ذهنیت و تصورها چقد و چطور در درک ما از طعم غذا تاثیر دارن؟

بچه که بودم یه گوسفندی داشتیم که وقتی سرش رو بریدن، و برامون از گوشتش کوفته قلقلی ساختن، دلم میخواست گوشتش رو بالا بیارم! به نظرم پلو-گوشت قلقلی، اون هم از گوشت تازه ی گوسفند، بدطعم‌ترین غذایی بود که تا اون موقع خورده بودم.

به همین صورت کله پاچه و زبون گوسفند هم به نظرم خیلی بدطعم اومد. تا بزرگسالی کله پاچه رو دوباره تست نکردم، ولی تو دوران دانشجویی که یه بار تست کردم دیدم از لحاظ مزه‌شناسی، گوشت زبان خیلی هم لذیذه! هر چند همچنان دوست نداشتم بخورم.

احتمالا اگه به خوردن سوسک یا سوپ قورباغه فکر کنین، بهتر بتونین منظورم رو درک کنین.

ادراک ما در این مورد، حقیقتا چطور شکل می‌گیره و سهم هر کدوم از حواس پنج گانه در درک ما از طعم یه غذا به چه صورت هست؟

خوراک قورباغه

دنباله‌ی موضوع چرا نیشگون های خودمون کمتر از نیشگون های بقیه درد داره؟

3 پسندیده

این مربوط میشه به خوردن موجودات زنده
من با خوردن هر نوع گوشت که قبلا اون حیون رو داشتم مخالفم و احساس بدی بهم میده
من قبلا اردک گربه سگ داشتم به هیچ عنوان نمیتونم بخورم یا تست کنم یا جایی باشم که دارن میخورن

به نظرم این نوعی همزیست خوریه
همنطور که ما نمیتونیم گوشت انسان رو بخوریم

هر چند خیلی ها این تفکر رو ندارن و هر چیزی رو حاضرن امتحان کنن

1 پسندیده