دلایل بوجود اومدن بحران پس از بارش برف چیا بودن؟

بالاخره اولین بارش برف در تهران و بعضی دیگه از شهرها رخ داد. موضوعی که آه از نهاد خیلی‌ها در آورد. زیبایی این بارش در کنار دلتنگی‌ ما برای دیدن دوباره برف.
اما این بارش باعث اتفاقات نا خوشایند زیادی شد. اتفاقاتی که اگر تجارب قبلی به درستی مستند می‌شدن به راحتی میشد جلوشون رو گرفت. این تجربه که همیشه اولین بارش باعث سردرگمی و شاید هیجان اضافی مردم بشه. این تجربه که اگه خبر درستی از این بارش وسیع به دست مردم میرسید میتونست در انتخابهای مردم نقش درستی رو ایفا کنه.
مشاهداتی که من از دو روز عادی داشتم:

  1. اخبار در یک خبر کوتاه اعلام میکنه که شمال و شمالغرب ایران با کاهش دما و سرما مواجه میشن.(این خبر خیلی کلی هست. به هیچ وجه به من اخطار لباس گرم بیشتری بپوش رو نمیده، چه برسه به اینکه بخواد بگه ممکنه شرایط سختی پیش بیاد)
  2. صبح خودم رو از کرج میرسونم تهران. با اینکه در کرج برف میومد ولی در تهران تا بعد از ظهر خبری از بارندگی نیست. سر شب بارش برف هم شروع میشه.
  3. هیچ خبری از اینکه شرایط راهها به چه صورته به گوشم نمیرسه.
  4. از خونه باهام تماس میگیرن و اخطار شدیدی میدن که به هیچ وجه سعی نکن بخوای بیای کرج!
  • تنها چیزی که باعث شد من مثل سایر دوستان از ساعت 10 دیشب(7 بهمن) تا امروز 9 صبح در اتوبان گیر نکنم، اخطار آخری بود که از خانه و فقط به صرف مشاهداتشون از مشکلاتی که بوجود اومده بهم دادن.
    دوستانی که بیشتر از 12 ساعت در اتوبان و در ماشین اسیر شده بودن هم تعریف میکنن که رادیو به هیچ وجه پیام و اخبار درستی از شرایط نمیداده و صرفاً سعی در تلطیف شرایط داشته(با پخش آهنگ و برنامه‌های خنده‌دار)

نواقصی که من در این موضوع دیدم، که منجر به نارضایتی عمومی و احتمالاً بحران شده، شامل موارد زر میشن:

  1. عدم اطلاع رسانی مناسب(اطلاع رسانی مناسب شامل خبر مناسب که از اهمیت موضوع حکایت کنه و نه یه خبر سطحی در حد آب و هوا)
  2. عدم مدیریت درست منابع در شرایط این چنینی(بارش اولی بود که اتفاق میوفتاد، که اتفاقاً بارش سنگینی هم هست، احتمال هرج و مرج در قسمت رفتار عمومی خیلی زیاده، خیابونها یخ خواهند زد، جاده ها بسته خواهند شد، باید از دو یا حتی سه روز قبل برای شرایط این چنینی آماده بود. ابزار برفروبی در مناطق کلیدی جایگیری کنن)
  3. عدم شفافیت در ادامه اطلاع رسانی: بابا به مردم جوری خبر رو برسونین که انتخاب کنن. خیلی از افراد درک میکنن که تو این چه چیزی درسته
  4. و؟
  • قسمت سخت این ماجرا اینجاست که این برودت و سرمای شدید برای بخشهای زلزله‌زده هم هست. اخباری که از این نواحی میرسه چیزهای خوبی نیستن.

سوال

شما چه مشاهداتی از این بارش برف داشتین؟

3 پسندیده

بنده یه مشاهده ی کوچک داشتم: صبح تلویزیون در برنامه حالا خورشید شاکی بود که چرا ملت راه افتادن به سمت قزوین و زنجان که تو راه گیر کنن: "مگه همکاران ما بهتون نگفته بودن که هوا برفی هست و راه بندون. "

1 پسندیده

جلو ایستگاه مترو کرج وقتی از تاکسی پیاده میشدی و میخواستی وارد ایستگاه شی، اول لازمه تو یه دریاچه برف آب-گل شده بری و کفشات رو خیس کنی!

جالبش اینه که شیب خیابون طوری نیست که این چاله آب-گل خالی از آب شه.

و نکته جالب بعدی اینکه مسئولای ایستگاه مترو تا مرز دم در ورودی برف ها رو پارو کردن، ولی به نظرشون پارو کردن مساحت کوچکی از برف های آب شدنی (برف شل) جلوی در (خارج ایستگاه) کار عبثی بوده! یعنی به نظرم هدفشون از پاک کردن برف داخل ایستگاه سرویس‌دهی به مسافر نیست، بلکه تمیز موندن ایستگاه هست.

2 پسندیده

مدرسه تعطیل بود و صبح به میل خودم برای دیدن برفی که تو تهران باور کردنش سخت بود رفتم بیرون، خوب هم بود اما با کمال تعجب همون اول صبح مردمی را می دیدم که مشغول حرکت دادن و راه انداختن ماشینا بودن، و خیلیا هم تو کوچه های برفی به زور و زحمت حرکت میکردن، حتی اگر ماشین بردن هم لازم باشه، این سوال برام پیش میاد که چرا زنجیر چرخ خیلی جایگاه نداره ؟؟؟
خلاصه بعد دوساعت گشتن و دیدن با دست و پای یخ زده برگشتم خونه، فکرشم نمیکردم آب تو پوتینم نفوذ کنه.
وای یه ایستگاه مترو رو باید پیاده میشدم، رد شد. مثلا زودتر اومده بودم که دیر نشه!
خلاصه، بعدازظهر برای کاری مجبور بودم برم بیرون، چاله های برف_ آب کوچه و خیابون و سر بودن پیاده رو و ترس از آب پاشیدن ماشینا موقع حرکت، مدل راه رفتنم رو کرده بود مثل حرکت کاتوره ای ذرات گاز، و نتیجشم یه زانو درد وحشتناک. ماشین بردن و نبردن هر دوش معضل بود.

2 پسندیده

سومین روز بعد بارش برف هست و امروز شهرداری در حال شن پاشی تو کوچه‌مون بود و الان هم در حال جمع کردن زباله‌های ساختمون‌ها در این چند روز.

1 پسندیده

دیشب (یک شبانه روز بعد از بارش برف) از ایستگاه مترو کرج پیاده شدم و به سمت ایستگاه تاکسی رفتم. با یک صف طولانی از آدما مواجه شدم. منم به انتهای صف رفتم. در کل این صف فقط دو نفر بودن که هی سر و صدا میکردن که شهرداری فلانه و بهمانه. تازه یکیشون هم به اون یکی تذکر میداد که صف رو رعایت کنه.
حدود یک ساعت در هوای سرد منتظر تاکسی بودیم. انصافاً کسی سعی نکرد صف رو به هم بزنه. البته به غیر از اون دو تا آقایی که یکیشون دو نفر دیگه رو هم در صف جا داد.
خبری از تاکسی های خطی نبود. در نگاه اول شاید قابل درک باشه، چون احتمالاً با ترافیک مواجه شدن. ولی کاملاً برعکس روزای دیگه که کرج پر از تاکسی های زرد و سبز هست، دیشب کمتر تاکسی خطی تو شهر بود. به جاش خیلی از تاکسی شخصیا تا 5 صبح هم به مردم سرویس میدادن و البته کمی گرونتر حساب میکردن.
وقتی تاکسی ما اومد با کلی داد و بیداد اصرار داشت که تا انتهای مسیر نمیرم، میخواین بخواین نمی خواین نخواین.

1 پسندیده

ول معطل هستیم در این شهر:

1 پسندیده

امشب اخبار ۲۰:۳۰ گفت که راننده ها ترجیح دادن خونه بمونن، و تاکسیرانی باهاشون برخورد میکنه!
من امشب همین مشکل رو در پایانه اتوبوس کنار یکی از خط های مترو دیدم، اتوبوس نبود و مردم در صف، البته کلی اتوبوس کنار پارک بودن، و یکی از مسافرا گفت که مسوول حاضر در پایانه گفته اتوبوسا یخ زدن و مسافرا میگفتن که دیشب هم همین برنامه بوده و چند برابر معمول منتظر موندن.
تجربه دیگم از بحران برفی، پارکینگ کنار یک ایستگاه مترو بود که کفش مثل سطح دریاچه یخ زده بود، اینم سندش


یه دم جنبانک هم به عنوان شاهد در صحنه حضور داره.

تازه کوچه مدرسه هم خیلی خطرناک بود، یه مدرسه ابتدایی هم اونجا تو کوچه هست، و بعد از دو روز تعطیلی با پیاده روی موزاییکی یخ زده و آسفالت باریک برفی_ یخی، استقبال خوبی از حضور بچه ها و . . . شد.

میدونید انگار تو مملکت ما همیشه مردم خودشون باید کاری کنند و اگر نه، خدمات ضروری همیشه می لنگه.

3 پسندیده