وقتی کتابی رو انتخاب میکنید و اون رو به آخر میرسونید؛ مثل هر کاری که به اتمام میرسه، حس موفقیت در اون کار رو بهتون میده.
به کتاب و کتابخوانی علاقه دارم و کتابهایی رو از لیست معرفی کتابهای خوب تهیه کردم ولی تعداد زیادی از اونها رو با اینکه به موضوعشون علاقه دارم هیچ وقت نتونستم تا آخر بخونم و نیمه خونده رهاشون کردم.
شما چه برنامهریزی برای کتاب خواندن دارید که وادارتون میکنه کتابتون رو تا آخر بخونید؟
روشهای مختلفی برای دسترسی به انواع کتابها وجود داره؛ مثل خرید کتاب کاغذی، دانلود کتاب الکترونیکی و کتاب صوتی و… . چه شیوه ای برای به اتمام رسوندن هر کدوم از این کتابها دارید؟
اشکالی نداره، حتما خوب نوشته نشدن، وقتش نبوده بخونی، حسش نبوده توی اون موضوع بخونی، فکرت آزاد نبوده، مسائل جاری مهمی داشتی که اجازه فکر رو ازت گرفتن و … . همیشه می گم روحیات و علایق انسان مرتب تغییر می کنه، شما ممکنه امروز از یه کتابی خوشت بیاد فردا نتونی نگاهش کنی.
بزرگترین آسیبی که میتونی به خودت بزنی، پایین آوردن عزت نفس و اعتماد به نفست به این خاطره. مثلا من هر هفته یکی دوتا کتاب میخرم، کلی هم کتاب نخونده دارم، بعضیا بهم میگن تو که همه کتابات رو نخوندی، اما نکته اینجاست که من آدم خوره کتابی رو ندیدم که با کتاب مثل تخمه رفتار کنه که هر وقت دستش افتاد همش رو بخونه.
برای برنامهریزی روزانهام، همیشه کار سخت رو در اولویت قرار میدم و کارهای اجرایی و روتین رو زمانی که حس و حال کار کردن ندارم انجام میدم. کتاب هم همینه، کتابهای سنگینتر در اولویت قرار بگیرن و وقتی حس نداشتی کتابای سبکتر
انتخاب کتاب: ببین کتاب مثل غذاست، بعضیاش سردی میاره، بعضی گرمی، بعضی تندی و … کتابهایی داریم انگیزاننده، روحیهنابودکن، میانوعده، سبک، مسموم، تاریخ مصرف گذشته، راحتالحلقوم، توگلوگیرکن در حد بیسکوییت ساقهطلایی و …
سعی کن یکی رو داشته باشی که ازش برای انتخاب کتاب راهنمایی بگیری، استفاده از سایتهایی اینچنینی
میتونه مفیدباشه. اون آدم باید با توجه به روحیات و مراحل زندگیت بهت کتاب بده:
نمونه: من برای جوانهای دبیرستان تا سی ساله، کتابهای سیاهنمایی و تاریک و منتقدانه رو مسموم میدونم، هر چقدر هم میخوان شاهکار باشن، جاش کتابهای انگیزاننده، شیرین (حتی داستان شیرین و انگیزاننده)، بیوگرافی و از این دست رو معرفی میکنم.
#تجربه
خب اگر اینطور بوده لابد این کتابا اینقدرا براتون کشش نداشته. من خودم تا یه کتاب رو تموم نکنم نمیرم سراغ بعدی.همیشه هم سعی می کنم کتاب هایی رو بخونم که از شروع کردنش پشیمون نشم. چطور؟:
1- یا به موضوع و نویسنده اش علاقمندم 2- میدونم جزو کتاب های محبوب افراد هست
کتابی بهم نچسبه یه کتاب جذاب میذارم کنارش تا هر دو رو پیش ببرم. شیرینی یکی تلخی دیگری رو ببره .
###همدردی
با میما موافقم، و من هم کلی کتاب این شکلی نصفه نیمه خونده شده دارم، و به نظرم طبیعی هست. چون اون کتاب ها مقتضای اون زمانی بودن که خوندنشون رو شروع کردم و بعد به مرور زمان نیازهای جدید باعث شدن کتاب های جدیدی رو باز کنم.
بعضی کتاب ها تقریبا مشابه داروهای تکمیلی برا بدنم هستن: قرص های ویتامین ث رو کی میخورم؟ وقتی سرما خورده باشم. و دلیلی نیست یه دراژه ش رو هر وقت خریدم تا ته مصرف کنم! اگه روزی وقتش برسه بقیه ش رو مصرف خواهم کرد.
###تجربه
خیلی وقتا کتابایی هست که ترجمه ش اون قد نامناسب هست که حس خوندن رو ازم میگیره. این چنین کتابهایی هم شامل همین قانون «بی خیال نیازی نیست به زور بخوریش» میشن. خوب بود اگه میشد ترجمه های خوب یا کتاب های خوب و برعکس رو از یه طریقی در خود کتاب فروشی متوجه میشدیم.
خوب بود اگه میشد ترجمه های خوب یا کتاب های خوب و برعکس رو از یه طریقی در خود کتاب فروشی متوجه میشدیم.
مثلا اگه تو هر کتابفروشی ، جدا از مطالبی که تو سایتای مختلف هست،یه سیستمی داشتن که هر کی کتابیو خونده بود میومد نظرشو راجع به جنبه های مختلفش میذاشت.اون وقت میتونستیم قبل از خریدنش یه جستجو کنیم و بعد کتابو انتخاب کنیم.
من خیلی دوست داشتم یه جایی اینطوری راه بندازم. یه کار مشابه هم انجام شده http://fidibo.com/
ولی من وقتی واردش شدم، نتونستم خیلی باهاش رابطه برقرار کنم.
یه زمانی یه کتابی میخوندم که یه لینک معرفی کرده بود برای لوازم آرایشی ، بر اساس پارامترهای وسواس گونه ای بهشون رنک داده بودن، و اگه میخواستی بخری می تونستی به کمک اون پارامترها و یک طیف رنگی که نشون میداد با توجه به هزینه ای که میکنی چی داره گیرت میاد لوازم بهداشتی ارایشی مورد نیازت رو تهیه کنی. چنین سیستمی برای کتابها خیلی سخته ساختنش، چون پای سلیقه شخصی میاد وسط اما باید جالب باشه…
کتاب های به گفته شما “سیاه نمایی” و منتقدانه، ذهن جوان را مسموم خواهند کرد! کاش می گفتید که منظورتان دقیقا کدام کتاب هاست.چه بسا کتاب هایی منتقدانه باشند و از قرار، منِ نوعی به مطالعه ی آن ها علاقه داشته باشم. به نظر من این که تصور کنیم روشن فکران و جریان روشن فکری تنها باید از افراد سن و سال دار تشکیل شود و کتاب های به گفته ی شما “سیاه نمایی و منتقدانه” برای جوانان مناسب نیست خطاست. به نظرم باید کم کم جوانان را در همین سن و سالی که شما می فرمایید از آن فانتزی ها و جهان رویایی که در کودکی به شان نشان داده می شده فاصله بدهیم. باید نقد وارد بر مسائل گوناگون را بیاموزند و دیدگاه های متفاوت نسبت به رویداد ها را ببینند و بشنوند تا بتوانند در آینده با نگاهی واقع گرایانه تر حرکت کنند.
به نظرم خواندن اکثر کتاب ها باید پیش از خریدش شروع بشود! یعنی بهتره فرد به عنوان گام اول، از علایق خودش شناخت کافی داشته باشد بعد از آن می توان از تکنولوژی استفاده کرد. یعنی در اینترنت به دنبال سایت های معرفی کتاب بگردید و کتاب ها را بر اساس علاقه تان از دسته ی مربوط انتخاب کنید. حتی می توانید به سایت انتشارات مختلف سر بزنید و یا در صورت امکان به کتاب فروشی بروید و چند کتاب انتخاب کنید و چند صفحه از هر کدام را مطالعه کنید و ببینید اصلا کتاب مورد نظر که اتفاقا در زمینه ی مورد علاقه ی شما هم هست، کشش و جذابیت دارد یا خیر؟
حالا شما کتاب مورد نظرتان را پس از مدتی گشتن،خریده اید و می خواهید مطالعه اش کنید.یقین داشته باشید اگر کتاب مذکور، از فیلتر هایی که در بالا گفته شد، عبور کند، برای خواندنش لحظه شماری می کنید.
راستشو بخوایید من عاشق کتاب هستم… کتاب هم زیاد میخونم درحدی که همه ی کتاب هام رو دوتا سه بار خوندم ولی متاسفانه قیمت کتاب ها منو مجبور به خرید دیر کتابها میکنه!
من هم با همین حس روبهروام. امّا تقریباً همیشه بهاجبار کتاب رو تموماش کردم امّا جدیداً به این رسیدم هر کتابی رو نباید خواند. دلیلی وجود نداره که شما حتماً یک کتاب رو تموم کنید. اگر دلیلی برای تمام کردن نمیبینید حتماً ارزشش رو نداشته، پس نیازی نیست تمامش کنید.
خوشبختانه کتاب هایی که خواندم ارزش خواندن وتمام کردن داشته اند وفکرمیکنم در مواردی حق باشماست زیراکتاب به نظر من تاثیر خیلی بیشتری نسبت به رسانه ها برافراد داره!