بعضی افراد از سر ادب و تواضع، معمولا جملات مجهول استفاده میکنن. این تیپ جملهها که توش کسی فاعل هیچ کاری نیست، دو-سه تا خوبی به نفع بهبود کار تیمی داره:
- فروتنانه س و اگه در موقعیتی طرف کار خوبی کرده باشه، خوبی کار رو به خودش نسبت نمیده.
- مغرضانه نیست و اگه در موقعیتی کسی کار نادرستی انجام داده باشه، فلش رو به سمت اون شخص نمیبره.
- در ضمن در مباحثه درست که میگن روی افراد تمرکز نکنین، بلکه روی اتفاقها و کارها تمرکز کنین هم موثره.
ولی خب مهمترین بدیش اینه که تعامل رو به سمت تعامل غیرمستقیم میبره و خود این تعامل غیرمستقیم عامل خیلی از ارتباطات ناکارامد در یه تیم و سازمان هست.
در ضمن اینکه به نظرم میرسه جملات مجهول اعتماد به نفس گوینده و اثربخشی کلام ایشون در شنوندهها رو هم میگیره. مثال ساده ش:
«این مسئله حل شد» در برابر «این مسئله رو حل کردم»
اینها لیست تفاوتهایی بود که بین جملات معلوم و مجهول به ذهنم میرسید.
به نظرتون در موقعیت های ارتباطی مختلف، از جمله ارتباطات روزمره با خانواده، ارتباط های دوستانه، ارتباط با تیم کاری و سایر ارتباط ها، کدوم سبک جملات موثرترن؟