثانیا فساد مالی و اداری گسترده ای در طول این چند سال رو ما در افغانستان شاهد بودیم که این مردم این کشور رو بستوه آورده بود و از اصلاح امور نا امید دقیقا نظیر اتفاقی که در عراق بعد صدام و در دوره نوری مالکی رخ داد. میشه به مورادی بیشماری دیگری هم اشاره کرد که مهم ترین گزینه بنظر من نقش پاکستان و ISI یعنی اطلاعات پاکستان به عنوان مادر طالبان و نفعی که همیشه پاکستانی ها از متشنج کردن اوضاع در افغانستان بردند. امیدواریم که کشور عزیزمون نقش سازنده ای رو ایندفعه در زمین افغانستان بتونه بازی کنه و نتونند دوباره ایران رو از بازی کنار بذارند، و طالب ها هم به پختگی و شعور سیاسی- نظامی رسیده باشند که ما دیگه شاهد مواردی نظیر قتل عام هزاره ها و شیعیان و اذیت و آزار زنان و دختران نباشیم که این موارد از گروهی نظیر طالبان با همه تطهیری که ازش صورت میگیره واقعا بعید بنظر میرسه.

2 پسندیده

با توجه به اینکه حزب جمهوری خواه و حزب دموکرات امریکا درسیاست های خارجی دقیقا متضاد هم هستند چطور می توانیم سیاستی یکپارچه برای امریکا در افغانستان تصور کنیم ؟؟چرا سیاست خارجی امریکا درزمان حزب دموکرات شرایط را به نفع چین و روسیه و امثالهم فراهم می سازد ؟ و عملا هربار یک کشور را به انها تقدیم می کند ؟ چین با استان مسلمان نشین تجزیه طلب سین کیانگ {محل سکونت اویغورها }با افغانستان طالبان هم مرز شده است .ولی به جای نگرانی از تشدید مشکلات این استان مسلمان نشین با یک حکومت ظاهرا افراطی مسلمان از به قدرت رسیدن طالبان استقبال هم می کند .چرا؟؟

3 پسندیده

برای چین هم مرز بودن با بنیادگراهای اسلامی که بخشی از جامعه خودشون هم در سرزمین های اویغور نشین همچین تفکراتی دارند قابل مدیریت تر هست تا همسایگی با آمریکا یا حاکمیتی نزدیک به آمریکا که صددرصد منافع چین رو در نظر نخواهد داشت، از طرف دیگه صاحب و مادر طالبان پاکستان هست و پاکستان خودش جز اقمار تحت کنترل و جیره خوار چین، این وسط بزرگترین ضرر را احتمالا هند خواهد دید.

2 پسندیده

یک وجه پررنگ ماجرای افغانستان شکست دموکراسی است. یا به عبارتی شکست ملت‌سازی ، چیزی که امریکایی‌ها در عراق و افغانستان به دنبال آن بودند و البته خیلی زود فهمیدند که شکست خوردند. جنگ افغانستان بی‌دلیل طولانی شد.
به قول وزیر امور‌خارجه چین افغانستان شکست ایده تحمیل دموکراسی امریکایی است. حرف حقی است. اساسا ایده تحمیل دموکراسی شکست خورده. بدین جهت آمریکایی‌ها و غرب دیگر برای مردمان جهان غیرآزاد حرکتی انجام نمی‌دهند. این نکته مهمی است.
این غرور امریکایی که به شکست انجامید از آنجا ناشی شد که گمان می‌کردند که احیا دموکراتیک ژاپن و آلمانِ پس از جنگ‌جهانی دوم حاصل ملت‌سازی آنان است. فروپاشی شوروی آنان را بسیار امیدوار کرد که این ارزشها مقاوم‌ترند و عراق و افغانستان مکانی شدند برای دگرگون کردن خاورمیانه.
الان نتیجه هردو اقدام مشخص است. شکست.

افغانستانی‌ها دموکراسی را تحمل نکردند. نه مقاماتشان نه مردمشان و در مجموع اجتماع‌شان. نه فقط افغانستانی‌ها ، اکثریت جهان این شکلی است. این مسئله مایه شرمساری نیست. شاید دیکتاتوری و استبداد برای این مردمان بهتر باشد. چین هم با صلابت نماینده این ایده است. چیه این دموکراسی امریکایی و امپریالیستی.

پی‌نوشت:
وزیر خارجه چین: تحمیل ارزش‌های آمریکایی در افغانستان بی‌نتیجه بود.

2 پسندیده