تجربه
همین چند ماه پیش که بازار فوتبال داغ بود و هر جا می رفتی همه مشغول تماشای فوتبال بودند، توی آمفی تئاتر دانشگاه ما هم فوتبال رو به صورت زنده و عمومی پخش می کردن و صدای فریاد و هیاهوی بچه ها تا دانشکده مجاور هم می رسید. خوابگاه هم اوضاعش همین شکلی بود. بعضی ها سالن تلویزیون رو پر کرده بودند و بعضی هم دسته دسته داخل اتاق هاشون تماشا می کردند و لحظه های حساس جیغ می کشیدند. اتفاقا من اون زمان اصلا حال و هوای فوتبال دیدن نداشتم و توی یک حالت روحی کاملا متفاوتی بودم. اما با این وجود احساسات بقیه آدما برام کاملا قابل درک بود. تنها کاری که می کردم این بود که سعی می کردم از اون محیط ها فاصله بگیرم مثلا تا شب داخل آفیسم می موندم یا از هندزفری استفاده می کردم و چیزی گوش می کردم.
طبیعتا بعد از چنین مراسم هایی آمفی تئاتر و سالن تلویزیون کلی کثیف می شد، صداهای بلند و گوش خراش شنیده میشد، و تازه قبل از همه اینا، کلی هزینه صرف شده تا اصلا این بازی ها اتفاق بیفته. از هزینه ای که هر تیم صرف کرده بگیرید تا هزینه خود بازی های المپیک… توی یکی از بازی ها که ایران برنده شده بود، من شبش بیرون بودم، خیابون ها شلوغ شده بود، همه بووق می زدن و جیغ می کشیدن، به سختی ماشین گیرم اومد، و با اینکه با این برنده شدن هیچ حس همدلی نداشتم، اما واقعا از دیدن هیچ کدوم این صحنه ها اذیت نشدم.
شرح مسئله
توی هیچ کدوم از این صحنه ها، من از خودم نپرسیدم که چرا خیابون شلوغه؟ چرا بچه ها سالن رو کثیف کردن؟ چرا ماشین گیرم نمیاد؟ چرا ترافیک شده؟ چرا اصلا این همه سوپرمیلیاردی برای چنین بازی هایی خرج شده تا یه سری دیگه بیان اون رو تماشا کنن؟ چرا این پولا خرج فقرا یا کار کاسبی نمیشه؟ چرا مردم موقع تماشای فوتبال جیغ می کشن؟ چرا هر ساله این بازی تکراری انجام میشه و هیچ چیز جدیدی توش نیست؟ و و و… کلی چراهای دیگه رو اصلا از خودم نپرسیدم!
حتی یک نفر رو هم در فضای حقیقی و مجازی پیدا نکردم که چنین سوالاتی بپرسه. نمی دونم واقعا شما در مورد بازی های المپیک یا انواع فستیوال های مختلف شنیدید که کسی این سوالات رو بپرسه؟
این موقعیت صرفا یک مثال برای تقریب به ذهن شما بود و مثال های زیادی از این دست وجود دارند.
اما چرا وقتی مثلا پای مراسمی مثل عزاداری محرم وسط میاد، یک عده از آدما شروع به پرسیدن این سوالات می کنند؟
مثال
نمونه هایی از گزاره هایی که در مورد مراسم عزاداری محرم می شنوید ولی در مورد شادی مردم برای بازی های المپیک، یا یک نمایش هیجان انگیز وسط پیاده رو که عبور و مرور رو مختل کنه، یا اسکیت سوارهایی که تو پیاده رو از کنار آدم رد میشن و … نمی شنوید:
-
" عزادارها تصور و فرضشون بر اینه که همه افراد لازمه درگیر صوت، تصویر، ازدحام، ترافیک و معطلی، و … عزاداری شن؛ "
-
“پارسال جلوی دانشگاه شریف، پیاده رو رو برای غرفه های محرم اشغال کرده بودن و پیاده رو رو رو به پیاده ها بسته بودن! در نتیجه پیاده ها در مدت یه هفته قبل از اماده سازی غرفه ها باید از کنار خیابون رد میشدن. یعنی حتی امنیت انسانی رو در اولویتی پایین تر از عزاداری قرار دادن”
-
" هر سال میلیاردی برای محرم هزینه میکنن، متوجه نمیشم چرا این میلیاردها رو در کسب و کار نمیندازن؟ هدف چیه؟"
-
“عزاداری میکنیم و پول رو حیف و میل میکنیم که چه اتفاقی بیفته؟”
(مثلا کلمه “حیف و میل” در عبارت بالا خیلی جالب توجهه. نمی پرسن که چرا مردم پولشون رو در این راه “خرج می کنن”، می پرسن که چرا “حیف و میل می کنن.” یعنی از پیش این قضاوت وجود داره که خرج کردن برای این مراسم حیف و میل کردنه.) -
“اگه میدونیم سیاه پوشیدن یا شلوغی های محرم منجر به کشته شدن افراد میشه، نباید به مراسم چنینی اصرار کنیم. چون باز هم قربانی کردن انسان برای یه ایین مذهبی هست.”
-
“اسم عزاداری محرم رو میذارم افراط.”
پ.ن- موضوع بحث آزاد اخیر بسته شده بود وگرنه در ادامه اون موضوع مطلبم رو می ذاشتم.
برای مشارکت تو این بحث فقط ۴۸ ساعت بعد از آخرین پاسخ فرصت دارین.
کاربرهای معتبر، که نشان پادپُرسی رو دارن، میتونن تو این گفتگو شرکت کنن.
شرایط مشارکت رو میتونین اینجا مطالعه کنین.