دنبالهی موضوع [چرا برخی افراد در مورد مراسمهای مذهبی مثل محرم، استاندارد دوگانه دارند؟]
دراین پست کامنت هایی قرار داده شده بود، و به علت بسته بودن پست از دادن کامنت در زیر همان پست عاجز ماندم، به همین خاطر پست را دوباره منتشر میکنم.
اخرین کامنت یعنی این :
شما بحث اعتقادی قضیه رو هیچ در نظر نگرفتید.
در مسابقه ی فوتبال یا حتی برگزاری جشن و میهمانی، هیچ کس “ادعا” نمی کنه که “بنده ی خوب خداست.” در اعمال دینی چنین ادعایی به وضوح وجود داره. فرض بر اینه که دین فرد و افراد رو تبدیل به افراد بهتری بکنه، افرادی که واقعا خیرشون به دیگران می رسه و حق الناس رو در همه چیز در نظر می گیرند. کسی که فوتبال می بینه یا در هر برنامه ی شادی و هیجانی شرکت می کنه چنین ادعایی نداره!!! مثل کسی که میره تایلند تا فقط تفریح کنه و ادعا نداره که حالا آدم بهتریه!! ولی کسی که مکه میره چرا!!
من از تک تک افرادی که ادعای خداپرستی و دین اسلام دارند، انتظار دارم با این همه مزاحمت مردم رو از خدا و دین و پیغمبر منزجر نکنند. ولی در عمل دقیقا همین کار رو دارند می کنند.
ولی از کسی که فوتبال می بینه یا یه جوون هیجان زده ی جوگیر که موزیک ماشینش رو زیاد می کنه چنین انتظاری ندارم. هر حرکت اعتقادی یک نماده ولی حرکت ورزشی و فوتبالی و… خیر.
در هر صورت متن تون با منطقی ضعیف نوشته شده بود.
و حالا نظر و جواب من به این کامنت :
( مذهبی ها ادعا میکنند که حق الناس نمیکنند ) . اسم همه ما انسان است، ایا همه ی ما انسان هستیم؟ یا ادعا میکنیم که انسان هستیم؟ یا تلاش میکنیم که انسان باشیم؟ فرق خواستن و داشتن برنامه و پنل برای ادامه راه، تفاوتی است که مذهبی ها را با بقیه (بیشتر) متمایز میکند! اینکه کسی به مراسم عزاداری میرود و در عین حال غیبت میکند، از نظر خود دین هم مورد سرزنش واقع شده، اما ایا دین غلط بوده یا عملکرد اشخاص؟ ایا اینکه شخصی در نظر داشته باشد که یک راه را ادامه دهد، نشان از رشد اوست یا پسرفت او؟در اشعار و نوحه های مذهبی هم کم این جملات به کار برده نمیشود: رو سیاه بودن اشخاص- گناهکار بودن اشخاص و غیره … اگر خود دین بخواهد از خود دفاع کند، میگوید : من مسیری برای رسیدن به کمال هستم، من خصوصیات افراد را میدانم، اینکه از طمع و حرص و حسد و… پر شده است را میدانم، و راه هایی را برای جلوگیری از آن معرفی میکنم، اما اینکه اشخاص به ان عمل کنند یا نکنند و چقدر دربرابر سجایای شخصی خود کنترل و مسئولیت به خرج دهند به خود و تعقلشان مربوط است، (( أَفَلَا تَعْقِلُونَ)) درخصوص اینکه این افراد چگونه دراخر نسبت به هم تمییز داده میشوند هم صحبت شده، اینکه عدالتی حاکم است که به ریز ترین مسائل دقت میکند، پس از نگاه خدا هم، همه مذهبی ها، قطعا مذهبی نیستند، و قرار هم نیست یکی شمرده بشوند! همانطور که خود دین هم قاطعا درباره همه چیز صحبت کرده. و این نشان میدهد که خشم بعضی از افراد نسبت به مذهبی ها، به خاطر مذهب انها نیست، به خاطر شخص ان افراد است ، که متاسفانه رایج شده که با به هرچیزی برچسب کلی بزنیم، درحالیکه مثلا اگر یک قصاب گوشتی با کیفیت پایین به شخص بدهد، در ذهنش نمیگوید : وای به حال این شخص که قصابه و به من همچین گوشتی میده،پس همه قصاب ها اینطورین درحالیکه ادعا میکنند قصاب اند!!! درخصوص جمله ای هم که از شما نقل قول کردم ، برایم جالب است: نوشته اید : جوان هیجان زده ی جوگیر! ایا این صفاتی که به عنوان ممیز به جوان اضافه کرده اید، فقط برای جبهه ای است که از ان به دفاع پرداخته اید؟ یعنی ما یک جوان هیجان زده ی مذهبی نداریم که ( نمیداند) که باید به حقوق اجتماعی خودش احترام بگذارد؟؟؟ فکر میکنم متوجه میزان مغالطات بی منطقتان در توضیحاتم شده اید.