بچه که بودم یه گوسفندی داشتیم که وقتی سرش رو بریدن، و برامون از گوشتش کوفته قلقلی ساختن، دلم میخواست گوشتش رو بالا بیارم! به نظرم پلو-گوشت قلقلی، اون هم از گوشت تازه ی گوسفند، بدطعمترین غذایی بود که تا اون موقع خورده بودم.
به همین صورت کله پاچه و زبون گوسفند هم به نظرم خیلی بدطعم اومد. تا بزرگسالی کله پاچه رو دوباره تست نکردم، ولی تو دوران دانشجویی که یه بار تست کردم دیدم از لحاظ مزهشناسی، گوشت زبان خیلی هم لذیذه! هر چند همچنان دوست نداشتم بخورم.
احتمالا اگه به خوردن سوسک یا سوپ قورباغه فکر کنین، بهتر بتونین منظورم رو درک کنین.
ادراک ما در این مورد، حقیقتا چطور شکل میگیره و سهم هر کدوم از حواس پنج گانه در درک ما از طعم یه غذا به چه صورت هست؟
دنبالهی موضوع چرا نیشگون های خودمون کمتر از نیشگون های بقیه درد داره؟