خیلی وقتها توی موقعیت هایی قرار گرفتیم که سوالات و کنجکاوی های اطرافیان برای ما خوشایند نیست.
از طرفی به خاطر رودربایستی، حفظ احترام و یا رعایت ادب نمیتونیم صریحا بگیم که این موضوع ارتباطی به شما نداره! خصوصا اگه برامون اهمیت داشته باشه اون شخص رو از خودمون نرنجونیم
-
چطور مودبانه از پاسخ به بعضی از سوالات که کاملا شخصی هستند، طفره بریم؟
-
خود شما چقدر رعایت میکنید که کسی رو توی این موقعیت قرار ندید؟
-
آیا اگه خونه ی فامیلی برای احوالپرسی میریم حتما باید گزارش کاملی در مورد علت تغییر شغل همسرشون، ازدواج نکردن دخترشون ، بچه دار نشدن پسرشون و مثلا ترک تحصیل نوه شون تهیه کنیم؟
- چه راهکارهایی پیشنهاد میدید برای اینکه این مساله فرهنگسازی بشه؟
دنبالهی موضوع چطور گفتوگو را از سؤالی که نمیخواهیم جواب بدهیم، منحرف کنیم؟
4 پسندیده
بحث فرهنگ سازی یه طرف
بحث اینکه ما نمی تونیم با تاثیر چند قرن فرهنگ ایرانی مبارزه کنیم هم یه طرف دیگه
تازه اگر هم بتونیم همیشه ما پلی می شیم برای آیندگان خودمون هیچی.
خیلی از چیزها هم قابل تغییر نیست باید ازشون گذشت. در هر صورت ناراحتی پیش میاد
اصولا این وابستگی ما به فک و فامیل کار اشتباهی هست حتی به پدر مادر
وقتی کار از ریشه خرابه چه راه حلی به جز درمان یا کندن ریشه می مونه؟
هر بحث ما فقط در ظاهر ماجرا تاثیر داره
ما چکار می تونیم بکنیم؟ هیچی در نهایت یا باید با جمع باشیم یا بدون جمع یا نصفه و نیمه راه حل خاصی به نظر من نیست.
2 پسندیده
مساله این نیست که نسل قدیم، این جور پرسشها رو معمولا بخش جدانشدنی از احوالپرسی می دونستند.مثلا اگه عمه ی 70 ساله ی من که خیلی هم منو دوست داره ،ازم چنین سوالاتی بپرسه اصلا جای ناراحتی نیست و قابل درک هست.
مساله اینه که نسل جدید و تحصیلکرده هم دقیقا همون رفتار را دارند. من واقعا باورم نمیشد که اینقدر تفکرات سنتی رسوخ کرده توی افکار نسل جدید به ظاهر مدرن، تا وقتی که زمان کارشناسی ارشد ، زندگی خوابگاهی رو تجربه کردم.
به وضوح متوجه شدم که بچه ها اینقدر توی کارهای همدیگه سرک میکشند که برام قابل باور نبود. یادمه یه بار اینقدر از این رفتارها متعجب شده بودم که فکر کردم نکنه من از یه سیاره ی دیگه اومدم یا خیلی دختر گیج و بی خیالی هستم!
جالبه که نسل جدید خیلی سیاست مدارانه این کار رو انجام میدن.مستقیم سوال نمیپرسن ، در ظاهر شاید خیلی رعایت کنند ولی گاهی خصوصی ترین رفتارها و مسایل همدیگه رو زیر ذره بین قرار میدن.
2 پسندیده
همیشه فرهنگ جامعه بالای هر نظام اجتماعی دیگه ای هست که وجود داره.
دکتر روانشناس داریم فحاش و بد دهن و …
این تحصیلات دانشگاهی که کاری رو درست نمی کنه
مکانیک سیالات یا ریاضی مهندسی چه چیزی به من یاد میده؟
طرف اینم 4 سال یا 8 سال تو دانشگاه بقیه اش کجاست؟ تو جامعه
شخصیت کی شکل گرفته؟ 8 سال اول رشد تا 18 سال یا 21 سالگی
بزرگترین بنیاد خانواده هست دیگه اونجا اتفاقی نیافته جاهای دیگه هیچی
مگر اینکه شخص از عقل خودش استفاده کنه. اونم اگر استفاده کنه
موارد خاص مثل خوده شما هست ولی کم، اونم می دونم ربط داره به جهان بینی شما نه چیزی که تو دانشگاه یاد گرفتید
تمام پیشرفت ما در ظاهره در باطن همون هستیم که بودیم
2 پسندیده
منظورم لزوما تحصیلات دانشگاهی نیست، چون ارتباط دادن تحصیلات به میزان شعور اجتماعی افراد به نظرم خنده داره .
به نظرم جامعه یه موجود زنده و پویا هست، نمیشه صرفا بخاطر آموزشهایی که در کودکی وجود داره، فرزندان رفتارهایی کاملا شبیه به خانواده و نسل گذشته از خودشون نشون بدن.
هر چند حرف شما رو میپذیرم در این مورد که تغییر هر نوع رفتاری نیاز به تفکر نقادانه و پالایش دیدگاههای قدیمی داره.
3 پسندیده