هنرمندان بسیاری بوده و هستند که زندگی شخصیشان با عرف جامعه و گاهی دین و اعتقاد مردم ناهماهنگ است. این ناهماهنگی آیا باید در مخاطب تاثیرگذار باشد؟
آیا به صرف اینکه من از رفتار یک هنرمند خوشم نمی آید حق دارم روی هنر او خط بطلان بکشم و زیبایی های هنرش را نادیده بگیرم؟ و خود را از لذت بردن از شعر، موسیقی، نقاشی، صدا و بازی او محروم کنم؟
سئوال عمیق، دردآور و پرچالشی هست. در جامعه ایدهآل گرای ما این سئوال به اندازهی تاریخ علم و هنر قدمت داره و دردهای بزرگی رو تداعی میکنه. درکِ ما از انسان کامل به معنی اینکه هر کسی از همه جنبهها باید به سمتی خاص حرکت کرده باشه، چالش فرهنگی بسیار بزرگیه.
از نظر من، خیر و حتی برعکس باید توی ذهن خودم به این فکر کنم: اگر بین سبک زندگی و سبک فکر رابطهای وجود داشته باشه، هنر یک هنرمند از سبک زندگی متفاوتش میاد، کم پیش میاد از سبک زندگیی که من میپسندم، هنری بیرون بیاد که متفاوت از من باشه و تحت تاثیرم قرار بده.
این سوال خیلی بحث برانگیزه و میتونه پر از جواب برای هر شخصی در هر چهارچوبی از عقاید و اختتلاف نظر ها قرار بگیره.
من خودم قبلا هر هنرمندی اعم از بازیگر و خواننده چه مشهور و معروف و چه غیره همگی رو با خودم مقایسه میکردم ولی بعد ها فهمیدم که من کار هنری اورا دوستدارم نه شخصیت خانوادگی،اجتماعی،درونی ویا…هر کسی به اندازه تمام فکر هایی که میکند میتواند با دیگری از لحاظ شخصیتی متفاوت باشد .
من شخصیت های هنر رو از شخصیت فردی و اجتماعی اون اشخاص جدا کردم.
هرچند با اینترنت و مطلع شدن از لحظه به لحظه های یک هنر مند و شخصی که ما دوستداریم درهمه حالت و عواطفی که روزانه و یا سالانه میگذرانیم باعث میشود که هیجان برانگیز باشد و ما را وسوسه کند و گاهی به فکر فرو برد و از اونچه که هستیم به شخصیتی که دوستداریم ترغیب بیشتری پیدا کنیم و حالت شخصی خودمون رو رها کنیم.
به نظر میاد ربطی نداشته باشه ولی نمیشه زندگی یک هنرمند رو در نظر نگرفت (البته هنرمند رو بیشتر نقاش و شاعر و مجسمهساز و نویسنده و … میدونم در نتیجه خواننده و بازیگر برای من در این مقال نمیگنجد)
دلیل مهمش اینکه نگرش هنرمند روی اثرش تاثیر میگذارد و گاهی برای درک عمق یک معنا و مفهوم هنری باید ببینیم زندگی طرف چجوریه و چه عقیده و باور و رفتاری داره. به عنوان مثال برای رمزگشایی از برخی آثار داوینچی ، محققین به سمت تحلیل زندگی شخصی این فرد رفتن. یا اینکه خیام رو از شعرش جدا نمیدونیم و معتقدم کنکاش در زندگی خیام به داشتن درک دقیقتر به مفاهیم اشعارش کمک میکنه. یا اینکه عقاید و باورهای هدایت بدون شک در بوف کور اثرگذاشته.
مطلب بعدی اینکه در حالت طبیعی ما انسانها ، بدون شک شخصیت ، رفتار و حتی قیافه و ظاهر یک هنرمند در پذیرش یا رد اثرش تاثیرگذار هستند. به همین دلیل وقتی یک نقطه مقابل و متضاد با نگرش خودمان در شخصیت یک هنرمند میبینم ، شاید هیچ وقت به سمت آثارش حرکت نکنیم. کم پیش میاد افرادی باشند که بتوانند سیستم قضاوت ذهنی خودشون رو خاموش کنند و با یک دید سفید (بدون موضعگیری) به سمت بررسی یک اثری هنری بروند.
به همین دلیل در طول تاریخ برای تخریب یک هنرمند (حتی فیلسوف ، دانشمند ، یک ژنرال ، سیاستمدار و…) به او انگهایی میچسباندند که مورد نفرت اکثریت مردم بوده و همین بولد کردن یک ویژگی بد میتونسته به طرد اون فرد منجر بشه بدون در نظر گرفتن اینکه فرد چقدر مفید یا موثر بوده (خودش و آثارش)